آیا تخیل جنسی گناه است؟

آیا وقتی در این تخیلات غوطه ور می شوید احساس گناه هم می کنید؟


Share/Save/Bookmark

آیا تخیل جنسی گناه است؟
by بهزاد فرضی پور
15-Nov-2012
 

شما روزی چند بار به سکس فکر می کنید؟ در فکر و خیال شما، شریک جنسی تان کیست؟ جایی خوانده بودم که آقایان به طور متوسط ساعتی یک بار به سکس فکر می کنند. شاید این تفکرات آن قدر عادی و بدیهی هستند که شما به آنها توجهی نمی کنید. ولی فکر می کنم در این مورد فرق اساسی میان آدم های متاهل و مجرد وجود دارد.

مجرد ها آزادند هر چند باری که می خواهند به همخوابگی با هر زنی که می خواهند تخیل بورزند. متاهل‌ها هم البته این آزادی را دارند. اما با فرض اینکه یک فرد متاهل از رابطه ی خود راضی است و به زوج خود عشق می ورزد و به هیچ وجه قصد خیانت ندارد، آیا از نظر اخلاقی درست است که تخیل جنسی نسبت به زن دیگری بورزد؟ این نوع تخیل ورزی به طور حتم همراه با لذت است. آیا یک فرد متاهل باید از این لذت خود، احساس گناه کند؟

در حین خواب. بسیاری از افراد، مانند خود من، توانایی کنترل رویاهای خود را دارند. مثلا اگر متوجه شوند که دارند خواب می بینند، می توانند اعمال و رفتارشان را با انتخاب خود تغییردهند. فرض کنید شما این توانایی را دارید و در خواب با فردی به غیر از زوج خود عشق‌ورزی می کنید و با انتخاب خود، به کارتان ادامه می دهید و به اوج لذت فیزیکی هم می رسید. اگر شما متاهل هستید (یا فرض کنید که متاهل هستید) آیا وقتی در این تخیلات غوطه ور می شوید احساس گناه هم می کنید؟ آیا وقتی که از خواب بیدار می شوید هم احساس گناه می کنید؟

وفاداری معمولا یکی از ارکان اصلی هر رابطه ی عاشقانه است. ممکن است وفاداری در هر رابطه تعریف خاص خودش را داشته باشد. برای من، یکی از تعاریف مشخص وفاداری این است که طرفین نباید شریک جنسی دیگری داشته باشند. اگر من با فرد دیگری به غیر از زوج خود همخوابه شوم، به رابطه‌ای که در آن هستم خیانت کرده ام.

با همه تعلق خاطری که به اصل وفاداری دارم اما تا به حال به هیچ چارچوب اخلاقی مشخصی برنخورده ام که بتوانم بر اساس آن به سوال‌های که در بالا اشاره کردم  پاسخ دهم. احساس می کنم جنبه های مختلف شخصیت و شعور و اخلاق در این موارد با یکدیگر درگیر هستند.

شاید سوال اساسی که من در پی پاسخ دادن به آن هستم این باشد که آیا خیال پردازی باید منطبق با چارچوب های اخلاقی باشد؟ یا اینکه، تا وقتی افکار و تخیلات جنسی به جنبه های واقعی و عملی زندگی تاثیر منفی نرساند، ما آزادیم بدون احساس گناه تخیل بورزیم و از آن لذت ببریم؟ به عبارت دیگر، آیا از نظر اخلاقی می توانیم در رویای مان به زوج خود خیانت کنیم و در واقعیت به او وفادار باشیم؟

بهزاد فرضی پور


Share/Save/Bookmark

 
Sinibaldi

The permanent sound.

by Sinibaldi on

A sweet

little candour

in the youth

of a white

dream, a tender

illusion where

a fine day

appears.....

Francesco
Sinibaldi


trawetsdor

گناه است ولی جرم نیست

trawetsdor


تخیل جنسی گناه است ولی جرم نیست. مذاهب ابراهیمی آن را به شدت مذمت کرده و حتی مجازات هایی برایش در نظر گرفته اند. مذاهب از جمله گروهایی هستند که برای اخلاق حق انحصاری قائلند و خود را تنها منبع آن میدانند. در ضمن به ریشه ای بودن «احساس گناه» در انسان نیز واقفند. برآیند این نیروها و باورها منجر به یک سری تعبدات مذهبی شده است از جمله بدوش کشیدن احساس گناه برای عمل ناکرده، زنجیر زدن به سر و سینه، و پرداخت نقدی به روحانی تا شفیع گناهکار شود. آنچه عمدتا باعث پریشانی انسان می‌شود احساس گناه است نه صرف فانتزی.

احساس گناه وقتی به این شدت تقویت و تبلیغ شد خودش را وارد مقوله‌های متعدد زندگی انسان میکند و دیگر دست بردار نیست. همانطور که اشاره کرده‌اید امکان تغییر رؤیا وجود دارد اما صرف اینکه چرا چنین تخیلی در درجه اول به ذهن من خطور کرد میتواند همچنان برای روان برخی آزاردهنده باشد، به دلایلی که مختصرا اشاره شد.

به کرات مذهب با اخلاق؛ سکس با عشق؛ و جرم با گناه، معادل در نظر گرفته میشوند. فراموش نکنیم که عمده مذاهب در زمانی شکل گرفته‌اند که هیچ الزامی برای پایبندی به حقیقیت وجود نداشته است و هر پدیده طبیعی در نظر انسان معجزه و دلیل حقانیت مدعی محسوب میشده است. مذاهب گر چه دایما در حال تغییرند همواره ادعا میکنند که صاحب تام الاختیار حقیقت مطلقند. حال آنکه در همین موضوع مورد بحث، کوچکترین دانشی از بیولوژی انسان نداشته اند. زمانی که انسان گرفتار نادانی بی حد بود مذهب هم در ردیف نادانهای دیگر حرفی برای گفتن در این مورد داشت اما با دانش امروزی بهتر است مذهب هم قبول کند که کار را بهتر است به دست کاردان داد .

ما وقتی به سینِما می‌رویم ممکن است تصور کنیم عاشق هنرپیشه شده ایم. اما در‌واقع رفلکس های طبیعی مان در فعالیتند و چند تا ماده شیمیایی کارآمد در مغزمان بالا پایین شده اند. وقتی هم که فیلم تمام شد ظرف مدت کوتاهی عقلمان دوباره غالب می‌شود و بر میگردیم سر واقعیت. متوجه می‌شویم که از کاراکتر خوشمان آمده و نه لزوماً از هنرپیشه؛ عشقی هم در کار نبوده چون در طی ۹۰ دقیقه نمیتوان عاشق شد؛ و به کسی هم خیانت نکرده ایم. حتی عاشق شدن در خارج از محدوده ازدواج را نمیتوان جرم محسوب کرد.

فانتزی امری است طبیعی که نه محدود به مسائل جنسی است و نه مختص آقایان. خیالات وقتی مشکل ساز می‌شوند که اوقات ما کاملاً صرف خیالبافی شود به نحوی که کار و علایق شخصی تحت الشعاع قرار گیرند. اگر فانتزی نسبت به شخصی دیگر به حدی قوی باشد که نگران عواقب آن باشیم بهتر است از تنها ماندن با آن شخص خودداری کنیم. وقتی چنین تخیلات و احساساتی فوران میکنند میتوانیم به خودمان تذکر بدهیم که همه‌اش توی کله خودم است. این استراتژی دو فایده دارد. اگر فانتزی، اضطراب آور باشد به کاهش دلواپسی ناشی از آن کمک میکند.در ضمن میتواند جلو عمل بر اساس انگیزه‌های آنی را بگیرد. فشار «بکن-نکن» فانتزی گاهی آنقدر زیاد است که انسان برای راحت شدن از شر این فشار واقعاً به آن عمل دست میزند. اگر فانتزی منجر به عملی شود که جرم و آزار دیگران محسوب شود آن عمل است که مانع اخلاقی و عواقب قانونی دارد نه فانتزی قبل از آن. اکثر افرادی که از این‌گونه مسائل نگرانند با کمک این استراتژی ها ویا حداکثر یکبار ملاقات با روانکاو فارغ البال میشوند.


divaneh

خیلی فکر نمی کنیم

divaneh


حالا که می پرسی، راستش ما خیلی فکر نمی کنیم، بیشتر عمل می کنیم. شما هم برو و با خیال راحت به زن همسایه فکر کن و خیلی هم نگرانش نباش. با خواندن این نوشته به یاد کارتونی از کالاهان افتادم که در آن مرد خود کم بینی به روانپزشک می گفت: "میخواهم که با دست خودم را ارضا کنم اما فکر می کنم که ارزش خودم را ندارم"