یک ایرانی هستم با تمام حقوق شهروندی


Share/Save/Bookmark

یک ایرانی هستم با تمام حقوق شهروندی
by faryarm
27-Jan-2009
 

به نام پروردگار یکتا

با سلام و احترام، اینجانب ثمین احسانی فرزند حمید به شماره شناسنامه 2596 صادره از گرگان، یک ایرانی بهایی هستم. تکرار می کنم یک ایرانی بهایی هستم نه یک بهایی ایرانی. یک ایرانی هستم با تمام حقوق شهروندی یک ایرانی، با تمام حقوقی که قانون اساسی برای هر فرد ایرانی در نظر گرفته است از جمله حق تحصیل. اما تاکنون اجازه ورود به دانشگاه که حق مسلم هر فرد ایرانی است را نداشته ام.

سالهاست در ایران فرم ثبت نام در کنکور سراسری دارای ستون مذهب می باشد. اولین بار جهت شرکت در آزمون سراسری سال 1382 فرم ثبت نام را تهیه نمودم، از آنجایی که نام دیانت بهایی در لیست مذاهب درج شده در فرم نبود و محلی هم برای ذکر آن تخصیص داده نشده بود، قسمت ستون مذهب را خالی گذاشتم ولی بعد از دریافت کارت ورود به جلسه آزمون متوجه درج اسلام در قسمت مذهب کارت شدم. از آنجا که ما بهاییان معتقد به تقیه نیستیم و این عمل را نوعی تبری از دین خود می دانیم، بنده به علت درج اسلام در کارت آزمون در کنکور سراسری آن سال شرکت نکردم. البته پس از گرفتن کارت به باجه رفع نقص مراجعه کردم ولی جواب درستی نگرفتم. بعد از آن هم نامه های بسیاری به مراجع مختلف نوشتم که تا کنون از هیچیک جوابی دریافت نکردم. سال های بعد از آن هم به همین منوال گذشت تا اینکه امسال برای آزمون سراری 86 طی پیگیری های مکرر بهاییان و تظلم خواهی های آنان، نهایتاً مسئولین محترم در جوامع بین المللی اعلام کرده بودند که منظور از ستون مذهب در فرم ثبت نام و نیز در کارت ورود به آزمون تنها معارفی است که داوطلبان مایل به پاسخگویی به آن هستند. با توجه به این توضیح بنده توانستم با وجود درج اسلام در کارت آزمون، در کنکور سراسری سال 86 شرکت کنم . اما وقتی نوبت به اعلام نتایج رسید با مراجعه به سایت سازمان سنجش و وارد کردن اطلاعات خواسته شده با اعلام نقص در پرونده ام رو به رو شدم. البته این فقط مختص من نبود بلکه برای حدود 800 نفر از داوطلبین بهایی همین پیغام آمده بود هر چند این امر خیلی عجیب به نظر می رسد چون نقص در پرونده در این زمان غیر ممکن است زیرا اگر در پرونده نقص وجود داشت باید تا قبل از جلسه آزمون سراسری مشخص می شد تا داوطلب بتواند آن نقص را برطرف کند به طور مثالاگر یکی از مدارک کم است باید داوطلب قبل از جلسه آزمون مطلع شود تا پرونده را تکمیل نماید در غیر این صورت نمی تواند کارت آزمون را دریافت و در آزمون شرکت نماید. ولی در مورد من و 800 نفر دیگر این طور نبود. بنده در هنگام دریافت کارت و نیز شرکت در آزمون هیچ مشکلی نداشتم و پیغامی مبنی بر ناقص بودن پرونده ام از سازمان محترم سنجش دریافت نکردم حال چگونه است که هنگام گرفتن نتایج کنکور ناگهان در پرونده ام نقص ایجاد شده است؟! حتی اگر اینچنین باشد باید نقص را برای من مشخص کنند و مسئولین محترم بفرمایند نقص چیست تا آن را برطرف کنم. اما این کار را نکردند. بعد از این جریانات با سازمان سنجش مکاتبه نمودم و خواهان بررسی این موضوع تا قبل از اتمام فرصت انتخاب رشته شدم اما پاسخی دریافت نکردم. حتی عده ای از داوطلبین بهایی که برای جلوگیری از اتلاف وقت به محل سازمان سنجش مراجعه کرده بودند به کارشان رسیدگی نشد و حتی نامه هایشان را شماره نکردند. (نقص اصل 25 قانون اساسی(

وقتی از دیدگاه قانون اساسی ایران این جریانات را مورد بررسی قرار می دهیم، توجه به اصل 3 بند های 3، 8 ، 9، 14 و 15 و نیز اصول 14 – 19 – 20 – 23 – 25 و30 قانون اساسی، این تصویر را به دست می دهد که این سند ملی، تساوی عموم در برابر قانون، تامین همه جانبه حقوق افراد، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه توسعه و تحکیم برادری، اجرای عدل و قسط و رعایت حقوق انسانی و بر خورداری از حق آموزش و پرورش و تحصیلات عالی و بسیاری دیگر را بدون تمایز از حیث مسائل قومی، زبانی و مذهبی به رسمیت شناخته است تا بدین ترتیب عموم مردم در تعیین سرنوشت خود و کشور خود سهیم بوده، در پیشبرد هر چه سریع تر آن به سوی اهداف عالی تر کوشا و ساعی باشند.

از آن گذشته وقتی آیات شریفه قرآن کریم را مورد بررسی قرار میدهیم، می توانیم دریابیم که خداوند دیانت مقدس اسلام را دین صلح و دوستی و برابری و برادری قرار داده و تنها فضل و تقوی را قابل اکرام دانسته است. آیه شریفه 13 سوره حجرات گواه بر این موضوع است.(( يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ)) .همچنین دین اسلام معتقد است که مردم در قبول دین آزادند و نمی توان آن را به دیگری تحمیل نمود. آیات شریفه ((لکم دینکم ولی الدین)) و ((لا اکراه فی الدین)) مبین این امر هستند. آیات دیگری نیز همانند ((و رحمتی وسعت کل شیی)) و ((ما ارسلناک الا رحمة للعالمین)) گواه بر رحمت خداوند نسبت به تمامی انسانها ست. در جای جای قرآن کریم می توان مشاهده کرد که خداوند منان همواره مردم را به اجرای عدالت و قسط دعوت فرموده اند وبدین ترتیب از تکرارآن دربسیاری از آیات قرآن و تاکید بسیار بر اقامه آن می توان به اهمیت وارزش این مهم در درگاه الهی پی برد. آیات شریفه :سوره الحدید آیه 25 ((لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)) ، سوره النساء آیه 135 ((يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ)) و سوره مائده آیه 8 ((يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)) و نیز آیات : 8 سوره الممتحنة ،85 سوره هود ، 9 الرحمن ،58 النساء و 104 النساء مستند این مطلب هستند.

کجاست این عدالت و برابری که اسلام از آن سخن می راند؟ شاید هم معنای عدالت تغییر کرده است و ما خبر نداریم. شاید در جامعه کنونی ما عدالت به معنی محروم کردن یکسری جوان ایرانی از ادامه تحصیل است. جوانانی که قطعاً با تحصیلات عالیه خود می توانند گام های موثری در جهت رشد و ترقی کشور عزیزمان ایران بردارند.

در پایان خواهشمند بررسی و رسیدگی هرچه سریع تر، خالصانه و منصفانه به این امر هستم.

با تشکر فراوان

ثمین احسانی

COURTESY: //www.negah32.info


Share/Save/Bookmark

more from faryarm
 
farshadjon

Human Rights!!

by farshadjon on

شش، هفت سالی می شود که به امید ورود به دانشگاه در کنکور سراسری شرکت می کنم و هربار به بهانه ای جلوی  ورود من و هم دینانم را می گیرید. یکبار در فرم ثبت نام آزمون گزینه ای با نام دین می گذارید، یکبار کارت ورود به جلسة آزمون صادر نمی کنید، بار دیگر کارنامه نمی دهید. عده ای را راه می دهید، عده ای را اخراج می کنید و تازگی ها نیز بازی جدیدی به اسم نقص پرونده به راه انداخته اید. آخر تا کی؟؟بارها برایتان نگاشتم. از این بی عدالتی ها، ظلم ها، حق کشی ها و نا برابری ها سخن گفتم امّا هر بار سکوت کردید، سکوت و باز هم سکوت !!ایرانم این بار برای تو می نویسم . این بار از تو می خواهم. می خواهم که اشک هایم را ببینی و صدایِ سوزِ قلبم را بشنوی. می دانم ذره ذرة خاک مقدست شاهد و گواه تمامی ظلم هائیست که بر سر من و دوستانم آورده اند. ایرانم فقط تو می دانی که صفحات خاطراتِ کودکی ام پر است از تَرَک های دست های پدربزرگ و چین و چروک های صورت مادر بزرگ . معلّمانی که بعد از سال های طولانی خدمت به فرزندانِ تو ای ایرانم ، به رسم روزگار به جای گچ تخته، خاک زمین می خورند و هیچ نمی گویند.بارها شنیده ای که لالاییِ شب هایم صدایِ خستگی های پدر است و رنج ها و ناله هایِ مادر، جوانانی پیر از نا عدالتی های این روزگار .تو آشنا و منِ ایرانی، اینجا غریبة نا آشنا.صندلیِ تنهاییِ دوران تحصیل، حق کشی هایِ معلمان، بی وفاییِ دوستان، بی تفاوتیِ مسئولین همه و همه گواه این غریبگیست. اما منِ غریبه، هربار به عشقِ تو ای ایرانم به رویِ تمامی ِ این نازیبایی ها خندیدم. استواری را از کوه های سر به فلک کشیده ات، بزرگی را از دشت هایِ وسیعت ، بخشش را از چشمه هایِ جوشانت آموختم و هیچ نگفتم .ایرانم، دخترت را شکستند. حقوقش را پایمال نمودند. گل آرزوهایش را پرپر کردند. آسمانِ جوانیش را تیره و تار ساختند.دیگر شانه های دخترت طاقت تحمل فشارِ این نا عدالتی ها را ندارد. ایرانم دست به سویت دراز کرده ام و از تو می خواهم دست هایِ لرزانِ دخترت را بگیری و تنهایش نگذاری.  تو را به حرمتِ  کلمه کلمة تاریخِ با شکوهت، به شجاعتِ دلاور مردان و زنانت، به وسعتِ دشت هایت و زلالیِ رود هایت قسمت می دهم ، که سکوت را بشکنی و مرهم دلِ شکستة دخترت باشی.
دخترت: رزیتا . ت
     


default

...hosts of earth and heaven...!

by 007 (not verified) on

"The hosts of earth and heaven are powerless to resist His Cause, nor can all the kings and rulers of the world ever frustrate His purpose. Say: Adversity is the oil which feedeth the flame of this Lamp and by which its light is increased, did ye but know. Indeed, the repudiation of the froward serveth but to proclaim this Faith and to spread the Cause of God and His Revelation throughout the world."

Baha'u'llah, The Summons of the Lord of Hosts, p. 147


default

بررسی و نقد ِ قانون پیشنهادی مجازات ارتداد

annonymt (not verified)


در آستانۀ سال تازۀ به بررسی و نقد لائحۀ مجازات ارتداد خواهیم نشست. این لائحۀ پیشنهادی را مجلس هشتم مورد بررسی و رای قرار خواهد داد و با توجه به ساختار مجلس هشتم احتمال تصویب این لائحه بسیار زیاد است. در صورت تصویب و قانونی شدن، این قانون امنیت جانی ایرانیان را بیش از پیش در معرض خطر قرار خواهد داد.

آزادی وجدان و عقیده از اصول مهم جامعۀ امروزی جهانی است و تطبیق تام با منشور حقوق بشر دارد. پیشنهاد مجازات اعدام و حد شرعی مرگ برای تغییر عقیده واکنشی است به تنوع فکری و دینی ایرانیان و سرکوب هرگونه فعالیت فکری و سیاسی و اجتماعی که رائحۀ دگراندیشی را بدهد.

خطر جانی این لائحه متوجه تمام ایرانیان در درون و برون مرزها است. ایرانیانی که به آئینهای بهائی و مسیحی و بودائی و زرتشتی بگروند شامل این قانون خواهند شد. ولی پیچش ِ مو بیش از آن است که یک بررسی ساده نشانگر آن خواهد بود. بنابرمفاد این لائحه هر نوع بدعت در دین یا گرایش ...
//hrairan.com/index.php?option=com_content&vi...


Mona 19

"صدق و راستی اساس جمیع فضائل انسانی است"

Mona 19


" گیرم که در باورتان به خاک نشستم
و ساقه‌های جوانم از ضرب تبرهایتان زخمناک شد
با ریشه چه می کنید ؟؟
گیرم که در سر این بام بنشسه در کمین پرنده ای،
پرواز را علامت ممنوع گذارده اید
با جوجه‌های نشسته در آشیانه چه می کنید
گیرم که می زَنید
گیرم که می بَرید
گیرم که می کُشید
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید ؟؟"

با آرزوی سربلندی ، سر افرازی و کاميابی برای ملّت عزیز ايران و انصاف و عدالت برای مسؤولين دولتی

به امید داشتن ایرانی آزاد و به دور از تعصب
مونا


default

so sad, but you lucky you live in Iran

by hajiagha on

I have same kind life in Canada over 14 years . go yo my page see all....5 times became homeless, one times jail and torture by RCMP canada ,and also rejected by US immigration to travel same as any others human JJ have report on  in Iranian... one times try to subsided....you lucky man living in Iran . move
 here in canada

//iranian-information.com

is my page


default

I choose therefore I am

by Seagull (not verified) on

Bahais believe that without truthfulness progress in not possible.
A university entrance for the price of denying your own belief is no bargain any human being can make today. And in the long run such deal would prove to be of no value to the individual or society.
This requires closer examination for those who value self determination and understand its implications, over anything else.
People like Yasmin are among the guardians of human dignity and teach us both the means and the end.
What Yasmin and like her do today is more valuable collectively for Iran in the long run than any individual ambition that start from self and end with self.
Individuals who do not stand for their beliefs cant simply have one since they forgo of their rights as a human being to choose.
Souls like Yasmin serve as a beacon for humanity. Neither the carrot or the stick will convince one to deny the truth. Perhaps it is that valuable, it is gold in the eyes of the goldsmith and nothing to the layman.
They courageously teach us that to choose is not only a right but to uphold ones belief is a responsibily and without it choosing is meaningless. ***
Using Aniston's statement in this context is similar to stating that, no matter how many times one applieds the theory of relativity they still get the same results!
We are getting results from our non-violent and peaceful and civil efforts, but IRI is a slow process even in the eyes of the world. You will agree if you consider the progress, the alternatives and examples on all sides.
This is the only sane thing to do.
Considering that they have not only failed to make Bahais to go away by terror and stick policy but in the process have also exposed the ineffectiveness of the methods they have used to deal with domestic, social and international ills.

Ones self and happiness is founded on the basis of discovering the truth and upholding it. For after all it is the TRUTH that sets us free, and what else better than freedom.
Should we all do the same, Iran will change over night without a drop of blood.
Regards,


alborz

No compromises. No Insanity. Why?

by alborz on

The well-meaning recommendations and advice given to Baha'is of Iran often begins and ends with two fundamental compromises.

The first compromise is that of identifying oneself as not a Baha'i for it is rationalized by those who express concern for the well-being of the Baha'is as a "practical" and "pragmatic" approach to self preservation and advancement.  After all, it is further justified, there are so many examples of such expedient compromises, in the history of all religions, that to deny oneself this option would be perceived as counter to everything that is well accepted and established.  But then again, there is no surprise that Baha'is are distinguished by their commitment to changing established conventions.  Finally, the nature of this compromise typically has a public aspect and one that also results in implicating an entire community of believers.  Baha'is understand this all too well, and are uncompromisingly committed to not permitting the pristine mantle of this Faith to be sullied, and the dignity of an entire community to be ever questioned.

The second compromise, is one that has a deeply personal implication that is no less significant than the first and can be argued will place a person on a slippery slope against which much spiritual and physical energy must need be expended.  This is a compromise in the person's ability to align one's words, deeds and thoughts with one's principles in the absence of public implication.  It is akin to running a red light when there is no other car or traffic cop around.  The burden is born individually and its debilitating effects will no doubt lead to other tests and challenges in life.

In each case the choice made by a person is never the subject of judgement by anyone else.   No one is in a position to pass judgement on anyone else's conduct.  In the Hidden Words of Baha'u'llah we read:

O Son of Being!

How couldst thou forget thine own faults and busy thyself with the faults of others?  Whoso doeth this is accursed of Me.

The concern expressed by the many friends of the Baha'is is understood and their recommendations are received with the utmost respect.  Your continued words of support is appreciated, but please also note that the perspective on the plight of the Iranian Baha'is is viewed in the context of an unfolding divine plan.  So Albert Einstein's quote would apply if these heroic acts of commitment to principles were considered as "insanity".  By now you must be convinced that the Baha'is neither have nor do consider such acts as "insanity" but rather as their testimony to principles that they believe will redeem mankind in the face of its dire circumstances.

"The essence of Faith is fewness of words and abundance of deeds".

Alborz


default

طاواریش

آیت الله راست پوتین (not verified)


داداش از اولشهم که اونا گفتن فقط کافی است که بگی اشهد انا...و غیره دیگه بعدش کارات جوره.

این دنیا ارزش دعوا مرافعه نداره. از برکت برادران افغان تریاک خوب و ناب که فراونه و مرغ و چلو هم که بعد از هر سینه زنی خدا میروسونه. بزار اون نفت رو هم انگلیسا ببرن.

کی دیگه حال دعوا داره، همه در صلحند و خمار.


faryarm

Iran's Future depends on a Stand on Principle.

by faryarm on

The future rescue of Iran depends on a Stand on Truth and Principle.

With so much claim on history and culture, What kind of a nation are we?

what kind of people have we become? How compromised are we?

Does tyranny and corruption rule iran because, we for centuries have accepted it as the norm? 

Why have Bahais so peacefully withstood 160 years of persecution, in the face of the persecution; of Kings and Empires? 

Is it because their history, is a one of moral victory, one that has taken this unifying message of peace to all corners of the planet ?

I believe that the people of Iran will one day recognise the Bahais for their unique, unswerving and united stand against the Mullah's relentless persecution.

Judging by the desperate and bankrupt actions of the IRI, that day is not too far ahead.

Faryarm 

 


Adib Masumian

Taheh: Our identity

by Adib Masumian on

I'm glad you respect us for non-violence.

However, we will certainly not lie about our own identity which we generally esteem so highly to get an education. WE should not be the ones that have to change, rather it is the responsibility of the oppressors. And as history has shown, all oppressive regimes pass away eventually.

We have refused to recant our beliefs in the face of the most grotesque of deaths - why, then, would we do so for a tribulation like preclusion from education? (Side note: there is an online Baha'i Institute for Higher Education, essentially an underground university: //www.bihe.org) If you think an "empty creed" is not worth human lives, then I will bow my head to you a bit, extend my arm, and tell you that you are entitled to your own opinion. But to the majority of Baha'is, especially those of Iranian descent, our religion is actually the wooden circle block to a circular hole, as it fills an empty void which might otherwise preside over our soul; it is a source of wisdom coupled with incalculable leagues of joy and solace. It is our very life; it provides us with all of the methods to live an optimal life; it is as a prescription from God to an ailing humanity, and it gives its adherents a revolutionary outlook on the world which surrounds them and languishes in unbearable harship. And the greatest thing of all is that this gem that we treasure so much and would give the world for can never be taken away from us, as no mortal being has any power over that which is incorporeal. They can rob us of our computers, books, and even our education, but they can never lay their hand upon our beliefs and ideas which we so fervently believe in.

These are my opinions and feelings as a Baha'i, and they differ from yours as a secularist. That, Taheh shahr jan, is what makes us human. I respect your opinions just as I would hope that you respect mine or those of Baha'is at large. I also hope other Baha'is will contribute to this constructive dialogue.


default

to AdibM

by bacheh taheh shahr (not verified) on

No, I wasn't suggesting violence in any way. I fact one reason I like/respect the Bahais in general, is their non-violent ways, despite disagreeing with their philosphies at so many levels.

The students should just fill up the forms quietly, and get their education. They should stop with the romantic idealism, and bankrupt religious ideas that prevents them from developing their minds. What about so many students who are born moslems, but in reality are agnostics or atheists? Should they bring that issue to the attention of authorities too?! Regarding this issue, this shouldn't reflect on the Bahais' integrity negativley , since everyone is aware of IRI's stance towards them.

Pffff, another reason why I hate religions.


Adib Masumian

Taheh Shahr

by Adib Masumian on

And what do you suggest? I might remind you that loyalty towards one's government and nonviolence in these sorts of repressive situations are part and parcel of the Baha'i Faith, and that engaging in taqiyya is forbidden. In light of that, it's not like we have many other options outside of keeping international peace organizations notified of the rampant persecution in the very birthplace of our religion. Physical retaliation only makes things worse; one look at history over the past few centuries will affirm that.


default

get real, and be practical

by bacheh taheh shahr (not verified) on

What's hapening to them is pathetic, but may be the Bahais need to change their strategy a bit, to get better results.

"Insanity: doing the same thing over and over again and expecting different results."

ALbert Einstein


Tahirih

All our problems in Iran is due to " dorogheh maslehati "!!!

by Tahirih on

Dear The pope:

all the corruption , happens when we say just deny it for now!!!

We bahais believe that truthfulness is the foundation of all human virtues....

So by" twisting the truth" she  would have been the same as the " hezbeh bad" who made our land the way it is now.

Tahirih


default

با آیه خواندن زالوی انگلیس کنده نمیشود

امیر کبیر در حال حروف چینی اولین شماره نشریه وقایع اتفاقیه (not verified)


دوست گرامی، شما چرا تصور میکنید که با ارائه آیات قران در گفتارتان با جمهوری اسلامی حق خود را خواهید گرفت؟ مگر واقعا فکر میکنید این یک حکومتی است که اساس آن بر مبنای انسانیت و دید آمرزش یک دین بنا شده؟

بحث آیات قران با جمهوری اسلامی بمانند قسم خوردن به انجبیل است در برابر امپراطور رم، در هر صورت سر خود را از دست خواهی داد.

هرکس که آمد و از دین سخن گفت که دیندار نیست. شما به شاه سابق نگاهی بیافکنید و خواهید دید که حتی او ازتظاهر بدین غفلتی نمیکرد. از طرفی داریوش و کورش قبل از اسلام را برخ جهانیان میکشید و از طرف دیگر با ملاها و بازاریهای جاهل لاس مذهبی میزد.

بر همه عیان است که شاه بعد از حادثه ترور و سوء قصد نافرجام در کاخ مرمر چنان امر بر او اشتباه شد که شروع کرد به خاطره خوانی در رادیو ایران و ادعا نمودن بر دیدن شمایل حضرت عباس در سن پنج سالگی در کاخ گلستان.

احتمالا آنکه وی (شاه) او را حضرت عباس میپنداشته است کسی جز تیمورتاش نبوده که در قصر شاه با پیرجامه و گاهی کون لخت از این اطاق به آن اطاق میرفته و بکار لهو لعب که در آن شهره آفاق بود مشغول بوده است و خدمه دربار به شاه خردسال میگفتند او حضرت عباس است. (نقل از بنده و نه مندرج در تاریخ)

منظور آنکه اگر شما و سایر هموطنان بهائی بیاری خداوند و مسلمین مصمم به براندازی این رژیم کلاش هستید، تصور نکنید کوچکترین نیازی به ارائه گفته های قران، انجیل و تورات و کتاب بهائیت است. چون مسئله اصلا دین نیست و مجددا مصدع اوقات میشوم و تکرار میکنم که آنکه کنترل نخ این بازی خیمه شب بازی را دارد دولت انگلستان است و در دویست سال قبل هم همان بود و در صد سال آینده هم دشمن اصلی شما دستگاههای جاسوس انگلستان خواهند بود.

این انرژی کینتیک نهفته در بین ایرانیان نباید تقسیم به گروه بهائیان، مسلمین متجدد، زرتشتیان مایل به چپ و یا روشنفکران پیرو خط مولانا، زنان شیفته کشف حجاب و از این قبیل چند دستگی ها بشود. این گسستگی ها درست همان است که انگلستان میخواهد، فرانسه و روس و چین میخواهد و دارو دسته آمریکائی های گردن کلفت میخواهند.

باید صدای ایرانی یکی شود. همانطور که خمینی فریاد زد "همه با هم" و ملت گمراه متفق القول سفارت آمریکا را بدستور انگلستان چاپید و درش را بست، باری دیگر ایرانی باید نعره بزند "همه باهم" ولی این بار برای بیرون راندن انگلیس از ایران".

باور بفرمائید خود دولت ایران هم کم و بیش از انگلستان خسته شده است چون میبیند انگلستان راه را حتی برای آخوندها هم تنگ کرده است. چون بر طبق قرارداد 1979 بین مارگارت تاچر و خمینی در پاریس قرار بر این بود که نفت و گاز دریای کاسپین از آن انگلستان بشود و ده درصد آن برای ذکات بین آخوندها و پادوهاشان تقسیم شود. ولی اکنون انگلیس دبه در آورده است و میخواهد نفت دریای مازندران را با روسها 50/50 بخورند و فقط 3% به آخوندها باج بدهند. خوب والله شما هم بودید ناراحت میشدید، دروغ عرض میکنم؟

پس مسئله دین بهائیت و اسلام افراطی و امر بمعروف و نهی از منکر نیست. این دزدان لات بی پدر مادر ، بچه باز و چاقوکشان گماشته انگلیس با خواندن آیه و حرف حساب بیرون نمیروند. یا آنقدر دست دست خواهید کرد که سرو کارمان با اسرائیل بیافتد و نیروهای متفقین در خاک کشورمان پیاده شوند، یا آنکه ایرانیان غیور خود برای بیرون کردن لاشه کثیف انگلیس و زدودن بوی تعفنی که از سفارت آن کشور، ایران را آلوده کرده دست بدست یکدیگر داده و شورش خواهند کرد. شما مطمئن باشید ایرانیان غیور خارج از کشور مخصوصا در ناحیه لوس انجلس و سن فرناندو ولی و ووست وود هم کم و بیش پشتیبان شما هستند و منتظرند تا ببینند "چه پیش میاید". آره مادر. شما ایرانیان دلیر اگر زمام امور مملکت را بدست بگیرید و غرب و شرق را بجای خود بنشانید لیاقت دکترای افتخاری خواهید داشت و دیگر نیازی به آزمون سراسری ندارید، که دفاع از وطن بزرگترین آزمونهاست.

وگرنه اگر قرار به آیه خواندن و دکلمه باشد، خوب بفرمائید این هم یک آیه:

یا ایهالذین آمنو، اقتلو جاسوسین الجاکش الانجلیسیه، و یخرب السفارت المفسدون و مراکزالاتوزیع الحشیشیه و وفور الفواحش الروسیه، که اناالله یحب الملت الایرانیه.

حالا تصور میفرمائید کار درست میشود؟


default

Would it have not been

by T.h.e.P.o.p.e. (not verified) on

Would it have not been better if, the very first time in 1382, she had participated in the "concour" even if her ID card stated that her religion is "Islam"? Instead of making a big deal out of it and waving a red flag for IRI's fanatics! So what if the authorities 'think' you're a "Muslim"? (Mostly when Bahais believe in the Holy book of Koran too...)

I think it would've been better if she had made it to university as a "Muslim" and had finished her studies rather than to hold back just to prove to the stupid authorities that: "NO, I'M A BAHAI"!
But, with a university degree she could've made it to some high positions and then start to fight for her beliefs and all the injustices going on in our homeland regarding our Bahais hamavatans.

p.s. Didn't Obama do the same in US? Isn't he a secret muslim?!! ;-)


ebi amirhosseini

My heart goes out to .....

by ebi amirhosseini on

I believe this quote is from Profit Mohammad:

ز گهواره تا گور دانش بجوی !

 

 

 

Ebi aka Haaji


Maryam Hojjat

my heart

by Maryam Hojjat on

goes out for these young iranians who are subjected to these kind of discrimination.  shame on the people responsible for this kind of crime against iranians.

payandeh IRAN


faryarm

Source

by faryarm on

JJ

Negah.org

regards


alborz

This is a letter...

by alborz on

...amongst many that are ignored by the authorities to whom they are addressed.

(Maziar 058) I think that it is posted here so that readers can learn about the personal stories of our fellow countrymen and the manner in which they go about seeking a redress.  They are shinning examples of humanity.

This letter also makes reference to the Koran and reminds the authorities of the principles which they are violating in their policies.

Alborz


faryarm

Courgeous Cry from the Heart...

by faryarm on

My heart goes out to Mr Samin Ehsani, and the likes of him/her with all the dreams and hope of iranian youth, who are the target of such bitter discrimination..

I pray for their safety, defenseless against the inevitable early morning knock on the door..now that they by now have ID and Shenasnameh.

faryarm 


faryarm

Maziar..

by faryarm on

 

Thanks for the laugh...


default

adress eshtebahi

by maziar 058 (not verified) on

AGH JAN INJA GHESMATE ORTOPEDI AST,ZANAN VA ZAYEMAN ONTARAFE.....(COPY SHODE AZ YE JOKE)
seriously you should forward the letter to iran's president,rahbar va edareye adliye.

disclaimer: I am not against any faith
peace


Jahanshah Javid

Source

by Jahanshah Javid on

Please?