فیلسوفان گرانمایه؛ پژوهنده و ژرف،
رازجویان جهان پیدا،
رهنوردان طریق تحقیق؛
قطره ای عاطفه از کلک دُرافشان شما می نچکید.
جرعه ای مهر ز خارای شما درز نکرد.
مژده ی خوشدلی با باد صباتان نوزید.
نه هزاری به سر شاخه ی گلهای بهاریتان خاست؛
نه گلی سرخ دگر با نفس باد صباتان خندید.
نه ز دردی ز دل سنگ شما آهی خاست؛
نه دگر دلشده گان را به سر کوی شما کار افتاد.
کفتر صلح به میدان سخنرانیتان بی جان شد.
وقت آن نامده تا
خانه را بهر نگاری آراست؛
بر زبان آیت غمخواری راند؟
شنبه شانزدهم آذرماه 1387
اتاوا
Recently by Manoucher Avaznia | Comments | Date |
---|---|---|
زیر و زبر | 6 | Nov 11, 2012 |
مگس | - | Nov 03, 2012 |
شیرین کار | - | Oct 21, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
You are right Bro.
by Manoucher Avaznia on Sun Dec 14, 2008 09:28 AM PSTIt is my pleasure. Couldn't find a more suitable word. I'll change it again. Sepaas
Manucher jaan
by Arash Monzavi-Kia on Sat Dec 13, 2008 08:55 PM PSTThanks for your kind consideration; I am honoured. Just another fozoli: the 'ya' at the end of GhamKharI has been dropped.
Cheers, Arash M-K
ابی جان؛
Manoucher AvazniaSun Dec 07, 2008 07:55 AM PST
سوگنذ مهر خورده ایم و دل گروگان نهاده ایم
وین شوکران محبت ز کف در نمی نهیم
خوش راهیان طریقند هر ذره؛ هر فلک
خود مست آن رخیم؛ پیوسته در رهیم
آن ره
Manoucher AvazniaSun Dec 07, 2008 07:39 AM PST
آن ره رؤیایی
که چنین رفت استاد
در دل روشن مهتابی شب
رو به خورشید و سحرگاهان داشت
مژده ی زندگی و آب و گل و بستان داشت
خوش و فرخنده رهی بود که سخن اینسان داشت.
Manucher Aziz, for you....
by ebi amirhosseini on Sun Dec 07, 2008 06:43 AM PSTعمری است در طلب کام خود برهیم
آیا شود که از این ورطه ما برهیم
گویند کیفر جرم است و آیت عدل
ولله که پاک و زلالیم و بی گنهیم
جان بر لبیم و گرفتار و خون به جگر
ترسم به صبر عمر را ز کف بدهیم
درد آشناییم و سر گشته در همه عمر
بیدار تا به صبح از طلوع مهیم
با آه شعله ور و اشک و ناله مان
چون شبروان پریشان به هر نگهیم
ما را بگفت شفیقی که این محک است
ما هم عیار نماییم و سر بنهیم
ما شاهدان الستیم و شاعر درد
بر عهد خویش مانده ایم و سر برهیم
با پشتوانه ی یک کوله بار امید
چشم انتظار به لطفی ز بارگهیم
منوچهر جان
ebi amirhosseiniSun Dec 07, 2008 06:31 AM PST
در گشودند به باغ گل سرخ
و من دل شده را
به سراپرده رنگین تماشا بردند
من به باغ گل سرخ
با زبان بلبل خواندم
در سماع شب سروستان دست افشاندم
در پریخانه پر نقش هزار اینه اش
خویشتن را به هزاران سیما دیدم
با لب اینه خندیدم
من به باغ گل سرخ
همره قافله رنگ و نگار
به سفر رفتم
از خک به گل
رقص رنگین شکفتن را
در چشمه نور
مژده دادم به بهار
من به باغ گل سرخ
زیر آن ساقه تر
عطر را زمزمه کردم تا صبح
من به باغ گل سرخ
درتمام شب سرد
روشنایی را خواندم با آب
و سحر را به گل و سبزه بشارت دادم
************
هوشنگ ابتهاج
Jaleho Jaan;
by Manoucher Avaznia on Sun Dec 07, 2008 06:28 AM PSTThank You.
گل من خندان است.
خنده اش تا ابدیت پیداست.
Dear Manoucher
by Jaleho on Sun Dec 07, 2008 06:20 AM PSTWhat a good morning fix!
What a beauty this is
قطره ای عاطفه از کلک دُرافشان شما می نچکید.
جرعه ای مهر ز خارای شما درز نکرد.
مژده ی خوشدلی با باد صباتان نوزید.
In particular when it is addressed to
فیلسوفان گرانمایه؛ پژوهنده و ژرف،
رازجویان جهان پیدا،
رهنوردان طریق تحقیق؛
You outdo yourself :-)
ابی جان؛
Manoucher AvazniaSun Dec 07, 2008 06:12 AM PST
گل من گریان نیست.
خنده اش تا ابدیت جاریست.
غم دوش و کم و بسیار جهان
نه غم یار من است.
گل من خورشیدی است
که هزاران خورشید
دیده بر خاک رهش می سایند؛
صد هزاران گل سرخ
چشم در راه نسیم سحرش
می پالوده به ساغر دارند.
گل من جاوید است:
خنده اش ورجاوند.
گل من گریه مکن
ebi amirhosseiniSat Dec 06, 2008 11:16 PM PST
گل من گریه مکن
که درآینه ی اشک تو غم من پیداست
قطره ی اشک تو داند که غم من دریاست
گل من گریه مکن
سخن از اشک مخواه
که سکوتت گویاست
از نگه کردنت احوال تو را می دانم
دل غربت زده ات
بی نوایی تنهاست
من و تو می دانیم
چه غمی در دل ماست
گل من گریه مکن
اشک تو صاعقه است
تو به هر شعله ی چشمان ترم می سوزی
بیش از این گریه مکن
که بدین غمزدگی بیشترم می سوزی
من چو مرغ قفسم
تو در این کنج قفس بال و پرم می سوزی
گل من گریه مکن
که در ایینه ی اشک تو غم من پیداست
فطره ی اشک تو داند که غم من دریاست
دل به امید ببند
نا امیدی کفرست
چشم ما بر فرداست
ز تبسم مگریز
در دندان تو در غنچه ی لب زیباست
گل من گریه مکن
**********
مهدی سهیلی
ابی جان؛
Manoucher AvazniaSat Dec 06, 2008 10:41 PM PST
چه تفاوت است جانا؛ اگر این غم جگر سوز
از سر صفای مطلق مست و هوشیار گفتن
شب و روز جلوه ای را به دل و به دیده ها در
دشت و کوهسار دیدن؛ یک از صد هزار گفتن
به خزان و در زمستان غم عشق خود نهفتن
پس به چابکی نوروز؛ از لب بهار گفتن
Jahaanshaah Jaan;
by Manoucher Avaznia on Sat Dec 06, 2008 10:08 PM PSTI owe lots to your "Boland Nazaree", "Se'e Sadr", and "Bord Baaree". I must learn from you Brother.
Sepaas
Aarash Jaan;
by Manoucher Avaznia on Sat Dec 06, 2008 10:03 PM PSTHonestly, I cannot disagree with you; however, I look at your suggested word as "caring". Still, I have tried my best to escape from those words as they seemed rather depressing. I try to find another word to sound more positive as it conveys a sense of criticizem. If you know any such word or even a sentence to go with the whole please let me know.
Sepaas
Irnadokht Jaan;
by Manoucher Avaznia on Sat Dec 06, 2008 09:54 PM PSTI appreciate your heart-warmening words. They give me the needed energy to continue the path that I have taken.
Sepaas.
Souri Jaan;
by Manoucher Avaznia on Sat Dec 06, 2008 09:50 PM PSTIt is my pleasure and honor to be able to express a bit of your feelings. Sepaas.
حکایت غریب
ebi amirhosseiniSat Dec 06, 2008 07:18 PM PST
شاعر : فربود شکوهی
Wonderful
by Jahanshah Javid on Sat Dec 06, 2008 06:38 PM PSTSo true. So beautiful!
Dear Manouchehr - another masterpiece
by Arash Monzavi-Kia on Sat Dec 06, 2008 06:21 PM PSTI hate to be a smart ass (more than I usually am), but could you please consider (in the last verse) the use of Ayat-e-Ghamkhari, instead of Bidary? Just venturing this Fozoli, as in all modesty, it can place a more consistent ending to the poem, which is basically blaming the Learned of having become so uncaring and BiGham.
Love your work,
Arash M-K
Manoucher jan
by IRANdokht on Sat Dec 06, 2008 02:42 PM PSTBeautiful poem delivering "aatefeh", "mehr", "khoshdeli" and "bidari" with your verses.
Great delivery as always, you have a way with words making them fall into place with each other and express so much in such short verses.
Thank you
IRANdokht
Ebi jan
by Souri on Sat Dec 06, 2008 01:50 PM PSTThis is a very great and moving poem. so beautiful.
Who said that one ? Who is the poet ? Do you know ?
Thanks
حکایت غریب
ebi amirhosseiniSat Dec 06, 2008 12:18 PM PST
چه حکایت غریبی غم نگار گفتن
پی وصل او نشستن ز فراق یار گفتن
بدو کف پیاله بردن سوی میکده دویدن
سر خم می گشودن ز سر خمار گفتن
مگرم کلام جانش ز فسون عشق دارد
که چنین اثر ندیدم که به یادگار گفتن
به مبارکی و شادی به نگاه چون بتازد
که زبان توان ندارد مگر از غبار گفتن
تو مگر به جلوه آیی که ز جنتم بگویی
چه حکایت غریبی که غم نگار گفتن
I loved that one
by Souri on Sat Dec 06, 2008 11:32 AM PSTThank you Manouchehr jan. that was what I really needed to express my feeling today :-)