با نزدیک شدن سالگرد انتخابات مروری کردیم بر آنچه که رفت و آنچه که شد. مردمی که ریختند توی خیابان و دعوای فامیلی راه انداختند و خرهای فامیل را مجبور کردند که عده ای از فامیل را بکشند. آنهایی که فریاد زدند که ای وای که رای ما سبز و سرخش قاطی شد و این اصلاَ انتخابات نبوده و انتصابات بوده. غافل از این که انتصابات بدون انتخابات نمی شود و برای هر انتصاباتی هم بالاخره یک نفر باید یک لیست را بگذارد جلویش و از روی آن انتخابات کند. تنها فرقش این است که به جای این که همه ملت وقتشان را پای صندوقهای رای هدر کنند یک نفر زحمت همه را می کشد. خوب این کجایش بد است؟
اما بعد از این همه نارضایتی وظیفه هر ایرانی است که راه حلی ارائه بدهد و ما هم به همین حکم ساعتها در بحر تعمق غوطه خوردیم و صدف پندار گشودیم تا بالاخره در شاهوار چارۀ کار انتخابات را جستیم و برایمان از روز روشن تر شد که حال که همه چیز مملکت اسلامی است انتخاباتش نیز باید اسلامی باشد و به جای دفتر و دستک و کاغذ و پلاستیک و مقوا، باید مثل صدر اسلام همه برویم و با خلیفه جدید، می بخشید رئیس جمهور جدید بیعت کنیم. همۀ خلایق صف می بندند و با احمدی نژاد دست می دهند. حالا اگر هم ملت خیلی عاشق صندوق است می توانیم احمدی نژاد را بکنیم توی صندوق و فقط دستش را از یک سوراخ بیرون بیاوریم. البته یک مسائل و مشکلاتی هم پیش می آید. مثلاَ چون جمعیت ایران بسیار زیاد شده و از جمعیت کوفه بیشتر است، ممکن است تا همه بخواهند دست بدهند چهار سال تمام شده باشد و دوباره نوبت نفر اول شده باشد و احمدی نژاد مجبور شود چهار سال دیگر توی صندوق بماند. یک راه چاره البته این است که عده ای را به نیابت از کاندیداها استخدام کنند تا به ملت دست بدهند و چه بسا که در این میان هزار دستان هم به نان و آبی برسد.
مسئله بغرنج دیگر را خانمها ایجاد می کنند، چون نامحرم هستند و نمی شود که با آقای احمدی نژاد دست بدهند. اما ممکن است بشود به استعانت چوب و تخته این کار را کرد. این خودش می شود یک مسئله فقهی جدید که فقیهان عالیقدر انشااله کمر همت به حل آن خواهند بست. تا صدور فتوای شرعی، بنا بر احتیاط واجب بهتر است که آن چوب از درخت انگور نبوده و غصبی هم نباشد. غصبی نبودن یعنی این که از آن چوب بدون اجازه صاحبش برای بیعت استفاده نشود و چون صاحب چوب درخت است یعنی این که باید از درخت اجازه گرفت. حال ممکن است که آن درخت دوست نداشته باشد که با شما حرف بزند و خیلی از درختها همین جوری بد اخلاق هستند. در آن صورت استفاده از آن چوب جایز نیست و به حکم ارجح باید که جامعۀ نسوان این کار انتخابات را بگذارد به عهده آنها که به شاخ و برگ احتیاج ندارند.
مشکل دیگر احتمال انتقال بیماریهای پوستی به رئیس جمهور جدید است که آن هم چارۀ آسانی دارد و می توانیم به هر کس یک دست کش یک بار مصرف بدهیم. یا یک دست کش چهار میلیون مصرف بدهیم به احمدی نژاد.
تنها اشکالی که باقی می ماند و ما راه حلش را نیافتیم همان چندگانگی زبان فارسی است که اگر فردا یکی گفت "احمدی نژاد چند دست داد تا رئیس جمهور شد؟" مردم چی پیش خودشان حساب می کنند؟
Recently by divaneh | Comments | Date |
---|---|---|
زنده باد عربهای ایران | 42 | Oct 18, 2012 |
Iran’s new search engine Askali | 10 | Oct 13, 2012 |
ما را چه به ورزش و المپیک | 24 | Jul 28, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
دوستان عزیز
divanehSun Jun 06, 2010 01:22 PM PDT
ما در این مدت از یک عده پرسیدیم و جواب دادند که ما با موسوی دست دادیم و صدای تشکر احمدی نژاد را از توی صندوق شنیدیم.
اکتابی جان،
راه حل شما بهتر به نظر می آید. خدا را چه دیدی، یک وقت دیدی یک پشه مالاریا هم به آن صندوق نفوذ کرد.
چند شخصیتی عزیز،
نه قم خوبه نه کاشون لعنت به هر دوتاشون. اگر بخت یار باشد این دو فامیل ریشه یکدگر را می کنند و آنجوری به دمکراسی می رسیم.
اری گرامی،
این راه حل شما و ملا نصرالدین عالی است اما می ترسم که هوا گرم باشد و مردم به کون خاره بیفتند و احمدی نژاد به ناحق برنده شود.
آقا داریوش عزیز،
واله آقا داریوش شما که غریبه نیستی، ما آمدیم به این خیال که احمدی نژاد داره دست میده اما ناکس یخه ما را گرفته می گه تا همه ملتو نگا... ول کن نیستم
.
دیوانه جان
aghadaryooshSat Jun 05, 2010 07:55 PM PDT
دیوانه جان این بابا دستش به اندازه کافی تو حنا هست، اینقدر این دست اون دست نکن، کارتو بکن و برو، خدا قوت هفتاد میلیون تو این گرما منتظرند و تو نوبت. تا سالگرد تقلب هم وقت زیادی نیست. الهی پیر شی
معما چو حل گشت
Ari SiletzSat Jun 05, 2010 10:51 PM PDT
مثل همیشه شیرین نوشتی دیوانه. حال اگر منظور واقعا دست بود و نه عضو دیگری، ملاّ نصرالدین مساله را قرنها پیش حل کرد. کاندیداهای مخالف دست خویش در نعنا کنند و احمدینژاد دستش را در ماده ای خواباند مرکب از همان حروف ولی یک نون و الف کمتر. بعد از رأی اندازی، و کفّ دست بویی ملی عدد لازم حاصل میشود. شاید هم بشه گفت به دست میاید
مرسی دیوانهء عزیز
Multiple Personality DisorderSat Jun 05, 2010 10:37 AM PDT
At the top the fight seems to be between two disputing families at the moment, one is in charge of the regime who is the all powerful, the other family was stipped of power but hasn't given up yet. The path to democracy, independent of the disputes between the two families, seems to go through the second one.
روش اسلامیها باید به خارج صادر شود چون خیلی با صرفه و مختصر است
oktabyFri Jun 04, 2010 11:18 PM PDT
جناب دیوانه، شاید مشگل چندگانگی فارسی با این تغییر حل شود: احمدی نژاد به چند نفر چند دست داد؟
شاید حتا بهتر باشد که یک جملهٔ سوالی دیگر بپرسید: چند نفر با صندوق یا بشکهای که احمدی نژاد در آن بود تماس گرفته یا در آن نفوذ کردند؟
OKtaby