‫آرزوی دشمنان ایران برای تغییر زبان فارسی

Hamid.M.
by Hamid.M.
17-Nov-2009
 

پس از سردرگمی حاصل از مشاهده حرکت افتخارآفرین مردم ایران، نظامی که اینک با تباهی های خود مشغول شده، ناچار از تسریع ‫پروژه های از قبل دیکته شده است
.
یکی از این پروژه ها (تلاش برای حذف کامل یا بخشی از زبان فارسی) با هدف قطع ارتباط ‫ایرانیان ،خصوصا جوانان با ریشه های فرهنگی خود، بوده است. اینک شاهد تلاش هایی در این سو، از گوشه و کنار هستیم و خواهیم ‫بود.
شرایط حاکم بر وطن مانند حکمی بر همگان است برای حفظ و ارتقاء هوشیاری فردی و جمعی.
تلاش برای تغییر کل و یا بخشی از زبان فارسی در جهت قطع ارتباط ایرانیان با ریشه های خود بوده است ،که این از دیر باز در دستور کار دشمنان ایران خصوصا در برخی همسایگان وجود داشته است، آرزویی که اینک قصد نموده اند بدست کار گزاران داخلی خود آن را انجام ‫دهند.‫


Share/Save/Bookmark

Recently by Hamid.M.CommentsDate
بیدار باش یک پیش کسوت
1
Nov 14, 2009
‫ایرانی بودن یا نبودن
3
Nov 07, 2009
more from Hamid.M.
 
Hamid.M.

‫پاسخ به (فغان!!!)

Hamid.M.



‫باعث امتنان است ملاحظه
کامنت های بر آمده از قلم های نظام «حجتیه»، البته کلماتی که بکار برده
شده کافیست برای ظاهر ساختن سر درون.

‫امیدوارم همه خوانندگان
،مطلب شما را به دقت ملاحظه نمایند. استفاده از کلمه «کارشناسانه» برای
توجیح هر آنچه در جهت مصالح

‫ملتی که به آن خدمت میشود ،
دیگر خیلی نخ نما شده. مانند هر آنچه که نظام «حجتیه» به آن متوسل شده.

‫راستی ملت مورد نظر شما
کدام ملت است، البته پاسخ این سوال نیز خیلی آشکار شده.

‫شما اگر قصدتان ملت ایران
باشد، چطور قصد تغییر خط فارسی را به حروف لاتین گرفته اید، در حالی که حتی
بسیجیان روستایی شما

‫هم میدانند که هدف از این
کار قطع ارتباط ایرانیان با مخازن پر ارزش ادبیات فارسی است، چون اربابان
فهمیده اند که تا وقتی فرهنگ ایرانی زنده است نمی توان ایران را تجزیه
نمود.

‫و از کرامات شیخ شما باید
باشد که این همزمان شده با بحث های طولانی در بعضی کشورهای همسایه مبنی بر
لزوم ادعای

‫مالکیت بر زبان
فارسی!!!!!!! و این میسر نخواهد بود مگر اینکه اول ایرانیان را از آن
محروم نمود. جالب است که این پروژه را شما

‫تحت عنوان «پیشبرد منافع
ملی» می خواهید جا بیندازاید. راستی شما قصد پیشبرد منافع کدام ملت را
دارید.



Maryam Hojjat

We will burn all books of IRI's period!

by Maryam Hojjat on

These bastard Mullahs have changed the history.  WE must burn all these garbages which have been printed in the 30+ years in IRAN and completely wiped them from everywhere.  These Akhoons are the SOB of ARABS and enemy of IRAN & IRANIANS.  We must all be aware of the FACT!

Payandeh IRAN & Iranians.


MRX1

Step to Step

by MRX1 on

it's too early. first they have to completely erase and wipe Iranian identity prior to  their ancestors victory at Ghadesieh. then they can get to language by saying " well before islam nabe mohammadi came to Iran, iranians spoke this premitive language called farsi, so it's time to change and why not use Arabic. In fact it's not the first time they brought this up! 

Just take a look at latest history books

 

تحریف تاریخ در کتاب دوم راهنمایی

 

//bit.ly/3wKuXd

 

 

Posted on اکتبر
31, 2009
by شای

جمهوری اسلامی به تازگی دست به سانسور
گسترده ای در کتاب های تاریخی زده است، برای نمونه نام پادشاهان را از تمامی کتاب
های درسی حذف کرده است. آن چه در پایین می آید قسمتی از کتاب تاریخ مقطع (دوم)
راهنمایی می باشد که هم اکنون در مدارس ایران تدریس می شود.

تا قبل از ظهور اسلام،
ایرانیان مردمانی بدوی، بت پرست و با تمدن کاملا بیگانه بودند.
در این دوره برخی از قبایل ایرانی،
دختران خود را زنده به گور می کردند.

با ظهور دین اسلام، آوازه ی
این دین پر از مهر و محبت خیلی زود به ایران رسید.
مردم ایران شخصی به نام سلمان فارسی را به نیابت از خود به
نزد پیامبر فرستادند.

سلمان فارسی به نزد حضرت
محمد رفت و از او خواهش کرد تا ایرانیان را به عنوان مسلمان بپذیرد.

 اکثر اعراب با این درخواست
سلمان فارسی مخالفت کردند اما حضرت

محمد که دارای قلبی رئوف و مهربان
بودند با رویی گشاده از سلمان پذیرایی نمود
و درخواست وی را پذیرفت.

این خبر مسرت بخش چنان سلمان را
خوشحال نمود که فاصله ی چهل روزه ی بین مکه تا مدائن را بیست روزه طی نمود.
مردم ایران به مناسبت این خبر خوش یک هفته ی تمام را
به جشن و پایکوبی پرداختند.

همان طور که در بالا اشاره شد مردم
ایران فاقد فرهنگ و تمدن بودند بنابراین بار دیگر سلمان فارسی را به نزد پیامبر
فرستادند و از او خواهش نمودند تا تنی چند از مسلمین را برای اداره ی کشور و آموزش
سایر موارد به ایران بفرستد.

در طی دهه ها، بر اثر جنگ های قبیله
ای در ایران، بسیاری از مردان و پسران کشته شده بودند و در نتیجه بسیاری از زنان
بی شوهر و بسیاری از دختران فاقد خواستگار بودند.

پیامبر اسلام چند صد مسلمان عرب را به
کمک ایرانیان فرستاد.

مسلمانان در ابتدای امر هر
کدام هفت یا هشت زن ایرانی را اختیار نمودند.
گرچه مسلمانان دختران و زنان ایرانی را به همسری برگزیده
بودند اما تعداد زن ها و دختران آن قدر زیاد بود که با این وجود باز هم بسیاری از
آنان بی شوهر ماندند در نتیجه مسلمین تصمیم گرفتند ده ها هزار زن و دختر ایرانی را
برای رسیدن به شوهر، به شبه جزیره عربستان بفرستند، بدین ترتیب ریشه ی فساد را در
همان ابتدای کار خشکاندند. از آن پس دیگر هیچ زن و دختری بدون شوهر نماند.

هر چقدر پیامبر و اهل بیتش نسبت به
ایرانیان نیکی می کردند همان قدر هم برخی از اعراب نسبت به ایرانیان کینه داشتند.
آن ها اعتقاد داشتند که ایرانیان نبایستی مسلمان باشند.

پس از رحلت پیامبر اسلام، سه تن از به
اصطلاح یاران پیامبر حضرت علی را به گوشه ای کشاندند و به وی گفتند ما می دانیم که
تو نایب بر حق پیامبری اما ما برای بیعت با تو یک شرط داریم، شرط ما هم این است که
به ایرانیان بگویی که دست از مسلمانی بکشند.

حضرت علی خطاب به آن سه تن گفتند اگر
عطارد را در دست راست من و مریخ را در دست چپ من هم بگذارید هرگز چنین کاری نخواهم
کرد، عطای خلافت را به لقایش بخشیدم.

بدین ترتیب شخصی به نام ابوبکر به
خلافت رسید، گرچه بر اساس قرارداد آن ها، حال که حضرت علی از خلافت چشم پوشیده بود
نبایستی کاری به کار ایرانیان می داشتند اما آن ها عهد شکستند و از فردای خلافت
ابوبکر شروع به آزار و اذیت ایرانیان کردند.

پس از مرگ ابوبکر، عمر به
خلافت رسید، وی شخصی به نام سعد ابی وقاص را روانه ی ایران کرد و به ایرانیان
هشدار داد که دست از مسلمانی بکشند اما ایرانیان که تازه طعم شیرین آزادی را چشیده
بودند حاضر به قبول این امر نشدند.

عمر لشکری را به سوی ایران روانه ساخت، ارتش ایران به فرماندهی سید رستم فرخزاد در
بیرون شهر مدائن به مصاف دشمن رفت، لشکر ایران دو بار دشمن را شکست داد اما عاقبت
در مرتبه ی سوم شکست خورد.

لشکر عمر شروع به کشتار
ایرانیان نمود اما حتی یک ایرانی هم حاضر نشد که از دین اسلام برگردد.
عمر برای این که ایرانیان را مجبور
به اطاعت کند متوسل به شیوه های ناجوانمردانه شد، وی اعلام کرد که اگر ایرانیان
حاضر نیستند دست از مسلمانی بردارند پس باید نیمی از درآمد سالیانه ی خویش را به
عنوان مالیات بپردازند. عمر انتظار داشت که با این شرایط بسیار سختی که وضع کرده
بود ایرانیان را وادار سازد که دست از مسلمانی بکشند اما شگفتا که این حربه ی او
نیز ره به جایی نبرد.

عمر کتابخانه ها و مزارع را آتش زد
اما باز هم اثری نکرد، صحبت کردن به زبان پارسی را ممنوع کرد اما باز هم نتیجه ای
نداشت. وی که از دیدن این همه مقاومت سخت عصبانی شده بود
در حضور بسیاری از ایرانیان به پیامبر اسلام دشنام
داد
و وی را عامل مسلمان شدن ایرانیان
دانست.

ایرانیان به پیامبر اسلام
بسیار علاقه داشتند و به هیچ روی نمی توانستند ببینند که شخصی به وی توهین کند.
یکی از ایرانیان دلاور به نام میر فیروز نهاوندی به محض شنیدن دشنام از زبان عمر،
به سوی وی شتافت و با خنجری که در دست داشت به زندگی ننگین وی پایان داد.

پس از عمر آخرین بازمانده ی
این قوم به خلافت رسید و او نیز راه خلفای پیشین را ادامه داد اما مانند آن دو نفر
قبلی نتوانست ذره ای از مهر و محبت ایرانیان به دین اسلام را کم کند.

خلیفه ی سوم نیز سرنوشتی
بهتر از خلیفه ی دوم نداشت و وی نیز به علت بی احترامی کردن به مقام پیامبر اسلام
توسط یکی دیگر از ایرانیان دلاور به هلاکت رسید.

عاقبت پس از سال ها انتظار،
امام علی به امامت رسیدند. دوران امامت حضرت علی اوج شکوفایی و رشد ایران بود.
مردم ایران در این دوره در ناز و نعمت زندگی می کردند. کشور کاملا به آبادنی رسید
و بناهای بسیاری در کشور ساخته شد.
تخت جمشید، بیستون، سی و سه پل، چهل ستون و بسیاری دیگر از آثار
باستانی ایران در دوران امام علی در ایران ساخته شدند.

 

 


فغان

Watch your language!

by فغان on

زبان را كه نمیشود طبق دستور عوض کرد. تغییر خط مقوله دیگریست و اگر در
محیطی سالم، خالی از حب و بغض و همچنین " کارشناسانه  " انجام گیرد،
میتواند در پیشبرد منافع ملی مؤثرباشد

The Pahlavis and all mullas must disclose the source and the amount of their wealth.