در همان روزِ دستگیری تعدادی مأمور به منزل ما رفته و در حالی که مادرم در منزل تنها بودند، وارد منزل شده و کلیۀ وسایل شخصی ام را همراه با تمام فیلمهای خانوادگی ما را با خود بردند و تا امروز هیچ یک را تحویل نداده اند ! 28 روز مرا در بازداشتگاه اطلاعات بازجویی کردند و در تمام این مدّت بنده واضحاً و در نهایت صداقت در مورد فعالیتِ انجام شده توضیح می دادم. در جلسات دادگاه نیز تمام موارد را صریحاً به اطّلاع قاضی محترم پرونده رساندم. پس از اتمام سؤال و جوابها در دادگاه و در مدت بازجویی ، دادگاه حکمی مبنی بر محکومیت اینجانب به 4 سال حبس تعزیری صادر نمود! با ناباوری از حکم صادره ، درخواست تجدید نظر دادم و منتظر که ، در آبانماه 1386 در یک تماس تلفنی از من خواسته شد به ادارۀ اطّلاعات شیراز بروم و پس از ورود ، بنده را به یک سلول بردند و دو روز بعد از آن گفتند که شما برای اجرای حکم اینجا هستید و باید 4 سال را در اینجا بمانید. امروز 18 ماه از آن تاریخ می گذرد ؛ در این 18 ماه : مرا از ارتباط با افراد دیگر و زندگی اجتماعی که یکی از حقوق زندانی می باشد محروم کرده اند. در هفته فقط یک ملاقات 5 دقیقه ای با خانواده ام دارم و از ارتباط تلفنیِ مرتب و دائم محروم بوده ام ، در حالی که این ارتباطها در طول هفته از حقوق یک زندانی است. در 8 ماهِ اوّل از داشتن حق کتاب نیز محروم بودم. مرخّصی که از حقوق اصلیِ زندانی است و بایستی هر زندانی پس از هر 25 روز زندان 5 روز مرخّصی داشته باشد، برای من و خانواده ام به معضلی تبدیل شده است.ادارۀ اطلاعات و دستگاه قضایی برای هر مرخّصی که به ما می دهند، مدتها خانواده ام را مجبور به دوندگی های بی ثمر در ادارات کرده و فاصلۀ بین مرخّصی ها 3 ماه ، 4 ماه و گاهی بیشتر است. برای تمدید مرخّصی نیز بایستی زمان زیادی را در دادگاه هدر دهیم تا شاید بتوانیم 5 روز یا یک هفته مرخّصی را تمدید کنیم. یک زندانی باید در زندان باشد، امّا مرا در بازداشتگاهی که برای بازجوئی است نگه داشته اند. فضای بازداشتگاهی، فضائی بسته است ؛ غذای من را از پشت درب به من می دهند و اگر احتیاج به بیرون رفتن داشته باشم ، این امکان نیست و باید تمام روز را در اتاقی در بسته به سر برم و برای هر زمان خروج از محل ، باید چشم بند به چشمم باشد ! در طول روز فقط 10 تا 20 دقیقه در فضائی محصور به نام هواخوری که سقف ندارد ، قدم می زنم و زمان آن را هم زندانبان تعیین می کند، گاهی 8 صبح ، گاهی 12 ظهر و امکان طولانی شدنِ مدتِ هواخوری نیز نیست. آیا برای فردی که 24 ساعت در اتاقی در بسته است ، 10 دقیقه فضای باز کفایت می کند؟ من امکان استفاده از تلفن را ندارم، در صورتیکه هر زندانی می تواند هر روز از تلفن استفاده کند. من تمام آنچه قبل از صدور حکم بوده را نادیده می گیرم. امروز اگر من یک زندانیم با من مثل یک زندانی رفتار کنید، اگر من یک زندانیم مرا به زندان ببرید، به من اجازۀ هواخوری بدهید. به من اجازۀ استفاده از تلفن ، ارتباط با افراد ، زندگی اجتماعی و ... بدهید. اگر من زندانیم حقوق یک زندانی را در مورد من اجرا کنید. آیا زمانی که مرا به بازداشتگاه (پلاک 100) بردید ،سازمان زندانها آنجا را جزء زندانهای خود می شناخت ؟! آیا سازمان زندانها شرایط آنجا را به عنوان زندان قبول دارد؟!
Recently by faryarm | Comments | Date |
---|---|---|
THE GARDENER by Mohsen Makhmalbaf (Trailer) | 8 | Oct 04, 2012 |
IRANIAN TABOO VOA Broadcast on Voice of America Persian Service | 12 | Jun 25, 2012 |
Setareh's Letter نامه ستاره | 2 | Jun 14, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Thank you!
by farshadjon on Sat Nov 21, 2009 07:33 AM PSTWe are all praying for the fast release of all dear Baha’i friends as well as any other prisoners in Iran. Hope to see a Free Iran soon! Thank you for the blog!
indeed a penetrating plea
by Seagull (not verified) on Fri Nov 20, 2009 07:15 PM PSTI wish for the speedy release of this wonderful soul and all those Iranians who are the subject of the inhumane treatment by the Islamic Republic government.