خدمتگزاران فرهنگ ایران : ١٩ - محسن دولو


Share/Save/Bookmark

All-Iranians
by All-Iranians
29-Nov-2012
 

در این قسمت به معرفی محسن دولو پدر کاریکاتور نوین ایران می پردازیم

محسن دولو در سال ١٢٩٩ در تهران بدنیا آمد و در پنجم دی ماه ١٣٧٦ دار فانی را وداع گفت
Various Sources
 
وجه تسمیه ی نام فامیلی محسن دولو
دولو (دَ وَل ْ لو ) : نام یکی از قبایل هشتگانه ٔ قاجار است. رابینو گوید طایفه ٔ قاجار به قبیله های ذیل متعلقند: قوانلو، دولو، عزالدین لو، قراصانلو، شامبیاتی ، زیادلو، کرلو وسپانلو (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد ص ١٠٨): لغت نامه دهخدا
//www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-3bb867b560c34b919a424d697c50fa04-fa.html

محسن دولو را پدر کاریکاتور نوین ایران می دانند... دولو با ترسیم کاریکاتور چهره خروشف (رهبر وقت شوروی) توانست اولین جایزه بین المللی در عرصه کاریکاتور را برای ایران از جشنواره مونترال کانادا در سال ١٣٤٦ بدست بیاورد. دولو در همین سال اولین شماره نشریه کاریکاتور را منتشر کرد که تا سال ١٣٥٧ یعنی ١١ سال بی وقفه منتشر شد. اساتیدی چون بهمن عبدی و جواد علیزاده به نوعی همراه با این نشریه وارد دنیای کاریکاتور شدند
//malchik.blogfa.com/cat-2.aspx

آنچه‌ را میشل راگون نویسنده و منتقد فرانسوی طنز ترسیمی (طنز تصویری ) نام نهاد، در ایران به نام کاریکاتور های روشنفکری معروف شد؛ چون در ایران جریان قدرتمندی به نام‌ کاریکاتورهای توفیق (نشریه‌ای با سابقه پنجاه ساله) در فضای مطبوعاتی غالب بود. حتا بعد از توقیف نشریه توفیق، هفته‌نامه دیگری به نام‌ کاریکاتور به مدیریت محسن دولو منتشر شد، هرچند به دلیل‌ نزدیکی و دوستی محسن دولو با امیر عباس هویدا، نشریه از وزن‌ سیاسی کمتری برخوردار بود، اما همان راه توفیق را می‌رفت. قدرتمندی جریان کاریکاتورهای توفیق که در بین مرم محبوب‌ بود و علاوه بر هفته‌نامه، ماهنامه و سالنامه هم منتشر می‌کرد تا حدی بود که دولت وقت نیاز به وجود نشریه‌ای دیگر مانند توفیق‌ را احساس کرد. بنابر این‌جای تعجب نداشت که محسن دولو،که‌ خود نماینده مجلس بود و با این حال به عنوان اولین‌ کاریکاتوریست ایرانی توانسته بود در ١٩٦٣ با کشیدن چهره نیکیتا خروشچف،جایزه اول جشنواره جهانی مونترال کانادا را برای‌ ایران کسب کند، راه کاریکاتور را، همان‌طور که از دوران مشروطه‌ با مجله ملانصرالدین آغاز شده و با توفیق مطرح شده بود،با مجله‌ کاریکاتور ادامه دهد
//www.noormags.com/view/fa/articlepage/565917?sta=%d9%85%d8%ad%d8%b3%d9%86%20%d8%af%d9%88%d9%84%d9%88

محسن دولو (سال تولد  ١٢٩٩) : نمايندگی مجلس شورای ملي - دوره ٢٣ (۱۳۵۴ -۱۳۵۰) - حوزه انتخابیه : ورامين
//94.232.175.44/index.aspx?pid=6&ID=66065

همكاري هاي محسن دولو در تهیه ی پوستر برای فيلم هاي سینما

محسن دولو که پوستر فیلم‌های دهه سی و چهل را نقاشی می‌‌کرد، درباره سال‌های اولیه پوسترسازی در ایران می‌‌گوید: "به خاطر دارم آن روزها هایک اجاقیان روی بوم‌های کتانی برای سینماها پلاکارد می‌‌ساخت، او برای این کار از رنگ روغن استفاده می‌‌کرد. کار اجاقیان تصویربرداری محض بود و میزانپاژ و صحنه‌بندی در آفیش‌های سینمایی هنوز باب نشده بود و…در شروع کار پلاکاردسازی از رنگ و روغن مات استفاده کردم. رنگ و روغن مات فضای جالبی به وجود می‌‌آورد، اما چون زود خشک می‌‌شد، کار کردن با آن بسیار دشوار بود"
 

اولين شماره مجله كاريكاتور كه توسط محسن دولو ٦ مردادماه ١٣٤٧ شمسي منتشر شد بنا به اظهار صاحب امتياز، آغاز دوره جديد اين نشريه بود كه تقريباً تا بيست روز قبل از پيروزي انقلاب ٥٧ انتشار آن ادامه يافت و سپس تعطيل شد. در شماره اول مجله كاريكاتور قيد شده است «سال هفدهم دوره جديد، شماره ١» جريان قيد استمرار چاپ مجله هفتگي كاريكاتور به اين‌صورت است كه سال ١٣٢٢ شمسي (برابر با ١٩٤٣ ميلادي) در جريان جنگ‌ جهاني دوم، علي‌اكبر منيري نشريه‌اي به نام استقلال منتشر كرد كه هفته‌نامه‌اي خبري و سياسي، هوادار حزب توده و حزب دموكرات ايران بود. اين نشريه سال ١٣٢٥ به‌ عنوان ضميمه، يك شماره نشريه به شيوه فكاهي و همراه با كاريكاتور منتشر كرد كه كاريكاتور استقلال نام گرفت اما تنها در يك شماره انتشار يافت. سردبير ضميمه فكاهي استقلال محسن دولو بود. همچنين محمد مرتضوي سالهاي ١٣٢٥ و  ١٣٢٦ شمسي هفته‌نامه‌اي سياسي وابسته به حزب آزادي منتشر مي‌كرد به نام پيروزي كه سال ١٣٢٥، ضميمه‌اي فكاهي با مسؤوليت محمد مرتضوي و سردبيري محسن دولو با اين نشريه منتشر شد. به اين ترتيب در هر دو حالت محسن دولو سردبير آن دو هفته‌نامه ضميمه بود و نه صاحب امتياز و يا مديرمسؤول. مجله كاريكاتوري كه دولو سال ١٣٤٧ منتشر مي‌كند با عنوان دوره جديد و ادامه هفدهمين سال ذكر شده كه قاعدتاً دولو بايد در سالهاي ١٣٢٩ و ١٣٣٠ شمسي يك امتياز نيز با عنوان «هفتگي كاريكاتور» دريافت كرده باشد، كه از چنين عنواني به نام وي در شناسنامه مطبوعات ايران كه توسط محققان جمع‌ آوري شده ذكري به ميان نيامده. با اين حساب مجله هفتگي كاريكاتور دولو از ٦ مردادماه ١٣٤٧ شمسي در ٢٨ صفحه با روي جلد و پشت جلد رنگي منتشر شد. مجلة كاريكاتور روش خود را فكاهي، سياسي، انتقادي و اجتماعي معرفي كرده بود
//golagha.ir/news/?ty=3&id=451

بخشي از مصاحبه سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران با محسن دولو در تاريخ ٢٢ تیر ١٣٧٣ : "بعد از شهريور بيست، ايران به آلمان اعلان جنگ داد. ما بچه ها آن وقتها طرفدار آلمان بوديم. اصلاً اكثريت ايراني ها طرفدار آلمان بودند. ايران که به آلمان اعلان جنگ داد من يك كاريكاتوري از هيتلر كشيدم؛ يك كاريكاتور از سهيلي نخست وزير زمان كشيدم؛ يك كاريكاتور از سپهبد احمدي كه وزير جنگ بود كشيدم و يكي هم از رئيس مجلس. روزنامه هايی در مي آمد به اسم نبرد و ايران ما. اين دو روزنامه، متعلق به آقايان اقبال و تفصلي بود كه مقداري فاشيستي و طرفدار آلمان بودند. به همين دليل هم من كاريكاتورها را به آنجا دادم. فردا ديدم كه به جاي تيتر روزنامه، اول كاريكاتور مرا چاپ كرده بودند و نوشته بودند كه دولت (كاريكاتور سهيلي را گذاشته بود) به اعتماد سپهبد احمدي يعني وزير جنگ (كاريكاتور سپهبد احمدي  را گذاشته بود) و تصويب رئيس مجلس (كاريكاتور رئيس مجلس را گذاشته بود)، به هيتلر (كاريكاتور هيتلر را گذاشته بود)، اعلان جنگ داد. همين يك كاريكاتور، مرا معروفترين فرد مطبوعاتي اين مملكت كرد، بطوري كه تمام روزنامه هاي آن موقع به من سر زدند و از من كار مي خواستند. اين بود كه در ادامه كار كاريكاتور، در اكثر روزنامه ها مي كشيدم.
ـ يعني در واقع شما از اينجا وارد كار مطبوعاتي شديد؟
ـ از همين سن و سال وارد كار مطبوعاتي شدم و كار و زندگي من مطبوعات شد.
ـ پس ديگر كارهاي قبلي مثل دكور و ... را انجام نداديد و صرفاً در مطبوعات بوديد؟
ـ بله صرفاً در مطبوعات بودم.
ـ در كدام مطبوعات فعاليت داشتيد؟
ـ تمام مطبوعات. اصلاً خودم يادم نيست. آن زمان شايد پنجاه تا صد تا روزنامه فقط در تهران منتشر مي شد؛ چه مجله، چه هفتگي، چه روزنامه. اكثر هفتگي ها مثل «مرد امروز» مثل ... كه الان متأسفانه اسامي روزنامه ها يادم نيست صفحه اولشان به من اختصاص داشت و بايستي كه من مي كشيدم. زير دفترم (مرحوم دهقان در لاله زار داده بود) گوش تا گوش مي نشستند. اينجا مي ديديد آن مخالف است، آن يكي سيد ضيايي است، آن توده اي است، آن يكي مدير فلان است ... البته خودم هم طرز فكرم ناسيوناليستي بود، حتي توده اي هم كه مي آمد و كار مي داد، كار او را هم انجام مي دادم و هيچكدام اينها از كارم اطلاع نداشتند، امكان نداشت كه چنين اجازه اي بدهم، چون تا زماني كه روزنامه در بيايد، بايد كه مطالبش سري بماند و نبايستي كه كسي ببيند و از آن بقاپد. اين است كه رعايت امانت داري مي شد و هيچ كس از كار كس ديگر اطلاع نداشت تا زماني كه روزنامه اش منتشر مي شد.
ـ حالا با آن جو سياسي داغ كه آن زمان وجود داشت، اين سفارش هاي متفاوتي كه به شما مي شد، شما دچار مشكل نمي شديد؟
ـ اصلاً و ابداً. من ايده ام براي خودم بود و نمي توانستم به شما يا كسي تحميل كنم. در عين حال بايد من زندگي مي كردم و مي بايستي درآمدي داشته باشم. درآمد زندگي من از همين ها بود، ولي رعايت امانت داري % ١٠٠مي شد.
ـ منظورم اين است كه آنها سوژه را به شما مي دادند كه مثلاً مي خواهيم اين را بكشيد؟
ـ بعضي از سوژه ها را آنها به من مي دادند و گاهي با من مشورت مي كردند و با هم مي نشستيم تا به نتيجه برسيم. من معمولاً عضو هيات تحريريه اكثر روزنامه هاي درجه يك آن موقع بودم كه هر هفته يك جلسه داشتند. مي نشستند و براي سوژه روي جلد تصميم گيري مي كردند و من هم البته دخالت داشتم.
ـ يعني بيشتر براي روي جلد بود؟
ـ بله روي جلدها.
ـ اين ترتيب تا چه زمان ادامه داشت؟
ـ تا زماني كه خودم امتياز گرفتم و مجله كاريكاتور را منتشر كرديم و اينجا هم نمونة آن هست كه به شما تقديم مي كنم. خواستم آن را از جنبة خيلي سطح فكاهي پائين بيرون آورده و به آن جنبة جهاني بدهم. بيشتر كاريكاتور سياسي كار كرده ام. من در عمرم اصلاً كاريكاتور شوخي يا سكسي نكشيدم. من اصلاً از اين چيزها خوشم نمي آيد. كاريكاتورهاي من اكثراً سياسي بوده كه الان هم خدمتتان هست.
همين مسأله اي كه در شوروي پيش آمده و اين كشورهاي كمونيستي يكي يكي جدا شدند، بيست و سه سال قبل من پيش بيني كردم. همين الان در اين مجله هست. اين برژنف يا كاسگين كه نخست وزير بود دارند يك كالسكه را مي برند و كالسكه به اصطلاح اروپاي شرقي است. بعد هم بچه ها دارند يكي يكي پائين مي پرند، زيرش هم نوشتم بچه ها ديگر بزرگ شده اند. بچه ها چه كساني هستند؟ چكسلواكي است، لهستان است، مجارستان است ... آن زمان ما پيش بيني امروز را مي كرديم و مسائل ديگر كه مختلف است"
//www.nlai.ir/Default.aspx?tabid=1850&ctl=Detail&mid=4022&Id=1966


تصاویر

//94.232.175.44/fileGroup/99806/thumb/4789407.jpg

از راست به چپ : محسن دولو - نورمن ويزدام - هادی خرسندی
//www.asgharagha.com/NormanW.jpg

محسن دولو  در سالهای آخر عمر
//www.nlai.ir/Portals/0/Files/ganjine/sedaye-dey/dvl.jpg

خدمتگزاران فرهنگ ایران : محمد حسین فروغی ذکاءالملک اول - محمد علی فروغی ذکاءالملک دوم -  استاد حبیب یغمایی - ادیب الممالک فراهانی - حسن وثوق معروف به وثوق‌الدوله - شاعره ی توانا فروغ فرخزاد - ملک‌الشعرای بهار - رضا ارحام صدر - علی‌اکبر سعیدی سیرجانی - هایده - علی ‌اصغر حکمت - ایرج میرزا - حسن رشدیه و خاندان او - خاندان اعتصامی - دکتر پرویز ناتل خانلری - امیر هوشنگ ابتهاج - عبدالرحمن فرامرزی - استاد حسین سرشار

نظر شما چیست؟

xxxxxxxxxxx

 


Share/Save/Bookmark

more from All-Iranians
 
All-Iranians

محسن دولو و خمینی

All-Iranians


Jenab-e Friendly  Thank you for your informative quote. You may also like to view this

 سپرهای مقوایی : محسن دولو و خمینی //tehran-yenafar.blogspot.ca/2009/08/blog-post.html


Friendly Notes

About Mohsen Davallou

by Friendly Notes on

"I met the editor Mohsen Davallou. He was a veteran cartoonist who knew Prime Minister Hoveyda personally, so he was allowed to publish satire. I remember their office was on Sevom Esfend Ave, which had an infamous reputation for attracting pedophiles. I was scared walking there to get to the magazine's office. I thought Davallou was impressed by me to give me my first job. He was very kind and resourceful": Houman Mortazavi
//iranian.com/Arts/2003/July/Mortazavi/index.html


All-Iranians

Must See

by All-Iranians on


All-Iranians

زبان گزنده ی کاریکاتور سیاسی

All-Iranians


Jenab-e Friendly  Thank you for your visit and for your suggestion about Ardesheer Mohasess. His life sory will be covered on these series in near future. You may also like to view this

زبان گزنده کاریکاتور سیاسی را هیچ حکومت استبدادی در دنیا برنمی‌تابد

//salamtoronto.ca/?p=13869


Friendly Notes

اردشیر محصص فراموش نشود

Friendly Notes