هشدار! این بلاگ توش کلمات زشت و رکیک استفاده شده اینه که با مسئولیت خودتون وارد شین. حالا نمیدونم این هشدار باعث پرهیز بشه یا تحریک، خود دانید!
دیروز داشتیم این مقاله شازده رو میخوندیم که توش کلی محاورهٔ لات و لوتی بود که حقیقتش من رو بیاد دوران دانشگاه و دوستان و roomateهای گذشته انداخت. تو این فکر بودم که یک کامنتی بنویسم و به شازده این جریان رو بگم و شاید هم یک چنین بلاگی خودم بنویسم که دوستان دیگر متوجه شدن باز دوباره ج ج جان سر به هوائی کرده و مقاله شازده رو به اسم یکی دیگه ثبت کرده.
ما هم گفتیم خوب ج ج جان رو دست بندازیم و کمی مزاح کنیم که یک هوو ج ج جان مثل عجل معلق سر رسید و اولش اسم شازده رو درست کرد ولی هنوز مقاله تو شناسنامهٔ هم شازده هم اون یک طرف دیگه افتاده بود!
خلاصه درد سرتون ندم دوباره مزاح و شوخی شروع شد و منهم گفتم نمیدونم این همه سر به هوائی ج ج جان از کجا "نشعأت" میگیره که آناهید گفت تو دهخدا نشعأت نداریم که سوری گفت داریم بعد هوشنگ خان اومد درستش کنه که یک طومار از دهخدا کپی کرد که کامنتهای همهٔ ما زیرش مدفون شد!
منهم گفتم هوشنگ خان شما هم که با این کامنتت گند زدی به مقاله، گفت چطور، گفتم اینجور. خلاصه تو همین گیر و دار ج ج جان دوباره مثل عجل معلق دو باره ظاهر شد و گفت لطفا احترام و تربیت رو رعایت کنید.
اینو که گفت جنگ مقلوبه شد! گفتیم عزیز تو این مقاله کیر و کس طواف میکنند حالا ما تربیت رو رعایت کنیم؟! حالا تو این فاصله ۱۰ یا ۲۰ تا کامنت گًل و بلبل را پاک کرده بود. اصلا نمیدونم دیروز شاید تو بوداپست بهش کباب مونده داده جریان چی بود که مثل عنق منکسره دوباره چند تا کامنت رو پاک کرد و دست آخر کلّ مقاله شازده رو قفل و زنجیر کرد که هیچکی دیگه هیچی نگه.
طفل معصوم شازده هم از راه رسید دید مقالش که یک ساعتی نبود که چاپ شده بود قفل و زنجیر شده رفت یک بلاگ دیگه نوشت توضیح واضحات بده غافل از اینکه اون کامنتها از جای دیگه آب میخورد و یک کلاغ چهل کلاغ شده بود! نمیدونم دیروز انگار ج ج جان یک man crush به شازده داشت. اول طومار هوشنگ رو قیچی کرد که ما ازش تشکر کردیم که زد به سیم آخر بعدش هم قفل و زنجیر رو باز کرد که ما قبلا ندیده بودیم. اینه که شازده جان زنده باشی اشتباه به عرضتون رسوندن. این جریانات همش تقصیر ج ج جان بود که همونجور که میدونید "کم حرف" هم هست ولی همش از زیر سر ایشون آب میخوره!
حالا بگذریم قصد از روده درازی این بود که یادی از گذشته کنیم. تو دوران جوونی جوونهای پسر خیلی بی تربیتی حرف میزدند. الان که بزرگ شدیم دیگه با خانوم بچها نمیشه اونجور صحبت کرد. جوونی کجایی که یادت بخیر!
البته جوونهای دختر ایرانی مثل پسرها صحبت نمیکردند. الان دخترهای ایرونی به زبون انگلیسی fuck و suck و shit مثل نقل و نبات از دهنشون میباره ولی اون دوران به فارسی خبری نبود.
مثلا این زیر من یک مکالمهٔ روزمره رو تکرار میکنم که آقایون شاید یادشون بید، خانومها هم ببخشید!
- آرش اون فندکو بده
- کس کش تنبل خودت پاشو بردار
- کس shit به من نگو، فندکو بده بیاد
...
- بچها عجب کسیه
- شاه کس!
- اون یکییو
- اون که بچه به نظر میاد
- بچه کجا بود کس به این تمیزی
- شاه کس بچس
- خوبه خوبه انقدر زر زر نکنید بریم تو صف وایسیم بریم تو
....
کلمهٔ کس کش مثل قل هوو و الله از دهانمون در میومد. از هر ۲۰ تا کلمه یکیش کس کش بود! حالا دوستان اگه خاطراتتون زنده شد یک کم هم شما بنویسید. شاید تو قسمت کامنتها کمی با هم به زبان جوونی صحبت کنیم!
البته کلمات خار مادر رو خواهش میکنم با یک دیگر استفاده نکنید ولی مابقی آزاده. در ضمن حتما به فارسی بنویسید. از behnevis.com استفاده کنید. این بلاگ هم اگه اشتباه داشت ببخشید. حوصلهٔ برگشتن و edit رو ندارم! تا صحبت تو قسمت کامنتها اگه دوست داشتید ...
توضیح عکس؛ اینجا دربند است.
Recently by Anonymouse | Comments | Date |
---|---|---|
Flag as abusive! | 30 | Dec 28, 2010 |
The Wild and Wonderful Whites of West Virginia | 15 | Nov 23, 2010 |
Departures – movie review 4 stars | - | Oct 29, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
انانیموس جان , من متوجه نشده بودم که علاوه بر طولش...
Anahid HojjatiFri Dec 03, 2010 11:00 AM PST
انانیموس جان , من متوجه نشده بودم که علاوه بر طولش , این طومار عرضش هم زیاد بود , از حاشیه زده بود بیرون, آی سی رو بد نما کرده بود . صبح که دیدم , زود قیچی کردم.
آناهید جان تشکر از اینکه طومار رو قیچیش کردی!
AnonymouseFri Dec 03, 2010 10:02 AM PST
Everything is sacred
شراب قرمز جان فقط یادت باشه "مَلاتِش" زیاد باشه! خجالت نکشی ها!
AnonymouseFri Dec 03, 2010 08:19 AM PST
Everything is sacred
...
by Red Wine on Fri Dec 03, 2010 08:07 AM PSTمطلب جالبی را بیان کردید،در اسرع وقت یک خاطره در همین زمینه خواهیم نوشت.
آخر هفته خوبی داشته باشید.
آناهید جان ما حرف شما رو قبول داریم، به طومار دهخدا احتیاج نبود!
AnonymouseThu Dec 02, 2010 04:21 PM PST
Everything is sacred
Faramarz and Anonymouse, Souri is correct where she wrote
by Anahid Hojjati on Fri Dec 03, 2010 08:33 AM PSTSouri is correct where she wrote:"
بوی ذُهم درستهAnonymous v Farmarz
Just to answer your question in that other blog which have been deleted
نه ضُخم نه ضُغم، ذُهم درسته
"
I inserted the word in online Dehkhoda and one of the meanings of this word is bad smell of meat.
مازیار جان باقیشم ترجمه کن! اوا چه خجالتی شدی!
AnonymouseThu Dec 02, 2010 03:03 PM PST
Everything is sacred
c o p
by maziar 58 on Thu Dec 02, 2010 01:24 PM PSTBack in the 80's when I was in Rome during the invasion of khuzestan......
Most of us young kids were depressed and...
my land lady was telling me : in response to the peoples telling you why don't you go back home tell them (col' cazzo che ci vado).
cazzo was k.. in farsi and we would say it constantly for a while without knowing the meanning of it. Maziar
اولین حرف بد؟
AnonymouseThu Dec 02, 2010 12:56 PM PST
قطعاً همون کیر یا کس بوده! ولی خوب الان یادم نمیاد. ولی بیشترین حرف بدی که تو عمرم زدم همون کس کشه!
- کس کش از رو سقف ماشین بیا پایین!
- برو کس کش یکی تو فکر نماز مغربی یکی نوش آفرین!
- برو کس کش خالی نبند!
من همسن شاهزاده تُپُل هستم. از این جمهوری اسلامی همه چی بر میاد. خدا رو چه دیدی، یکی از همین سالها که برای بازدید میریم شاید جنگ بشه ما رو یک راست ببرن خط مقدم جبهه اول پیر و پاتالها غزل رو بخوانند بعد نوبت بقیه برسه!
Everything is sacred
راستی
Cost-of-ProgressThu Dec 02, 2010 12:45 PM PST
____________
IRAN FIRST
____________
خوب انانوموس
Cost-of-ProgressThu Dec 02, 2010 12:43 PM PST
خوب انانوموس جان، تو مگه چند سالته که از نظام وظیفه میتسری؟ فکر نمیکنم دیگه ما پیر پاتال ها رو بفرستند جنگ ،ها؟ ولی خوب، جنگ هم طریق خوبیه برای دست بسر کردن مخالفین. ببخشید نتونستم جملاتی استفاده کنم که کیر و کس داشته باشه ولی روش کار میکنم.
____________
IRAN FIRST
____________
یک مقدار خاطرات دیگر ....
AnonymouseThu Dec 02, 2010 10:35 AM PST
تو اون دوران اوائل انقلاب بد بختی زیاد بود. از یک طرف گروگان گرفته بودند و از طرف دیگر هم جنگ شروع شده بود. حضرت عباسی من هم اولش زنگ زدم ایران گفتم من هم میخوام بیام ایران از مملکت دفاع کنم، که راًیام رو زدند.
خلاصه من و دوستان بعدش راه میرفتیم و از بی پولی و بد بختی هی میگفتیم؛
- کیرم تو این زندگی
- مصبتو شکر، اینم شد زندگی؟
- خار و مادر این زندگی رو گأییدم
بعدها که یک بخشودگی سال ۱۹۸۶ ریگان داد که کارت سبز گرفتیم و سال ۲۰۰۳ هم بخشودگی "رهبری" بهمون خورد که معافی سربازی گرفتیم، دیگه زیاد از زندگی نق و نوق نمیکردیم.
البته معافی رهبری خبر مرگش فقط برای "زمان صلح اعتبار دارد" و اگه جنگ بشه دوباره باید بریم جبهه. هر چی پسر خاله، پسر عمو و دوستان و آشنایان همه رفتن، نوبت ما که بشه باید سر پیری و معرکه گیری! کیرم تو این زندگی! !NOT
Everything is sacred
بسیار مستفیظ
Hoshang TargolThu Dec 02, 2010 09:16 AM PST
حد اقل یکی دو نفر اینجا هنوز فارسیشو ن درسته؟ من که هجی که سهله، یواش
یواش نوشتن داره از یادم میره . راستش دیروز هر چی "قریحه سخن پردازی "
داشتم عرضه شد!
دیوونه های یک تیمارستان از بس جوکهای قدیمی به هم میگفتن شروع کردن به
شماره دادن به جوکها. حین بازدید خانوادگی یکیشون گفت جوک شماره سه، اون
یکی عصبانی شد و یه چک زد به گوشش. گفت چرا میزنی؟ گفت اون جوکه ناموسی بود
! ( حالا حکایت ماست!!)
و الله بخدا ضخمه! این تنه لَشِ سرگرد زیر گِل بره اگه ذهم باشه!
AnonymouseThu Dec 02, 2010 08:45 AM PST
Everything is sacred
فرامرز جان چرا کرسی شعر میگی؟!
AnonymouseThu Dec 02, 2010 08:36 AM PST
شاید منظورت از جاکش جاروکشه؟! و الله بابام جان چه عرض کنم، پس هر کی اومد رخت و خواب ما رو بندازه ازش بخاطر جاکشی تشکر کنیم؟! در جواب هم لابد ۲ سه تا لنگ و لقط حوالمون میکنه!
نمیدونم چرا مثل گذشته کس کش و جاکش و کون نشور و غیره سر زبونم نیست و الله الان دو سه تا کس شعر حوالت میکردم! شاید تقصیر ج ج جانه!
Everything is sacred
مرسی سوری، بوی زهم درسته
FaramarzThu Dec 02, 2010 08:35 AM PST
فکر کنم علتی که بعضی ها میگن ضغم با بعضی ها میگن ضُخم اینکه زهم تو زبون خوب نمیگرده.
دعوت به کرسی شعر
FaramarzThu Dec 02, 2010 08:26 AM PST
انانیموس، منهم موافق با فحش و فحشکاری نیستم ولی همینطوری که نوشتی باید توجه داشت که یک سری فحش ها از کلمات روزانه هست و یک سری مثل فحش های خواهر و مادر فقط برای توهین به دیگران. به نظر من هدف شازده از استفاده از چنین کلماتی توهین به کسی نیست.
به عنوان مثال، من خودم در صحبت روزانه با دوستان از کس شعر (کرسی شعر) خیلی زیاد استفادم میکنم ولی قصد توهین ندارم. فقط مقصودم اینه که طرف داره زیادی چرت و پرت میگه.
راستی بیشتر ایرونی ها از کس کش و جا کش خیلی استفاده میکنن، بدون اینکه تفاوتشون رو بدونن.
جا کش کسیه که اطاق و تخت رو جور میکنه، کس کش کسیه که خانومو میاره!
اینهم از درس امروز!
Google it
by Souri on Thu Dec 02, 2010 08:21 AM PSTAnonymous jon
in all the Persian books, I have always read it : Zohm.
My family (khanevadeh :)) always insisted to use the correct farsi words, but this is not the reason for me to trust everyting my family was saying!
try to google it in Farsi and you will see this is the correct word (or at least the mostly used) But you can use the word you want!
BTW: Mostafiz too, was correct the way Hooshang wrote it. It seems that you are not very high on Persian today :)) You must go join Ari and his blog...LOL
Good luck.
سوری تو بلاگِ اشتباه جواب دادی!
AnonymouseThu Dec 02, 2010 08:15 AM PST
شاید تو خانوادهها هر خانوادهای یک جور میگن. تو خونهٔ ما میگیم خ، تو خونهٔ شما ه و تو خونهٔ فرامرز ق!
در ضمن پاک کردن بلاگ مال دوران جوونی بود! کار بیخ پیدا کنه ج ج جان خودش قفل و زنجیر میکنه!
Everything is sacred
بوی ذُهم درسته
SouriThu Dec 02, 2010 08:04 AM PST
Anonymous v Farmarz
Just to answer your question in that other blog which have been deleted
نه ضُخم نه ضُغم، ذُهم درستهAnonymous
Don't worry about the fight, I'm not looking for that, but even if someone start it, you can always delete your blog. This is very much a la mode
سوری جان شکراً!
AnonymouseThu Dec 02, 2010 08:00 AM PST
ماشالله شما دست هوشنگ خان رو از پشت بستی که! تو رو خدا ما اینجا قصد جنگ و دعوا نداریم. عیسی به راه خود موسی به راه خود!
شازده و من و شما و دیگران که قرار نیست همش آثار ادبی بدیم بیرون. تازه بعضی از اثر ادبی یاوه از آب در میان بعضی مزخرفات هم آثار ادبی! دیروز هم شاید جریان شب شعر زیاد مته به خشخاش گذاشتین و سوً تفاهم شد. کار نداریم.
این بلاگ جای صحبتهای جدی و سیاسی نیست، مگر اینکه یاوه گوی بشرطی که گفتم توش آمیخته باشه!
حالا ببینم شما خانومها تو جوونی هم کلمات رکیک استفاده میکردید یا نه؟!
Everything is sacred
هوشنگ خان تشکر، شکراً!
AnonymouseThu Dec 02, 2010 07:52 AM PST
هوشنگ خان "مستفیض" یا "مستفیظ"؟! در ضمن چرا خجالت میکشی خوب بگو چی میگفت! این بلاگ اصلا برای همین نوشته شده!
Everything is sacred
منى که من از خود ساختهام، آمال من است
SouriThu Dec 02, 2010 07:55 AM PST
انونیماس جان خیلی خوب کاری کردی که این مقاله رو نوشتی.
میدونم که دیروز از دست جیجی چقدر حرص خوردی. ولی خوب جیجی هم تقصیر
نداره. سعی میکنه عدالت رو رعایت کنه، ولی بعضی وقتها یک موارد حساسی رو
مابین مسائل دیگه، متوجه نمیشه.
در مورد مقاله شازده، همونطور که دیروز به خودش هم گفتم، مقاله بیخودی
بود. ارزشی چه از نظر ادبی و چه از نظر مفهوم کلی، نداشت. فکر میکنم که
خودش هم متوجه شده باشه.
ولی شما باید توجه داشته باشی که شازده یک سبک خاصی
در نوشتن داره و یک "ریدرشیپ" خاصی رو هم جلب میکنه. همیشه هم همونها
هستند که دورش جمع میشن و دست میزنند. اگر خاطرت باشه، از روز اول شازده با
قصههای بد برای بچههای بد شروع کرد. از عنوان اون مطالب و متنشون کاملا
مشخصه که چه ریدرشیپی رو جلب میکنه.
همون آدم هایی که همیشه دوست داشتن کلمات رکیک بخونند و بخندند، همونها
هم در مورد مقاله دیروز بر علیه کومونیست دست زدند و خندیدند (به جز
ام.پی.دی و فرامرز) بنا بر این، هم ما و هم خود شازده میدونیم که گفتارش
از نظر ادبی، هیچ ارزشی نداشت.
از نظر سیاسی هم به کلی یک مقاله عقب افتاده و دمده بود. طرز فکر پیر و
پاتالهای که یک زمانی (خیلی دور) قشر "روشنفکرهای بی بو و خاصیت"
جامعه ایران رو تشکیل میدادند. همون روزها هم، اونها فقط یک گروه معدود
تازه به دوران رسیده رو جلب میکردند، نه بیشتر. ولی بعد از مدتی، و به
خصوص بعد از انقلاب، وقتی کتابهای اشخاص متعهدی مثل غلامحسین ساعدی به
دست عموم افتاد، همه متوجه شدند که اون شیوه روشنفکران بی بو خاصیت، که
فقط حرفهای رکیک میزد، ولی کاری برای جامعه نمیکرد و هدف خاصی رو دنبال
نمیکرد و در واقع چیزی به مردم نمیداد جز چند لحظه خنده، دیگه پوسیده و
بایگانی شده.
از همه چیز جالب تر اینکه، خود شازده به شدت با نوشتههای خانومهای که
اروتیک مینویسند و کلمات کیر و کس استفاده میکننند، مخالفت میکرد!
کامنتهای بسیار خشونت بار در این مورد گذاشته که البته بیشتر اونها پاک
شدند. در هر حال.....
حرف من اینجا اینه که من از شازده کارهای قشنگی هم خوندم. سطح فکر
پاییینی نداره، ولی خوب هر شخصی یک تمایلاتی داره و آنها رو به یک نوعی
بیان میکنه. من اصلا مخالفتی با اینکه ایشون حرفهای رکیک در نوشته هاش
استفاده کنه، ندارم. یک سری اشخاصی هم اینجا هستند که یک سری نیازهای
دارند و از طریق خوندن اون مطالب، نیازهاشون شاید به نوعی ارضاع بشه. کی
بخیله؟ مسلما اون مطالب مورد توجه و علاقه من نیست (شاید شما هم همینطور)
ولی تا زمانی که افرادی هستند که از خوندن اونها لذت میبرند و دست
میزنند و شور و شعف نشون میدند، ما هم به آزادی همه احترام میذاریم و فکر
میکنیم و امیدواریم که روزی در آینده، دوران ابتذال و ابتذال پرستی هم
تمام بشه. تا جایی که بی احترامی و هتک حرمت به کسی (به خصوص به اعضای
این سایت و یا عقاید شخصی اونها) نشه، از نظر من نوشتههای ایشون هیچ
اشکالی به وجود نمیاره.اینها فقط یک گروه کوچکی از همون نسل ما (یعنی
قدیمی ها) رو جلب میکنه، که با مرور زمان از بین خواهد رفت، چونک جوانهای
ما دیگه این مطالب واسشون تازگی نداره و به نظرشون بی معنی میاد. فقط
همون نسل بد بخت سرخورده و عقب مونده ماست که در اثر سخت گیریهای زیاد و
کمبود آزادی در مسائل جنسی، اینجور برای این کلمات غش میکنه و ریسه میره.
در خاتمه، گفتاری رو که به گاندی نسبت داده شده اینجا مینویسم. امیدوارم
که برای همه جالب توجه باشه و ذهن همگی ما رو در مورد احترام به نفس و
عقیده دیگری، روشن تر کنه. جامعه ایرانی هنوز در این مورد راه خیلی درازی
در پیش داره که امیدوارم با صحت و سلامت به پیش ببره.
با تشکر از شما که این مقاله رو اینجا گذاشتی و این فرصت رو به من دادی که نظرم رو اینجا بگم:.
New Roman">ماهاتما گاندي اسطوره ي هند مي گويد :
یادمان باشد که ،
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم ،من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است.
و تو هم به یاد داشته باش:من نباید چیزى باشم که تو میخواهى ، من را خودم از خودم ساختهام،
تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساختهام، آمال من است،
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.
لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى
و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه
ولى نمیتوانى انتخاب کنى که از من چه میخواهى.
میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.
میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم ،
چرا که ما هر دو انسانیم.
این جهان مملو از انسانهاست ،
پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى
خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند،
حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند،
دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم،
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى،
من قابل ستایشم، و تو هم......
نمایشنامه " معلمها " از محسن یلفانی
Hoshang TargolThu Dec 02, 2010 07:36 AM PST
مدرسه و مابین " تربیت دهندگان کودکان" و غیره و غیره . یک بار دیگه پوزش
از "دوستی خاله خرسی ، فرهنگ دهخدا " (مؤمن اونی که من از فن آوری یزد
براتون آوردم ، بی اغراق چهارده ، پونزده فرهنگ بود، یکی از یکی بهتر !)
مدت کوتاهی محل کار این حقیر در تهران مجاور یک دبیرستان پسرانه،
"مدرسه راهنایی اقبال آشتیانی " بود. بعضی اوقات ناظم با استفاده از
بلندگوی دفتر مدیر (حین صف صبح و زنگ تفریح) گلاب به روتون ، گلاب به
روتون هر چی داشت از دهنش میریخت بیرون و دانش آموزان عزیز و کل اهالی محل
را مستفیض مینمود..
آناهید جان شُکراً!
AnonymouseThu Dec 02, 2010 07:23 AM PST
والا مسئولیت sense of humor ج ج جان یا به زبون خودمون "جنبه دادن" به ج ج جان گردن فرامرز جان و مابقی دوستان سان فرانسیسکو یهٔ! با ما که همش اخم و تَخم میکنه!
Everything is sacred
Anonymouse jan, this was hilarious
by Anahid Hojjati on Thu Dec 02, 2010 07:09 AM PSTAnonymouse jan, you wrote gol when you wrote
نمیدونم دیروز انگار ج ج جان یک man crush به شازده داشت.
I spent my vaghte nazaneen yesterday and you and Souri did too va jjj paak kard. raastee jjj hanooz majarestane. Sorry for english o perzhan in my comment, this is my humor. Seriously, my friend, this is one of your funniest. Thanks.JJJ roham mesle khodat banamak va mehrboon kon.