کی و کجا مبارزه کنیم


Share/Save/Bookmark

Jahanshah Rashidian
by Jahanshah Rashidian
18-Apr-2008
 

در مقاله اخر اقای دکتر حسین باقر زاده, ایشان وحدت سیاسی اپوزیسیون در برابر جمهوری اسلامی را از آرزوهای تمام اپوزیسین نامیدند که کماکان لایزال لاینحل باقی مانده و همین کتمان موجب رستگاری رژیم جهل و جنایت ج.ا. در ایران شده است.

ایشان بدرستی گتند که لازمه یك اتحاد سیاسی، توافق بر سر یك سلسله از اصول دموكراتیك و حقوق بشری و پذیرش یك برنامه‌ سیاسی حد اقلی از سوی نیروهای شركت كننده در آن است.

دامنه این برنامه سیاسی هرچه كه محدودتر باشد توان بالقوه آن برای جذب نیروهای بیشتری از جامعه بالاتر خواهد رفت. تحقق وحدت، علاوه بر این، به یك رهبری سیاسی نیاز دارد كه از مقبولیت ملی برخوردار باشد و بتواند اعتماد بیشترین نیروهای فعال جامعه مدنی و خیل عظیم ناراضیان از وضع موجود را به خود جلب كند.

این مطالب رامن نیز در کامنت مقاله ماقبل اخری ایشان مطرح کرده بودم و حتا سئوال کردم چه اقدام و پیشنهادی برای چنین وحدتی ارائه شده است.

ایشان با اشاره به نوع رهبری مورد نظرشان"رهبری فردی" ظاهراً مسئله فردی بودن مقام رهبری را شرط محوری وحدت میدانند، در حالیکه این در تضاد واضح با نظر,درست, ایشان در " برنامه‌ سیاسی حد اقلی" و چگونگی آن است. این یكی از معضلات ملی ما نیست. رهبری فردی یا یا شورایی مسئله تنگنظران محافل روشنمکری است و نباید به مسئله محوری وحدت منتهی شود.

فرض کنیم ما نتوانیم در حال حاظراسطوره هائی مانند ونلسون ماندلا , كاسترو, گاندی, لنین و یا هر فردی با شرایط "ناب" رهبری پیدا کنیم پس تکلیف مردم در بند چیست؟ ایا تا ظهور رهبر باید ج.ا جهل و جنایت را پذیرفت؟
ایا عمل انتظار رهبر "ناجی" همان خواست ج.ا. و ایادی وابسطه نیست؟ اقای باقرزاده با قرینه سازی از نقش رهبری میگویند " هم اكنون نیز در برمه، كنیا و زیمبابوه، ما شاهد رهبری‌های فردی قوی در اپوزیسیون هستیم. در مجموع، در سطح جهانی، به سختی‌ می‌توان یك جنبش‌ موفق سیاسی را پیدا كرد كه در آن رهبری فردی به صورت واقعی یا نمادین وجود نداشته باشد. نه, جنبش ویتگنگ دارای رهبری شورائی بود. بسیاری از رهبران مبارزات ضد استعماری الجزایر نا شناخته بوده اند. و تنها باید شرایط موجود را دید. نوع رهبری هیچ دلیلی برجسته ائی برای محروم کردن مردم ایران از ضرورت رهبری نباید باشد. باید با انعطاف و مسئولیت بیشترو بدور از ائتلاف وقت به راه حل میانی یافت. بویژه که اقای باقرزاده خود اقرارمیکنند "در حال حاضر در داخل یا خارج كشور به سختی می‌توان فردی با جاه‌طلبی‌های سیاسی پیدا كرد كه از یك اعتبار عمومی و مقبولیت ملی فراگروهی، فراسیاسی و فراایدئولوژیك در بین مخالفان جمهوری اسلامی برخوردار باشد."

همانطور که گفته اند"گرایش «قهرمان‌سازی» یا «رهبرپروری» در بین برخی از فعالان سیاسی نیز رواج پیدا كرده است و از فرد یا افراد خاصی برای رهبری اپوزیسیون نام برده می‌شود. البته اگر كسی دارای توانایی رهبری‌ باشد گوی حاضر و میدان باز است و او باید بتواند رهبری خود را ثابت كند. ولی‌ غالب افرادی كه از دید هوادارانشان به عنوان یك رهبر ملی نام برده می‌شوند تنها در میان قشر یا اقشار خاصی از جامعه نفوذ دارند و برد كلام آنان پهنه اپوزیسیون را در بر نمی‌گیرد. به عبارت دیگر، ما مدعیان صریح یا خجول رهبری زیاد داریم، ولی «آن سان سو كی» یا «مورگان چانگرای» نداریم." خب در اینصورت چرا وقت را صرف رهبر یابی کنیم. مگر اشکال دارد یک شورای هماهنگی علی السویه درهمین
خارج تشکیل شود وچند ملیون ایرانی را هماهنگ کند. وقتی در خارج چنین اقدامی مشکل است درداخل نا میسر است. وقتی در خارج با لوبیهای ج.ا. نتوان برخورد کرد چگونه میتوان با ادمکشان ج.ا. مبارزه کرد؟ مگرتعداد ایرانان جارج از کشورکمتر از پناهندگان تبت و یا اختناق در ایران گمتراز انجاست که کماکان امروز در حال مبازه اند؟

تظاهرات ایرانیان برای دفاع از حقوق بشر, حقوق زنان, ازادیهای فردی و اجتماعی در خارج موئثرند و میتوانند انزوا و تضعیف رژیم را در داخل موجب شوند. این مبارزات پیامدهائ در داخل دارند. طبیعتاً مبارزه با جمهوری اسلامی در درون با مباره با سایر نظام‌های سیاسی ضد دموكراتیك دیگر جهان متفاوت است و هزینه‌های بسیار سنگینی دارد. مبارزات کم هزینه در خارج کم اثرترند ولی بیتر از هیچ هستند. واقعیت اینست که اکثر ایرانیان اگر چه ناراضیند ولی هنوزحاضر به فداکاری نیستنند و من چند میلون ایرانی در خارج را نیروی بزرک تودهائ میبینم که قادرند با استفاده از ازادیهای غرب و رهبری اپوزیسیون سکولار و دمکراتیک رژیم ج. ا را به چالش بکشند

مبارزه برای رهائی ایران میتواند از خارج شروع شود و رهبری هم فعلاً در جارج باشد. فکرنمیکنم چنین رهبری در ایران دوام بیاورد, یا باید زائده اپوزیسیون اسلامی داخلی شود. و یا به سرنوشت ده هاهزارقربانی رژیم مبتلا شود. هیچ فعال سیاسی که خواستار یک حکومت سکولار باشد نمیتواند در ایران فعالیت علنی کند. چنین شخصی بعنوان "ملحد"و ... ضبح اسلامی میشود. شرایط بقا برای رهبری با امتداد و سرنشت جنبش پیوند دارد و نه به قهرمان سازی رهبری.

نمی‌توان بدون یك نیروی سازمان‌یافته در داخل كشور كه قدرت بسیج توده‌ای داشته باشد كوچكترین امیدی به موفقیت در مبارزه داشت. ولی چنین رهبری چنین نیروئی در دخل یا نابود میشود و یا سازش میکند. چراکه قانون بندی هزینه مبارزه را رژیم جهادی,امام زمانی, ده هاهزاراعدامی ج.ا. تعین میکند.


Share/Save/Bookmark

Recently by Jahanshah RashidianCommentsDate
Journée Internationale des Femmes
-
Mar 08, 2010
Stop Indian Gasoline for Mullahs’ Repressive Machinery
13
Feb 04, 2010
Iran Fails United Opposition
5
Jan 20, 2010
more from Jahanshah Rashidian
 
default

JR: I'm not familiar with

by Anonymousmm (not verified) on

JR: I'm not familiar with the "left" tactics in the past...sorry

I don't think we need an ideology...The best ideology is the love of your country...If a cancer is devestating your body, then you either need to remove the cancer before the patient dies.

Do we want to have a country or be part of a nationless ummah? The thought of of even becoming part of the Ummah given Arab nationalism is not even practical or feasible...only in fantasy world of the Islamic Republic leadership who have convinced themselves of their own idiocies...


Jahanshah Rashidian

Anonymoumm

by Jahanshah Rashidian on

Thanks for your instructive comment. Many of your descriptions remind us of many problems with the IRI. Let's add an idea which grew whithin a leftist group in the begining of the IRI. They believed the best tactics, the best leaders, the best organisation until a popular party, can be formed or achieved at best during the people's struggle against the reactionary ruling class. The idea can be updated and without a frightening ideology added to it be adapted to our time.

What people in Iran want is a legitimate regime, this is their immediate request. Intellectuals must consider the weight of this request prior to their inner ideological disputes.

 

 


Abarmard

How about ideology?

by Abarmard on

موضوع مهمتر از پيدايش رهبری پيدايش عقيدتيست. آيا ما ايرانيان توانسته ايم موقعيت ايران را به درستي درك كنيم؟ آيا تلاش گروه های ايرانی برای آزادی ايران بوده و يا برای گرفتن قدرت؟ چه ضمانتی برای همبستگی ايرانيان و رهايی آنان از رژيم كنونی به ايرانيان داخل و خارج داده شده؟
چطور می توان رهبری داشت زمانی كه مبارزه عقيدتي وجود ندارد.
كدام گروه مردم ايران را بيشتر می شناسد؟
سؤال زياد و پاسخها كمدی !
با گشتتن در جمع ايرانيان، به خصوص لس آنجلس، من به اين نتيجه رسيده ام كه :
كم خوانی، پرگويی ، نادانی سياسی ، خايه مالی ،ماليخوليايی...درد ما ايرانيان است! حالا برو بخوان: تو خودت نمره بيستی ....

Jahanshah Rashidian

To clarify

by Jahanshah Rashidian on

There are some editing problems,especially by pasting the text. Sorry for that. It is also because I do not have Persian keyboard.

Maziar: The West must not be a banal scapegoat for our inner problems. The main problem is the parasitic IRI, which is now more damaging our people than any colonial pwoer before.

I do not mean you, but IRI's supporters deliberately highlight aberrant topics like MEK, Zionism, Bush... which by the way can be discussed separately, to distract our plight caused by their beloved IRI.

I agree with you that we must sustain of our sovereignty and independence but once we have them.

Zirak: you suggest a new theory of regional coexistence!

 


default

I think the question should

by Anonymousmm (not verified) on

I think the question should be who and what are we fighting? Not where and when???

There are those religious zealots (Basiji, al-ansar, Arabphilic quislings) who want to strip us of our Iranian identity and completely merge that with their perverted version of Islam; they would have no problem even replacing the Persian language with Arabic (unfrotunately, that is already happening)...2. Those who will not give up their power easily because they use Iran's oil as their ATM; 3. Parasitic Middle class who have been the prime beneficiaries of the theivary and corruption allowed in the Islamic Republic (Aghagzadeha, businessmen in Dubai, Canada); 4. Islamic Lobbies and Islamic centers outside of Iran 5. Pocketbook supporters and cronies et al, 6. Bloggers who try to silence and minimize the corruption and incalculable damage that the Iranian leadership is doing to the country in terms of economic and resource mismangement/stealing/depleting/pocketing of national wealth and resources. I'm not even going to talk about the human cost of social, economic, spiritual, political oppression being committed by this regime...
(Add to the list)

Before we can strategize to fight, we need to identify the enemies and categorize them...

No nation is inherently Great. Iran (Persian Empire) or America did not become great civilizations because they were programmed by some external power to become great...A handful of people with vision, love of their country, love of humanity, justice, and freedom set out goals and objectives to make their civilization great and most prosperous...

It also takes a handful of people with psychopatic tendencies, with antipathy for life and living things, with hatred of other cultures, religions, ideologies, with delusional dreams of doomsday and caliphate, with lust for control and power pitting Islam/Christianity against other relgions and civilizations, with extreme self-doubt of their own ideolgoy and conviction, and with malignant and dangerous hubris to drown those previously great nations into the cesspool of medieval backwardnessand, continued conflagration and war with other nations, and perversely base animalistic and evil tendencies in our evolutionary history as human beings.

Nations are not intrinsically great, it takes actual people who love their country(not ideology or religion) to plan and strategize for greatness and remove/expose/watch anything that hinders and impedes their struggle to achieve greatness.


zirak

The way to make progress ....

by zirak on

Today, the way to make progress in Iran's political system is to help improve the lives of Iranians in Iran and to certainly NOT TAKE money from iran's enemies in the name of "advancing democracy", as some Iranians outside of Iran are doing now. The foriegn nations (especially US and UK and their clientails such as zionists) may say "good things" to try to create "democracy" and support it in Iran, but they have one thing and only one thing in mind and that is to destory any progress (political, economic, cultural, and otherwise) so that they can keep iran as a slave nation and try to sell it the junks as they have in the past  (e.g. military hardware as they did at the shah's time, and they are doing now with the Arabs). So our best bet is to avoid the US/UK aliance and their clients, but also not to create too much hostility -- just avoid them -- NO RELATIONS with them for now until we are much stronger.

The last 30 or so years has proven that in spite of economic and other difficulties, Iran is doing fine -- thank you -- and that the policy of avoiding  foriegn influence in Iran is working in Iran's favor. Specially, if Iran can develope atomic weapons (domestically), we as Iranians will be safe since no mad dog of the US/UK (such as saddam) can dare to attack our motherland. With these, over time Iran will improve its interal and other aspects of political system and become much stronger without the foriegn influence.


default

Iranians abroad fear

by Anonymousmm (not verified) on

Iranians abroad fear assassination and other retaliatory actions by the Islamic Republic agents in the West and in Iran against themselves and their family members. That is one reason that makes the silent majority stay away from becoming politically active outside of Iran. The agents of IRI have been given ,unfortunately, free reign to do whatever they want in the West, including spying on Iranians who live abroad, opening fake Islamic centers, fake businessess, and so on...


default

To quote Wittgenstein...

by Anonymous-today (not verified) on

The limits of language are the limits of one's world. I'm always amazed when I read the Persian texts of writers such as Nooriala and Mr. Rashidian here who attack Islam in all its forms and in case of Nooriala go as far as calling it incompatible with Iranian character, and yet their language is full of quaint Arabic words (bel-ghovve for instance), some of which have perfectly good Persian equivalents. Some of Nooriala's stuff reads like religious decrees issued from Ghom. Is the irony lost on these gentlemen?


default

uprising from outside of Iran

by maziar58 (not verified) on

yes my friend you may be correct on the subject, but the western powers for time being are with their own long term profit from IRAN'S MESS AND THE WHOLE CONFLICT IN THE REGION.
we may have to inform these peoples first from their own government's mal acts.