یكی از این عبارات نوساخته كه توسط اصحاب رسانه و با گرته برداری از اصطلاحات فرنگی و با عجله ضرب گشته و به سرعت هم دست به دست شده و در همه جا رواج یافته این «تحریم هوشمند» است كه هر كس اول بار آنرا روی كاغذ (یا مونیتور) آورده حتی به خود زحمت نداده تا یك پسوند «انه» به آن اضافه كند تا بلكه سر و وضعش كمی مرتب بشود و بتوان بدون وجوب كفاره به شكلش نگاه كرد یا احیاناً از آن درست چیزی فهمید. ظاهراً زور عبارت فرنگی به قدری زیاد بوده كه یاور خویشاوند كج و كولۀ فارسی خود هم گشته و باعث شده تا كمتر كسی به خود زحمت بدهد تا بپرسد اصلاً این چه نوع فارسی است و از فارسی هم گذشته این چه تحریمی است كه قرار است خودش هوشمند باشد و اگر این اندازه هوشمند است چرا همه دائم در بارۀ تأثیرش ابراز شك میكنند.
آلات و ادوات هوشمند
هوشمند بودن این چیز و آن چیز كه در زبان های فرنگی رایج شده انعكاسی از تحولات تكنیكی (سیبرنتیك) بر زبان است و چنان برای همه پذیرفته شده كه برخی كم كم باورشان شده كه بار فكر كردن و ابراز هوش از دوش خودشان برداشته شده و همانطور كه می توانند به جای نفس زدن و از پله بالا رفتن سوار آسانسور شوند، برای رسیدن به هر مقصد یا مقصود دیگری هم می توانند با آرامش تمام و بدون صرف زحمت كار را به چیزی محول كنند كه خودش فكر می كند و تصمیم می گیرد كه چه باید بكند و چگونه باید بكند.
این نسبت هوش اول به سلاح هایی داده شد كه ظرف چند دهۀ اخیرتولید شده و یك قسمت از راهیابی به سوی هدف را خود بر عهده می گیرد. از تیرهای عهد بوق كه فقط نشانه گیری داشت و چون رها می شد بازنمی آمد رسیده بودیم به آن هایی كه در میانۀ راه هم گوش به فرمان می ماند و هدایت شونده بود. مرحلۀ بعدی این شد كه هدایت پذیری هم منتفی گشت و سلاح چنان صاحب استقلال شد كه نه فقط بازآمدنی نباشد بلكه در وسط کار فرمانبری هم نكند و اختیار كار را خود به دست بگیرد و گوش به حرف احدی ندهد.
به این ترتیب بود كه ما صاحب انواع و اقسام بمب و موشك و اژدر و... «هوشمند» شدیم كه در حقیقت استقلال و خودسری شان به حساب هوش گذاشته شده بود. چون باید انصاف داد اگر بمبی سزاوار صفت هوشمند باشد آن بمبی است كه منفجر نمیشود تا آزارش به كسی نرسد وگرنه سر به دنبال مردم گذاشتن نشانۀ هوشمندی نیست، همان صفت «زبل» (smart) كه آمریكایی ها برای این نوع سلاح ابداع كرده اند كلمۀ مناسب تری است چون مقداری خباثت در آن درج است و از نجابت هوش در آن اثری نیست.
در جمع می بینیم كه تمامی این تحولات بار هوش را بر دوش نظامیان سبك كرده است و برخی شان را حتی از تظاهر به داشتن این صفت هم معاف نموده است. جنگ های دهۀ اخیر را همه شاهد بوده ایم.
تحریم هوشمند
حالا ترقی كرده ایم و رسیده ایم به تحریم هوشمند و آن امتیازی كه به نظامیان عرضه شده بود حالا نصیب سیاستمداران هم شده است. دیگر نوبت گروه اخیر است تا تصور بکند راهی جسته تا بار تفكر استراتژیك و ارزیابی دیپلماتیك را از دوش خود بردارد و به طور اتوماتیك به هدف برسد. حكایت تحریم جمهوری اسلامی مثال بسیار خوبی است از این نوع لاابالیگری. بد نیست اگر نگاهی به آن بیاندازیم چون از روزی كه پروندۀ اتمی ایران به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده شد، به طور دائم شاهد زاد و ولد این تحریم های «هوشمند» هستیم.
وقتی می پرسید تحریم برای چه؟ برایتان توضیح می دهند كه هدف وادار كردن جمهوری اسلامی به ختم غنی سازی است و اگر كمی صبر كنید باز هم بدون اینكه سؤالی كرده باشید اضافه می كنند كه به هر صورت آگاه هستند كه اینها چارۀ غنی سازی نمی شود! اگر حیرت كنید و در انتظار توضیح بیشتر بمانید دیگر جوابی نخواهید گرفت و كسی به شما نخواهد گفت كه مقصود فقط افزودن بر هزینۀ برنامۀ اتمی است نه توقف آن و به هر حال باید كاری كرد تا مردم تصور نكنند قدرت های قدر اول جهان در برابر جمهوری آخوندی دست روی دست گذاشته اند.
در عین حال از طرف دیگر (و در این «طرف دیگر» ایرانیانی هم كه چنین سخنی را می پراكنند كم نیستند) به گوشتان می خوانند كه این تحریم ها (درست به دلیل هوشمندی) اصلاً قرار نیست به مردم لطمه ای بزند یا زندگی را كه حكومت اسلامی به اندازۀ كافی به كامشان تلخ كرده، بر آنها سخت كند بلكه فقط دولت و نهادهایی را هدف می گیرد كه دست اندر كار اتم و امور نظامی هستند وگرنه (این را هم در صورت لزوم اضافه می كنند و كاری به تباینش با دیگر انگیزه هایی كه عنوان كرده اند، ندارند) این زحمات در نهایت به قصد بهبود وضع مردم ایران و حتی خلاص كردنشان از حكومت اسلامی است كه صورت میگیرد!
خلاصه اینكه از همه طرف می كوشند تا این تحریم ها را به مردم ایران و بخصوص مخالفان رژیم چنان عرضه كنند كه خریدار و پشتیبان بیابد، با این توجیه كه اگر ضرری داشته باشد برای حكومت است و برای مردم جز نفع نخواهد داشت. بی توجه به اینكه اگر مخارج برنامه ای كه دولت اسلامی با زحمت زیاد و با تأیید ضمنی مردم ایران تعقیب می كند، بالا برود، به هر صورت زندگی مردم هم سخت تر خواهد شد.
می ماند مسئلۀ تحریم های نفتی كه از روز اول بر شدت و گستره شان افزوده شده است و نه فقط خارج از سازمان ملل و از طرف این كشور و آن اتحادیه، بلكه حتی گاه خارج از نهادهای دولتی و فقط با ایجاد فشار بر شركت های خصوصی اعمال می گردد. شاهدیم كه همان گفتار تبلیغاتی كه راجع به تحریم بانك ملی یا ممنوعیت سفر این و آن صاحب منصب سپاه به ما عرضه می گردد، در این مورد هم تكرار می شود. كسی هم نمی گوید در كشوری تك محصولی كه بخش اعظم درآمدش از نفت تأمین می گردد چگونه می توان در درجۀ اول و قبل از هر چیز سرمایه گذاری در صنعت نفت را تحریم كرد و از شمار خریداران این محصول كاست و در عین حال مدعی شد كه مردم صدمه نخواهند دید.
تقویت كه و تضعیف كه؟
ببینیم در عمل چه می توان از این تحریم ها چشم داشت.
صحبت از تضعیف یا نابودی این نظام با تحریم بی جاست چون نظام های توتالیتر كه شوروی نمونۀ بزرگ آن بود و كرۀ شمالی و كوبا آخرین پسمانده های آن است، با تحریم اقتصادی تضعیف شدنی و كشتنی نیست. اگر بود تا به حال دیده بودیم و همه فهمیده بودند. اگر كشوری به فقر كرۀ شمالی علیرغم تحریم های چندین ساله از هیچ بخش سیاستش كه برای كشورهای غربی نامطبوع است صرف نظر نكرده است و تغییری در روش و منش خود نداده، كشوری مانند ایران كه از بابت امكانات انسانی و مادی در موقعیت بسیار بهتری قرار دارد، چنین نخواهد كرد.
نتیجۀ مستقیم این تحریم ها تضعیف طبقۀ متوسط ایران است كه فقیر شدنش خواه ناخواه توان حق ستانی اش را كاهش خواهد داد و در مبارزه با حكومتی كه نمی خواهد، تضعیفش خواهد كرد.
تقسیم ثروت در ایران بر اساس رقابت آزاد صورت نمی پذیرد وبخش عمدۀ آن متكی به درآمد نفت است و تحت نظارت دولت. از این دیدگاه اولویت شمارۀ یك افزایش عمر نظام است و تأمین رفاه بلندپایگان و رضایت طبقات میانی و پست آن. عامۀ مردم و بخصوص طبقۀ متوسط كه مهمترین پایگاه اجتماعی ایجاد تغییر است، اولین گروهی است كه دولت با كمال میل در كام فقر خواهد انداخت، همانطور كه در دهۀ اول انقلاب و دوران جنگ كرد. نظام اسلامی نه تنها از این سركوب اقتصادی آسیب نخواهد دید ، بلكه تقویت هم خواهد شد. اگر امثال احمدی نژاد از هیچ تحریمی ترس به دل راه نمی دهند، برای این است كه همان دوران خوش استحكام نظام را طی دهۀ اول انقلاب در خاطر دارند و خواستار تكرارش هستند.
طنز داستان اینجاست که همان هایی كه شدیدترین تبلیغات را علیه حكومت اسلامی انجام می دهند و بر توتالیتر بودن آن (به حق) اصرار می ورزند جایی كه صحبت از سرنگون كردنش پیش می آید راهكارهایی عرضه می كنند كه هیچكدام به این نوع رژیم ها كارگر نیست. كدام رژیم توتالیتری دیده شده كه (به غیر از حملۀ نظامی پیروزمند خارجی) با وسیله ای به غیر از ضعف و چنددستگی دستگاه حكومتی و قیام مردم خودش سقوط كرده باشد؟ پس چرا قرار است حكومت ایران اسلام زده با این سیاست های نامعقول ساقط گردد؟ این قبیل كارها فقط به حكومتهای اتوریتر كارگر است یا به دمكراسی های ضعیف، آن هم با جمع آمدن هزار و یك شرط، نه به طور اتوماتیك.
تنش گستری یا تنش زدایی
نظام توتالیتر شوروی كه بهترین یا لااقل چشمگیرترین مثال از این قماش است، در دورانی كه دولت های غربی و در صدر آنها آمریكا كوشیدند تا طی جنگ سرد در انزوا و تحت فشار قرارش دهند از پا نیافتاد. مرگ شوروی در پی دوران تنش زدایی و به مقدار زیاد بر اثر همین تنش زدایی حاصل گشت كه هم نقاط ضعف آنرا بهتر بر همه هویدا كرد و هم انگیزۀ مقاومت برای حفظ نظام را در بین سران آن سست نمود و هم شور و جرأت مخالفت را در بین مردمانش بیشتر. تذكر بدهم كه مقصود من این نیست كه تنش زدایی «تنها» دلیل برافتادن شوروی بود، به هیچوجه. این را می گویم كه كم شدن تنش هم خود این حكومت را سست كرد و هم فرصتی را برای فشار آوردن بدان به مردمش عرضه كرد كه در صورت دیگر نمی توانست فراهم شود.
حكومت اسلامی از این بابت تفاوت اساسی با مورد مثال آشنایی كه ذكر كردم ندارد. این حكومت از روز اول بیش از دوستان به دشمنانش اتكا داشته و همیشه احتیاج به تنش و دشمنی خارجی داشته تا بتواند وجود خود و فشارهایی را كه به مردم می آورد، توجیه نماید. باید این بهانۀ ارزان بها را كه دول غربی از روز اول زایشش و با نهایت گشاده دستی بدان تقدیم كرده اند، از این حكومت گرفت و تكیه گاه ارزشمندی را كه در اختیارش گذاشته اند از بین برد.
حكومت اسلامی از بدو تولد هرگاه با جنگ و و تشنج خارجی درگیر بوده به مردم بیشترین فشار را وارد آورده است و هر گاه كه از این قبیل بهانه ها محروم گشته، ناچار شده به مردم امتیاز بدهد. تحریم و انزوا و حتی جنگ، همانطور كه بنیانگذارش گفته برای این حكومت نعمت است. كسی كه مختصری حواس جمع دارد و به روابط بین المللی نظر می كند باید این را بفهمد و متوجه بشود كه با تقویت این عوامل فقط رژیم را تقویت خواهد كرد. نه امتیازی از آن خواهد گرفت و نه به مردم یاری خواهد نمود تا شرش را از سر خود بكنند. این تحریم ها به هر شكل و هر عنوان كه طرح و اجرا و توجیه شود و چه «هوشمند» قلمداد شود و چه نه، دو اثر روشن و مكمل هم خواهد داشت : تقویت حكومت و تضعیف جامعه. در مقابل آنچه این نظام را به سوی سقوط خواهد راند ختم فشار بیرونی است و تقویت فشار درونی. هر كس با فشار خارجی به نظام اسلامی فرصت بدهد تا به نوبه ی خود مردم ایران را زیر فشار بگذارد یار و یاور همین حكومت و همین احمدی نژاد است و ادعای مخالفتش در برابر نتیجۀ عملی كارهایش رنگ می بازد.
البته تبلیغات مغشوش و توأم با تناقض به راه است تا این تحریم ها را به افكار عمومی بفروشد ولی نباید دل به آنها سپرد و چشم بر واقعیت بست. تحریم ها را با هدف تغییر سیاست اتمی ایرن برقرار كرده اند و توسعه می دهند و همه هم كمابیش معترفند كه چنین كاری از آنها برنخواهد آمد. اینها فقط تنبیه كل ملت ایران است و سوق دادنش به فقری از نوع كوبا و كرۀ شمالی و عراق دوران آخر صدام. اگر بعضی دول چنین خیالی در سر داشته باشند به سیاست خودشان مربوط است آنچه اسباب حیرت است همراهی برخی ایرانیان است با آنها.
رامین كامران
iranliberal.com
Recently by Ramin Kamran | Comments | Date |
---|---|---|
دیروز، امروز، فردا | 2 | Aug 31, 2012 |
ثابتی | 13 | Aug 18, 2012 |
چرا هنوز گرفتاریم؟ | 3 | Jul 26, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
تحلیل درست از تحریم ها
AbarmardMon Jun 28, 2010 05:44 PM PDT
مقدمه بسیار طولانی
وندادMon Jun 28, 2010 09:14 AM PDT
مقاله بسیار مفید و تفکر برانگیزی است ولی تاثیر بیشتری می داشت اگر مقدمه طولانی و کمابیش بی ارتباط با تم اصلی را را حذف میکردید
با تشکر