رهبران دنیای سوم گول قدرتهای بزرگ را نخورید و در چنگا ل آنان اسیر نشوید.


Share/Save/Bookmark

رهبران دنیای سوم  گول قدرتهای بزرگ را نخورید و در چنگا ل آنان اسیر نشوید.
by Amir Sahameddin Ghiassi
13-Jul-2009
 

رهبران دنیای سوم در چنگ ابر قدرتها خود را اسیر نکنید.

متاسفانه بعضی از رهبران دنیای سوم فاقد قدرت مردم دوستی و پدرانه و یا مادرانه هستندو آنان تنها بنده هوی و هوس قدرت مادی داشتن دلارهای فراوان در بانکهای اروپا و یا آمریکا و سایر کشورها هستند و خیال میکنند اگر روزی به زور از قدرت خلع شدند میتوانند از ثروتهای غارت شده از میهن خود استفاده کنند. دیگر نمیدانند که کشورهای سرمایه دار همه سرمایه غارت کرده شان را بلوکه میکنند و خودشان آنرا بلع میفرمایند. متاسفانه رهبران دنیای سوم به محض به قدرت رسیدن به فکر انحصاری کردن قدرت و حکومت میافتند و یک مشت متملقان و به به چه چه گویان را دور خود جمع میکنند و سایر افراد را به حاشیه میرانند. و در نتیجه بعد از مدتی بسبب تملق گویان دور و بر خود کاملا خود را فراموش و از او ضاع بی خبر میمانند.

دیکتاتوری که تا دیروز یک سرباز ساده بوده است و یا یک زندانی زیر شکنجه و یا یک کارگربوده است حالا که به مقام قدرت و شوکت و ثروت رسیده است خود را گم میکند و فراموش میکند که که بوده است. او اکنون یک بنده زرخرید شهوت و قدرت و شوکت است. میلیارد ها میلیارد دلار اشتهای سیر نشدنی او را سیراب نمیکند و هر مخالف جزیی و هم هر انتقاد سالم و سازنده را در نطفه خفه میکند. او بجای خدمت به مردم و کشورش تنها یک فکر دارد که هرچه میتواند بیشتر بچاپد و در بانکهای بزرگ سرمایه گذاری کند. همه گروه ها را از قدرت کنار میزند ویک مشت شارلان و چاخان را دور خود جمع میکند. دولتهای غارتگر این وضع را دوست دارند که دیکتاتور از روی ابلهی همه امتیازات را به آنان میدهد و برای چند روز بیشتر در مقام قدرت بودن تمامی معادن و ثروت کشور را به تاراج میدهد.

کشورهای زیرک همیشه نبض دیکتاتور را در دست دارند و طرف مقابل در در آب نمک خوابانیده اند تا سر فرصت از وی استفاده کنند. آنان با دادن امتیازهای شخصی دیکتاتو ر را مثل برده خود میکنندو یک لولو خورخوره برایش درست میکنند تا هر وقت زبان درازی کرد آن لولو را بجان دیکتاتور بیاندازند. متاسفانه دیکتاتور هم آنقدر در شهوت قدرت و ثروت غرق شده است که در آوردن او از آن منجلاب کاری سخت است. آنها نمیگذارند که دیکتاتور محبوب مردم باشد زیرا برای برداشتن او احتیاج به هزینه زیادی دارند. آنان اورا در موقعیت ضعیفی نگه میدارند تا بتوانند از او امتیازات بسیاری بگیرند. و به او هم رشوه و امیتازهای کوچک شخصی میدهند.

از یکطرف سر و صدا داد و بیداد راه میاندازند که دیکتاتو ر آدمکش غارتگر دزد و فاسد و آدمخوار است و از طرف دیگر میخواهند با او سر میز مذاکره بنشینند. دیکتاتور هم که همه را از خود رانده است و تنها یک مشت انسان دزد دور خودش گردآوری کرده است ناچار در موقعیت ضعیف و ناچاری همه امتیازات را به غارتگران برنامه ریز میدهد. تا مصدر کار بماند.

اگر مثلا صدام همه مردم کردها شعیان و همه اقشار مردم را در اداره امور کشور سهیم میکرد و همه را بخدمت میگرفت و برای همه مثل یک پدر مهربان بود آیا فکر میکنید که قدرتهای بزرگ میتوانستند به این سادگی او را پایین بکشند و حتی اعدام هم بکنند.

متاسفانه دیکتاتور ها با کنار زدن همه مردم و تکیه کردن به یک مشت عوامل خود خود را آسیب پذیر میسازند. اگر دیکتاتور یک دیکتاتور ملی باشد و دارای عقل سلیم قدرت مملکت داری باشد مسلم است که یک تعداد زیاد مشاوران بیطرف گرد خود میآورد. و همه مردم را در حکومت دخالت میدهد. تشنه قدرت و شهوت و پول و ثروت نباید باشد.

مثلا اگر در کشوری اکثریت حکومت کنند و اقلیت و بقیه مردم هم به نوعی در حکومت مشارکت داشته باشند کشورشان میتواند اینهمه آسیب پذیر باشد. اگر یک دیکتاتور مثلا ملی باشد و برای مردم بخواهد کار کند و همه مردم را در حکومت دخالت دهد و کم کم از دیکتاتوری مردم را بسوی دمکراسی هدایت کند. آیا وی برای همیشه مورد احترام ملت خود قرار نخواهد گرفت.

یک مجلس ملی که نماینده همه اقشار یک ملت و تمام نماینده گان قوم ها را در برگرفته معلوم است که فکر آنان و کار آنان از ملت و همگی مردم بر میآید. در حالیکه حذف سایر گروه ها و یکدست کردن حکومت همیشه بسیار آسیب پذیر تر است.

همه ما میدانیم که در کشورهای دنیای سوم اگر شخصی دارای شغل و مقامی شد میخواهد تمام افراد دیگر را کنار بزند و دوستان و فک و فامیل خود را سرکار بگذارد. و با یکدست کردن حکومت و راندن دیگران به حاشیه خود را در معرض خطر قرار میدهد.

دیکتاتور ها فکر میکنند بایست خودشان را سرپا نگه دارند و فقط به خودشان برسند. آنان با همراهی گروهی تمام سرمایه های ملی راغارت میکنند و در بانکهای خارج میسپارند. قدرتهای بزرگ همیشه دنبال بهانه ای هستند تا دلارهای غارت شده توسط آنان را بلوکه کنند.

بعد هم به رقیبان آنان میرسند تا همیشه دیکتاتور را در حالت ضعف نگه دارند و از او امتیاز های بیشتری بگیرند. متاسفانه دیکتاتور که در غرود و نخوت غرق شده اند موقعیت را نه میبینند و نه میشناسند. آنها به اطمینان یک مشت قلدر اجیر شده میخواهند سر قدرت بمانند در صورتیکه تمام وسایل ارتباط جمعی و قدرت نظامی در دست ابر قدرت ها است و آنان پلنگ های پوشالی بیشتر نیستند. مثالهای آنان در دنیا بسیار است.

اگر یک رهبر ویک پیشوای سالم دید که واقعا امکان هدایت و رهبری را ندارد و مشگلات زیاد و کار سخت است بایست مکان را ببوسد و به یک شخص سالم و نماینده مردم تحویل دهد


Share/Save/Bookmark

more from Amir Sahameddin Ghiassi