پیرامون هفت بامداد آن روز ابری دلگیر بود که تلاش خواب آلودم برای باز کردن قفل کمد یونیفورمم در سرکار بی نیتجه ماند و خشم در درونم چنان جوشید که به ناسزاگویی زبان گشودم و همکارم که مردجوانی از افغنستان بود به خنده آمد. بیدرنگ و پیش چشمان او این چکامه را بر پاره کاغذی نوشته، برایش خواندم، و هر دو خندیدیم.
قفلی چنین ناسازگار هرگز ندیده چون منی
اندازمش اندر چهی ارچه بدارم خرمنی
هرگز ناندازم به کار این مال مفت و گیج را
هرگز ندارم بر درم من اینچنین سگ دشمنی
بر من مخند ای جان من، ای یار هم پیمان من
برگیر در دستان خود یک پاره سنگ یک منی
برکوب بر فرقش چنان کز دل برآید آه او
دستش فرو افتد ز تن گر ساخته است از آهنی
هم کُند و زندانش بکن؛ ننگ بزرگانش بکن
هم چشم و چاوش را درآر؛ هم دسته ی بر گردنی
زیتی بده در کام او؛ باده بریز در جام او
خود را رها کن ازکفش؛ خونین مکن قلب منی
من چاره اندیشم دگر؛ راهی روم بی دردسر
یا قفل دیگر آورم؛ دیگر کنم یا برزنی
جانا؛ به دور روزگار چشمی به فعل بد مدار
بر اهرمن لعنت فرست؛ هم بر رخ دهر دنی
چهری؛ شکیبایی بدار در روی هر ناسازگار
هم خلق خوی نیک دار؛ دور از تو باد اهریمنی.
زیت: روغن
چاو: چشم به کردی
سیزدهم اکتبر 2004
اتاوا
Recently by Manoucher Avaznia | Comments | Date |
---|---|---|
زیر و زبر | 6 | Nov 11, 2012 |
مگس | - | Nov 03, 2012 |
شیرین کار | - | Oct 21, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
شازده جان؛
Manoucher AvazniaSat Apr 04, 2009 09:24 PM PDT
حق با شیج اجل هست. دیوانه های حاکم برعموسام بمب می ریزند؛ ما ناسزا می گوییم. ببین تفاوت ره از کجا تا به کجاست. کدام دیوانه تریم؟
مخلص
Great anger management lesson
by Shazde Asdola Mirza on Sat Apr 04, 2009 09:14 PM PDTسعدی : آتش خشم ابتدا در صاحب خشم افتد، تا به موضوع خشم برسد یا نرسد.
من معمولا در همچو شرایطی، سر شیر فریاد و ناسزا رو باز میکنم :)
ماندای گرامی؛
Manoucher AvazniaSat Apr 04, 2009 09:17 PM PDT
اشتباه پیش میاد. میدونی؛ شعر خبر نمی کنه کی میاد. بیشتر وقتها آمدنش مانند رفتنش هر دم بیلیه. دیوانگی کنترل شده هم گاهی دردی را دوا می کنه؛ بویژه اگر از گونه کمیاب فوق الذکر باشه.
شاد باشی
عجب حضور ذهنی شما دارید
MondaSat Apr 04, 2009 11:08 AM PDT
در ان حالت حرصی شعر نوشتن ارامتان کرد. مرحبا به شما و قدرت کنترلی که در شخصیت خودتون پروردید
ماندا
سوری جان؛ سلام
Manoucher AvazniaSat Apr 04, 2009 07:49 AM PDT
مسئله بیشتر ار اعصاب خراب، خواب آلودگی، و هفت روز هفته کارکردن سرچشمه می گرفت. بعله، قفل باز شد و ما به هفت روزهفته کار در فرنگستان ادامه دادیم. عجب دامت برکاته ایست.
:O)
by Souri on Sat Apr 04, 2009 06:58 AM PDTمنوچهر عزیز
شعر بسیار زیبای شما رو خوندم، صد آفرین!
از خواندن داستان قفل هم کلی خندیدم
میخواستم بدونم که بالاخره قفل باز شد یا فقط به نوشتن شعر ختم شد؟
شاید بهتر باشه یک قفل جدید بذارین، از اون هأ که با کد باز میشن.
به هر حال شعر بسیار زیبای بود. خوش به حال شما که اینقدر ذوق دارین که
برای هر مناسبتی میتونین شعر بگین. این واقعا یک نعمتیست. ما رو هم از این
نعمت خدا دادی محروم نفرمایید
ابی آقا؛ سلام
Manoucher AvazniaSat Apr 04, 2009 06:39 AM PDT
این واژه ی زیت را هم که عربی است و ظاهرأ در افغانستان کاربرد روزمره دارد بخاطر دوستم بکارگرفتم. . .طفلکی روغن را درست در نمی یافت
منوچهر جان
ebi amirhosseiniSat Apr 04, 2009 12:47 AM PDT
به قول معروف : عدو شود سبب خیر !
قفل کذائی باعث شد تا این زیبا چکامه بتراود.
سپاس
Ebi aka Haaji