برای هادی خرسندی شاعر و طنزنویس ایرانی علاوه بر زندگینامه ی واقعی ، یک زندگینامه ی فکاهی نیز وجود دارد:
١ - زندگینامه ی واقعی هادی خرسندی (نوشتهی دیگران)
هادی خرسندی متولد ۱ مرداد ۱۳۲۲ (در فریمان خراسان ) است. دروس اولیه را در زادگاه خود به پایان رساند و تحصیلات خود را در دبیرستان ذوقی و سپس دبیرستان ابومسلم تهران ادامه داد. هادی خرسندی اولین مطالبش را برای روزنامه ی فکاهی توفیق نوشت. او بعدها برای نشریات مختلف از جمله مجله تهران مصور، مجله کاریکاتور، جلب سیاحان، اطلاعات و جهانگردی و روزنامه اطلاعات نیز طنز مینوشت. پس از انقلاب ، خرسندی در لندن اقامت گزید و مجله ی اصغرآقا را در لندن منتشر کرد.تقریبا جز نام خرسندی هیچ نام دیگری به طور جدی در اصغرآقا نوشته نشد. او تکلیفش را با حکومت روشن کرد. معتقد به سرنگونی حکومت بود و همه نوشتههایش هم حکایت از همین داشت.خرسندی بعد از انقلاب مجموعه انشاهای صادق صداقت را که از زمان نوجوانی ساکن ایران بود، منتشر کرد و همچنین به تقلید از نام کتاب سلمان رشدی (آیات شیطانی) نام مجموعه اشعارش را ( آیههای ایرانی ) گذاشت.
خرسندی پس از دوم خرداد همان برخوردی را که با محافظه کاران میکرد با اصلاح طلبان نیز کرد، اما پس از مدتی که گروهی از اصلاح طلبان به زندان و بازداشت گرفتار آمدند، برخوردی نرم را با افرادی چون اکبر گنجی در پیش گرفت. اگر چه بعد از دوم خرداد خرسندی با جدیت طنزنویسی را در مورد مسائل سیاسی ایران دنبال میکند، اما در برنامههای روی صحنه و اکثر نوشتهها و سرودههایش مسائل ایرانیان در غربت را موضوع اصلی نوشتههایش قرار دادهاست.
در سال ۱۹۹۵ جایزه هلمن هاملت به او اهدا شد. او علاوه بر فعالیتهای قلمی، با اجرای کمدی استندآپ در سالیان پس از انقلاب در بین جامعه ایرانیان خارج از کشور به چهرهای محبوب بدل شدهاست. دختر او شاپرک خرسندی و پسرش پیوند خرسندی هم پای جای پای پدر گذاشته و در حیطه طنز و کمدی فعالیت میکنند.
//fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%AE%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%AF%DB%8C
هادی خرسندی و سایت فارسی بیبیسی
هادی خرسندی و سایت فارسی یوتیوب
٢ - زندگینامه ی فکاهی هادی خرسندی (نوشتهی خودش)
طنزنویس ایرانی «هادی خرسندی» در کودکی به دنیا آمد، از مادری حامله و پدری پشیمان. به علت اختلافات سنتی بر سر نامگذاری نوزاد و نیز مرگ و میر زیاد بین اطفال – اطفال ایرانی مخصوصاً - موقتاً نامی روی او نگذاشتند و اهل خانۀ ما او را «این» صدا میکردند. اما «این» در عین گمنامی با سماجت زنده ماند و سرانجام با شناسنامۀ برادر بزرگترش، زنده یاد مرحوم سید هادی، که دو سال پیش از او به دنیا آمده و در یک سال بعد خودکشی کرده بود، به مدرسه رفت. هادی در خردسالی عموی خود را از دست داد و در نتیجه تحت تعلیم و تربیت پدر خویش قرار گرفت. وی از همان کودکی به فراگیری علم و دانش و سواد بیعلاقه بود. سرانجام دوران شش سالۀ ابتدایی را در مدتی کمتر از نـُه سال به پایان رساند. به درس جغرافی بی توجه بود ولی در عوض از تعلیمات دینی بدش میآمد. در تاریخ، از نیاکان باستانی به ویژه هوخشتره، میترسید و در هندسه از اسم ذوزنقه خنده اش میگرفت. خلوص نیت کودکانۀ او در نوباوگی همراه با آشنایی با مذهب باعث شد که شبهای بسیار تا سحر به درگاه خدا و پیامبرانش نیایش کند که دور او را خط بکشند.با حادث شدن انقلاب اسلامی، خرسندی به طرفداری از چپهای انقلابی، از مذهبیون حمایت کرد. وی با شعار «رهبر ما لنین بود؛ شهید راه دین بود» به صفوف فشردۀ انقلابیون پیوست به طوری که نزدیک بود سر صف برسد که اعدامش کنند. از آنجا که میگویند انقلاب فرزندان خود را میخورد، هادی همان اوائل برای جلوگیری از سوء هاضمۀ انقلاب، از فرزندی آن استعفا داد و خود را کورتاژ نمود.
در سال اول انقلاب، خرسندی یک پیراهن آستین کوتاه به یک دوست انقلابی هدیه داد. با اینکه آستینهای پیراهن چندان هم کوتاه نبود، و به رواج بی ناموسی ربطی نداشت و نشانۀ رابطه با آمریکا و صهیونیسم بین المللی هم نبود، تحت تعقیب قرار گرفت. بنابراین، خرسندی شبانه توسط قاچاقچی - آن هم قاچاقچی مواد مخدر - به پاکستان فراری شد. از آنجا برای رفتن به بنگلادش چهار ساعت زیر زغالهای یک کامیون مخفی بود. پس از رسیدن به مقصد، وقتی دید مردم فارسی صحبت میکنند، متوجه شد به میهن عزیزش برش گردانده اند. وی باقی موجودی خود را برای رفتن به ترکیه، به قاچاقچیان داد. در مقصد وقتی خاطرش جمع شد، که مردم ترکی حرف میزنند، تا چند روز متوجه نبود که او را در اردبیل پیاده کردهاند. این رباعی را در راه ترکیه سروده:
فرزند غمین انقلابی، هادی
لب تشنه به دنبال سرابی، هادی
میسوزی و هی به دور خود میچرخی
در غربت خود عین کبابی، هادی
خرسندی از اردبیل ابتدا به بریتانیا، و سپس به انگلستان، و از آنجا به یونایتد کینگدام رفت، و پس از مدتی که متوجه شد اینها همه اش یک کشور است، برای همیشه آنجا را ترک کرد و به لندن کوچ نمود. در خارج از کشور، خرسندی با دقت و از نزدیک دخالت انگلیسها را در امور داخلی ایران زیر نظر گرفت، و به همین دلیل تحت تعقیب بود، به طوری که پلیس لندن، چند بار او را به بهانۀ رانندگی در حالت مستی، بازداشت کرد. در حالی که او نیز مانند بقیۀ هموطنانش وقتی مشروب خورده باشد، بهتر رانندگی میکند.
در سالهای اول در لندن، هادی که هنوز رشتۀ دیلیوری پیتزا را فرا نگرفته بود، حقوق بگیر شرکت معتبر سوشال سیکیورتی بود، اما پس از مدتی به هنگام دیلیوری پیتزا توسط یکی از هموطنان تیزهوشش شناسایی شد و از شرکت سوشال سیکیورتی پاکسازی گردید. متأسفانه کوششهای کشور میزبان برای برگرداندن او به کشورش هنوز ناموفق بوده است. رئیس هواپیمائی انگلیس به خبرنگاران گفت: «ما برای بازگشت خرسندی به ایران بلیط مجانی به او پیشنهاد میکنیم ولی او اصرار دارد پول بلیط را نقد بگیرد.»
وی در جوانی برای بلند قد شدن، به بسکتبال پرداخت، ولی متأسفانه نتیجۀ معکوس گرفت و چند سانت کوتاهتر شد. ورزش دیگری که خیلی به آن علاقه دارد، وزنه برداری است ولی میگوید «سنگین است.» از سازهای موسیقی هادی بیش از همه به نواختن ویولونسل علاقه دارد، ولی پزشک معالجش بزرگتر از کمانچه به او اجازه نمیدهد.
از نظر مذهبی، خرسندی به همۀ کتب آسمانی اعتقاد دارد و مواظب است روی سرش نیفتند. مرام سیاسی خرسندی کمونیسم مایل به سرمایه داری براساس توزیع عادلانۀ ثروت بین ثروتمندان، و توزیع عادلانۀ فقر بین فقرا، و توزیع عادلانۀ تانک بین جنایتکاران و توزیع عادلانۀ وایاگرا بین تجاوزکاران است.
از لحاظ لیاقتهای فردی، خرسندی در جوانی، موفق شد از ارتش شاهنشاهی ایران که هفتمین ارتش پرقدرت دنیا بود برگ معافیت از خدمت وظیفه بگیرد. کوشش او برای صاف نشان دادن کف پایش، باعث شد که پای او هرگز به حال اول برنگردد. کتابهایی که هادی در دست انتشار دارد عبارت است از:
«خودآموز فوتبال مکاتبه ای» و دیگری کتاب «تدریس آشپزی به خانم رزا منتظمی». شاعر مورد علاقۀ او «راجرز کوپر» بازرگان بریتانیایی است که در زندان اوین شعرهای امام خمینی را به انگلیسی ترجمه کرد و دیوانه شد. و دیوانۀ مورد علاقۀ او هم همین «راجرز کوپر» است.
هادی از غذاها به صبحانه، ناهار و شام و افطار و سحری و کله پاچۀ بعد از اذان سحر، علاقۀ خاصی دارد. یکی از دلخوشیهای او و علت اقامتش در لندن، مراقبتش از استوانۀ تاریخی «کورش کبیر» در «بریتیش میوزیوم» است. او با علاقۀ خاصی هر هفته به استوانه سر زده، و یک بار به نگهبان موزه گفته: «بدهید ببرم خانۀ خودمان مواظبش باشم.»
شخصیت تاریخی محبوب او «پرشانا» خواهر زیبا و لوند «خشایار شاه» و شخصیت تاریخی مورد حسادت او شوهر «پرشانا» میباشد. از سیاستمداران حاضر، هادی تا چند سال پیش، به محمد مصدق علاقه مند بود ولی اخیراً از «هیلاری کلینتون» بیشتر خوشش میآید.
روزنامه نگاری را خرسندی از روزنامۀ دیواری مدرسه آغاز کرد، که به علت خراب شدن دیوار، اولین روزنامه اش در زیر خروارها خاک توقیف شد. او از آن زمان در جستجوی دیواری محکمتر به کشورهای بسیاری سفر کرده است، و پاسپورتی به رنگ آسمان آبی وطن دارد، که نوشته اند: «به همه جا میتوانی سفر کنی الا به ایران.».هادی در آرزوی روزی است که بتواند به کشور خود پناهنده شود. او به امید روز رهایی، یک جفت پیراهن آستین کوتاه هم خریده است. خرسندی که به امید سقوط رژیم سلطنت یک گوسفند نذر امامزاده قاسم کرده بود، اکنون برای جمهوری چند گله گاو و گوساله نذر شاهچراغ کرده است.
سایت های فکاهی هادی خرسندی
سایت اصغرآقاسایت هادی سرا
نظر شما چیست؟
Recently by All-Iranians | Comments | Date |
---|---|---|
کار پردازان انگلیس در ایران : ۵٢ - احسان نراقی عنصر فعال فراماسونر | 4 | Dec 04, 2012 |
اشعاری به یاد محمد مختاری شاعر و نویسنده ی مقتول ایران | 11 | Dec 04, 2012 |
خدمتگزاران فرهنگ ایران : ٢٠ - محمد نوری | 2 | Dec 02, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Jenab-e CallmeRed
by All-Iranians on Sat Jun 16, 2012 02:02 AM PDTThank you for your visit and for your input. You may also like to view this
//en.wikipedia.org/wiki/Hadi_Khorsandi
از آخرین اشعار طنز خرسندی
All-IraniansSat Jun 16, 2012 01:47 AM PDT
این امامس یا مقوّاس اصغری؟
فوق فوقش تخته سه-لّاس اصغری
سایزش از سایز طبیعی گنده تر
کینگ سایز از طول و پهناس اصغری
این اگر اندازه اش اینقد شدس
وای به سایز حضرتعباس اصغری!
اومدس بر پلکان ارفرانس
امتی محو تماشاس اصغری
هرچی آخوندس به تعظیم اومدس
هرچی سردار بوده دولّاس اصغری
احمدش کو پس؟ بنی صدرش کجاست؟
این سفر بدجور تنهاس اصغری
یادته روزی که رفتیم پیشواز
با تمام شور و احساس اصغری
بنده با عکس مصدق آمدم
تو خودت با چکش و داس اصغری!
گفته بودن دیو چون بیرون رود
یک فرشته قسمت ماس اصغری
بختیار آن روزها هشدار داد
کاین فریب است ایهالناس! اصغری
گفت این دیکتاتوریِ مذهب است
ملتی افسون ملاس اصغری
یادته گفتیم خانِ بختیار
نشئه از یک جنس اعلاس اصغری؟
پای منقل من بگو فتحاً قریب
تو بگو نصرِ من الله س اصغری!
بعد دیدیم آن امام تشنه لب
تشنۀ خون جوانهاس اصغری
قاتل و بدطینت و کاوبوی صفت
مثل تیرانداز تکزاس اصغری
حال می بینی سی و سه سال بعد
همچنان آن در به لولاس اصغری
جانشین آن امام تشنه لب
تشنه لب تر حکمفرماس اصغری
سهم کفتارست آخر ارث خرس
این بود قانون میراث اصغری
این میانه «موسوی قهرمان!»
در غل و زنجیر آقاس اصغری
موسوی دلخور ز اوضاع رژیم
فکر دوران مطلاس اصغری
گفته دوران طلائی امام
بهترین دوران دنیاس اصغری
گفته برگشتن به آن دیروزها
بهترین تصمیم فرداس اصغری!
چند میلیون هم طرفدارش شدند
چون رقیبش هست نسناس اصغری
در حقیقت بد ز بدتر بهتر است!
هست پشّه بهتر از ساس اصغری
راضیند از انتخاب خویشتن
مردمان خدعه نشناس اصغری
رأی خود آخر به زالو میدهند
با تمام سعی و وسواس اصغری!
اصغری من باز داغم تازه شد
باز بغضم کرد آماس اصغری
صحبتم بود از مقوای امام
این امامس یا مقواس اصغری؟
مثل آدم بود در ظاهر ولی
زیر عکسش چارتاپاس اصغری!
از مقوا بودنش بگذر، بگو
این امامس یا هیولا اصغری؟
هادی خرسندی
//www.rangin-kaman.org/v1/index.php?option=com_content&view=article&id=8032:2012-06-05-20-08-40&catid=38:artetculture
thank you
by CallmeRed on Fri Jun 15, 2012 09:51 PM PDTvery interesting and really really funny!!
Jenab-e Gharibe Ashena
by All-Iranians on Fri Jun 15, 2012 02:06 PM PDTThank you for your visit and for your input. You may also like to view this
بختیار مرغ طوفان بود و ما طوطی ایوان. وقتی بختیار گفت:«ای مردم، از زیر دیکتاتوری چکمه میآئید بیرون، میروید زیر دیکتاتوری نعلین»، ما حرفش را سبک سنگین کردیم دیدیم انصافاً نعلین از چکمه سبکتر است. تازه نمیتوانستیم تصور کنیم که نعلین وقتی جا بیفتد از چکمه هم دعوت به همکاری میکند
//www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/08/110802_l78_bakhtiar_20th_anniv_hadi_khorsandi.shtml
I love his humor..truely a smart funny man.
by Gharibe Ashena on Fri Jun 15, 2012 01:43 PM PDTAs a child he was scared of "hovakh-shatare" in history and in geometry "zoozanaghe" made him laugh!! LOL..
Jenab-e Anglophile
by All-Iranians on Fri Jun 15, 2012 08:29 AM PDTThank you for your visit and for your input. You may also like to view this
از سیاستمداران حاضر، هادی تا چند سال پیش، به محمد مصدق علاقه مند بود ولی اخیراً از «هیلاری کلینتون» بیشتر خوشش میآید.
نابغهای در طنز و فکاهی
anglophileFri Jun 15, 2012 08:19 AM PDT
بدون استثنا نظیر خرسندی در فکاهی نویسی و بذله گوئی در عصر ما پیدا نشده و پیدا نخواهد شد. صرف نظر از عقاید سیاسی او خرسندی هم در نثر و هم در نظم ستاره ایست در آسمان ادبیات معاصر ایران.
شعرهای طنز هادی خرسندی
All-IraniansFri Jun 15, 2012 04:45 AM PDT
//www.cloob.com/club/post/Show/clubname/khorsandiclub/topicid/100408/wrapper/true#topic