این روزها مسعود دهنمکی، کارگردان فیلم "اخراجیها،" از دست مردم آزاری جنبش سبز به ستوه آمده است. آخر پشتیبانی از عوامل شکنجه و اعدام و تجاوز چه گناهیست که باعث شود مخالفینِ این رفتارِ وحشیانه فیلم "اخراجیها ۳" او را تحریم کرده و در عوض بودجه بلیت سینمای خودرا صرف فیلم "جدایی نادر از سیمین" اصغر فرهادی کنند؟ مگر در ایران تا بخواهی امکان به ریشخند گرفتن خامنهای و احمدینژاد در فیلم وجود ندارد؟ پس چرا همین آزادی بیان را به کارگردانی نیز ندهیم که جنبش سبز را در "مهاجرین ۳" به تمسخر گیرد و نهضتی را که تا بحال بسیاری کشته و مجروح داده -- و هنوز هم فعالینش زندانی هستند -- دست کم گیرد؟
بمیرم برای دهنمکی که فریاد آزادی خواهی او را کسی نمیشنود و آنهایی هم که به دیدن فیلمش میروند بخاطر اینست که دو ساعت بجای چُرت زدن و خرناس کشیدن قهقهه سر دهند زیرا که کارگردان هنرپیشه کمدی را تبدیل به دلقک کرده و صحنه به صحنه تماشاگر را از حقیقت دور تر، در رخوت اجتماعی میاندازد.
قضیه این که جنبش مقاومت ضدّ رژیم از صحنه خیابانی به صحنه هنری نیز رسیده است و در صفحه "فیس بوکِ" ۲۵ بهمن از مردم درخواست شده است که فیلم "اخراجی ها ۳" را تحریم کنند و در عوض فیلم "جدایی نادر از سیمین" را ببینند. جالب اینکه این دو فیلم از دو شیوهِ متفاوت هستند، یکی کمدی و دیگری درام، و به این دلیل در ارائه هنر جایی برای مقایسه ندارند. تنها ربط ایندو فیلم بهم بینش سیاسی متضاد شخص کارگردانان است. دهنمکی با کمدیش به اصطلاح ساندیس خوری میکند و فرهادی با درامش به اصطلاح منافق است. در دوری از وطن قسمت هایی از دو فیلم را بیشتر موفق نشدم ببینم ولی اگر فیلمهای سابق ایندو کارگردان معیاری باشد "جدایی نادر از سیمین" احساساتی به ظرافت و خوشرنگی زعفران میرساند و "اخراجیها ۳" بینشی به زمختیی دسته هونگ. نگران بودم که در این مسابقه نا متعادل دسته هونگِ فیلم های خنده دار و مردم پسند زعفرانِ هنر را در گیشه سینما بسختی بکوبد زیرا که شکی نبود که با حمایت و تبلیغات رژیم فیلم بازاری "اخراجیها ۳" در نوروز میلیاردی میشود. اینجا موجب خشنودیست که اعلام کنم که "جدایی نادر از سیمین" نیز در گیشه میلیاردی شده است!
پانزده روز پس از اکران نتیجه رقابت فرهنگیاین است:
"اخراجیها ۳" در ۳۰ صحنه، دو میلیارد و پانصد هزار تومان.
"جدایی سیمین و نادر" در ۲۴ صحنه، یک میلیارد و دویست و پنجاه هزار تومان.
موفقیت "جدایی نادر از سیمین"، بخصوص پس از پشتیبانی آن از طرف مخالفین رژیم، موجب دلهره هواداران دهنمکی و همکیشان سیاسی او شده است بطوریکه در نقد "جدایی نادر از سیمین" چنین گفته اند:
"فیلم فوق تنها یک اثر رئال اجتماعی نیست بلکه مانیفستی است از هر آنچه ضدّ انقلاب در این سالها علیه نظام مقدّس گفته و در مجامع جهانی داده زده است."
خوب، چه بهتر! این منتقد آگهی ای بهتر برای فیلم فرهادی نمیتوانست بسازد. شاید فقط به همین دلیل فیلم میلیاردی شد. تا خود تماشا کنیم و بسنجیم. راستش از نظر هنری به جایزه خرس طلائیه فیلم و فلان و اینحرفها اهمیت کمی میدهم چون قضیه به سیاست آلوده است، ولی اگر مانند بقیه فیلمهای فرهادی اثر هنری بینظیری بود، باز دوباره صد آفرین بر فرهادی و اگر هم فیلم چَرتی بود آفرین بر روحِ همکاری مخالفان رژیم که دو ساعتی را در همدردی با دوستان زندانی خود در اسارتِ سالن سینما گذراندند.
Recently by Ari Siletz | Comments | Date |
---|---|---|
چرا مصدق آسوده نمی خوابد. | 8 | Aug 17, 2012 |
This blog makes me a plagarist | 2 | Aug 16, 2012 |
Double standards outside the boxing ring | 6 | Aug 12, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Shifteh, Golden Comment Award to you!
by Ari Siletz on Fri Apr 08, 2011 02:10 PM PDTTo reiterate your suggestion:
"As diasporic Iranians, we would do well to start following the social news and developments inside Iran very carefully and to watch the Iranian people. We need to do this if we are to have a part in the future of Iran. We need to follow Iranians inside Iran, not the other way around."
Not about cinema at all
by Shifteh Ansari on Fri Apr 08, 2011 12:52 PM PDTThough Farhadi is a good filmmaker and Dehnamaki is absolutely not, as you astutely figured out this is not about the quality of these two films at all. This tug of war was about the Islamic Republic's tireless efforts to whitewash, undermine, and hopefully erase what took place on the streets of Tehran and the huge uprising of 2009 which has not relented in close to two years. It is also about Iranians inside Iran, using non-violent mechanisms and ways to express their protest and to convey their message to the rulers.
Their message was heard loud and clear this time. The unexpected and unprecedented financial success of the dramatic film "Nader and Simin, A Separation" is so much more than meets the eyes. Iranians are flexing their muscles in new ways, learning to successfully boycott products and peacefully rally around ideas which would make them seen and heard without jeopardizing their lives.
To some this may seem like a very long and arduous road, one for which they may not have the patience or time. But Iranians inside Iran know what it is they do not want, to be sure, and in order to get rid of it, they will take their time, they will think, they will pick, and they will choose, and when the time is right they will do whatever it is that they want to do.
As diasporic Iranians, we would do well to start following the social news and developments inside Iran very carefully and to watch the Iranian people. We need to do this if we are to have a part in the future of Iran. We need to follow Iranians inside Iran, not the other way around.
Thank you Mr. Siletz for your clever-as-usual observations. I feel privileged to be around your thoughtful contributions to this site.
...
by Red Wine on Thu Apr 07, 2011 03:32 PM PDTهنوز دو فیلم را ندیدم اما با توجه به شناختی که از هر دو کارگردان دارم مطمئن هستم که این فیلمها تا اندازه یی نخ نما هستند به خصوص فیلم ده نمکی !
اغلب شاهد تکراری بودن سوژهها در سینمای فعلی ایران هستیم،قصدم انتقاد نیست و تنها طرف صحبتم با اشخاصی است که مثل من لااقل بیش از ده فیلم مستند و یا سینمایی مشاهده میکنند و میتوانند نکات عرایض بنده را با مشاهده این فیلمها جستجو بفرمایند.
با اینحال صحبت تروفو فرانسوی همیشه در گوشم است،سینما خوراک روز جامعه است و این به این معناست که کارگردان مجبور به ساخت فیلمی است که مردم از آن پشتیبانی میکند ،کارگردان مجبور است داستان سناریو را به روز کند،و اغلب میبینیم که سانسور آنقدر بالاست که این فیلمها را عمیقا بی ارزش میکند (این یک دژا وو [Deja Vu]برای من است!) .
باز جای شکرش باقی است که اندک فیلمی ساخته میشود جنبه هنری آن بیش از قوه سیاسی آن باشد !
بسیار سپاسگزار هستیم از آقای آری خان برای این مطلب.
مسعود نه نادر!
Ari SiletzThu Apr 07, 2011 01:44 PM PDT
Anahid: Yes, with some creatitivity from the movement, this non-violent resistance is is starting to shape up into real force.
Rush or not, I still enjoyed it.
by Anahid Hojjati on Thu Apr 07, 2011 12:38 PM PDTThanks Ari jan for writing about these two movies. It is great that movies from film makers who have not sold out are doing well in Iran.
Did you rush to write this?
by shaayad keh on Thu Apr 07, 2011 12:30 PM PDTDear Ari, I am one of your big fans and can not say if you wrote something and I did not like it. This one, while the content and logic agrees with me but it looks you wanted to produce something quick ...
Also Dehnamaki's correct first name is Masoud.
Shad bashi.
Shaayad Keh