یکی از علی های عبدالرضایی


Share/Save/Bookmark

Ali Abdolrezaei
by Ali Abdolrezaei
12-Mar-2012
 

رادیو کوچه / معرفی علی عبدالرضایی from Ardavan Roozbeh on Vimeo.

سیاست تبلیغ شعر کلاسیک پس از انقلاب پنجاه و هفت، شعر فارسی را گرفتار بازگشت ادبی کرد و نمای شعر تازه بعدها تنها در آثار برخی شاعران دهه هفتاد مشاهده شد. فضای فرهنگی پس از دوم خرداد سال هفتاد و شش شاعرانی را معرفی کرد که بعدها به شاعران هفتاد معروف شدند. سید‌علی صالحی با معرفی شعر گفتار، بر اهمیت کاربرد زبان روزمره در شعر تاکید می‌کرد. رضا براهنی از زبانیت و نقش ویژه آن در شعر می‌گفت. علی باباچاهی به تبیین شعر پسا نیمایی پرداخت و علی عبدالرضایی با طرح شعر چند صدایی و چند ژانری و لزوم اجرای دمکراسی متنی‌، سنگ شعر هفتاد را به سینه می‌زد.

گرچه جنبش شعری هفتاد ابتدا مخالفت بسیاری از شاعران و منتقدان پیش‌کسوت را به هم‌راه داشت ولی شاعران این خیزش ادبی با سماجت هر چه بیش‌تر به اجرای ایده‌های خود پرداختند طوری که در اواسط دهه هفتاد اغلب شاعران معاصر از آن تاثیر پذیرفتند.

شعر فارسی را همیشه گنجینه‌ی بزرگی که از گذشته در خود انباشته هدایت کرده است، نه می‌توان از فواید این گنجینه چشم پوشید، نه می‌شود آن را در ذهن بایگانی کرد و بی‌هیچ دخل و تصرفی از آن سود جست. به همین دلیل اغلب شاعران مطرح هفتاد مطالعه‌ی شعر کلاسیک را برای استعدادهای متوسط مضر می‌دانستند چون اعتقاد داشتند در آثار شاعران متوسط و کلاسیک، کلمات و تمثیل‌ها، سطرهـای شعری، و هم‌چنین لحن‌های آرکاییک، به طور اتوماتیک به ذهن شاعر تحمیل می‌شود. در واقع شاعران هفتاد‌ نوشتن را به طور حرفه‌ای در نزاع با همین اتوماتیزاسیون آغاز کرده در آثارشان علیه تلقی‌ی کلاسیک از شعریت قیام کردند.

خصیصه‌ی دیگر شعرهفتاد، استفاده از ساختار نامتمرکز و اجرای متن‌های باز است. در این متون مخاطب جای ویژه‌ای را اشغال می‌کند و بدون مشارکت او متن تکمیل نمی‌شود. متاسفانه در شعر پیش از هفتاد، همیشه اجرای ساختار غزلی مد نظر قرار می‌گرفت و متون شعری را مفاهیم دوتایی انبار کرده بود. یعنی توجه به ساختار معنایی‌ی یکه، مولد نوعی دیکتاتوری موروثی در متون ادبی بود. به عنوان مثال اگر شاعر قبلی می‌خواسته درباره‌ی زیبایی بنویسد، بی‌هیچ تعریف و تحلیلی از زشتی، زیبایی را موتیف‌ مقید متن خود قرار داده، به هیچ موتیف آزادی که قراردادهای ذهنی‌اش را به هم بزند، اجازه‌ی حضور نمی داد. در حالی که در شعر هفتاد این مفاهیم دوتایی به طور هم‌زمان نقش موتیف مقید را ایفا می‌کنند، تا موتیف‌‌های آزاد به تعریف و تحلیل آن‌ها پرداخته شاعر به عنوان دانای کل نتواند رای نهایی را صادر کند بلکه مهم تاثری حسی بود که در ذهن مخاطب ایجاد می‌شد. یعنی اگر شاعر هفتاد می‌خواست شعری درباره‌ی خوبی بنویسد، گزاره‌هایی را نیز در آن به طرح بدی اختصاص می‌داد و اگر بدی و خوبی دو مرکز معنایی‌ی شعرش محسوب می‌شدند، در نهایت این ذهن خواننده بود که جای مرکز سوم می‌نشست. نتیجه این‌که این شعرها با مشارکت خلاق مخاطب، به تعداد خوانندگان خود مرکز شعری پیدا می کرد.

برای شاعر پیش از هفتاد، جهان تنها به جایی که در آن زندگی می‌کرد محدود می‌شد و شعر خود را گره‌‌گشای تمام مشکلات‌ عالم قلمداد کرده از نوشتن شعرهای مرکزگریز دوری می‌کرد؛ و درحالی که مدعی بود، احاطه‌ی کامل بر متون غربی و شرقی دارد، در قالب‌ شعرهای نیمایی و گاهی آزاد، غزل و قصیده می‌نوشت. و اگر همیشه بحث‌هایش را با زبان ، تکنیک و فرم آغاز و تمام می‌کرد، علامت آگاهی و شناخت شاعر نبود، بلکه برعکس، این کردار، چیزی جز نشانه‌ی ضعف و ریاکاری‌ی موروثی‌ی وی نبود! چون عملن می‌بینیم که جهان و تفکر و زیرساخت ذهنی‌ی متون شاعران قبلی در قیاس با تکنیک وفرم کارشان، مکانی کاملن فرعی و حاشیه‌ای داشت و یا این‌که اصلن جایی نداشت. در حالی که شاعر هفتاد رشد سرطانی در مقوله‌ای واحد را مخرب دانسته تاکیدی ویژه بر تمام عناصر شعری داشت.

او خود‌ زندگی‌ بود و به فردیت اهمیت می‌داد تا تافته‌ای جدابافته نباشد.

از میان شاعران ‌70 که می‌کوشیدند با تشخص بخشیدن به صدای فرد در شعر زمینه متحقق شدن دموکراسی متنی را مهیا کنند و مخاطب را در مواجهه با چند شاعر، چند صدا، چند شعور و چند فکر غافل‌گیر کنند علی عبدالرضایی با شورش علیه تابوها و ارایه ظرفیت‌های زبانی در سبک‌های مختلف، جای‌گاه خاصی دارد.


Share/Save/Bookmark

Recently by Ali AbdolrezaeiCommentsDate
Ali Abdolrezaei 's new English books on Amazon
1
Jul 19, 2012
The new issue of Danse Macabre Magazine
2
Jun 01, 2012
Short & Little Like i
-
May 13, 2012
more from Ali Abdolrezaei