صورت پرستی

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
05-May-2009
 

آن دم قدسی کجا شد تا دمد روحی به من

کز نواهایش به رقص آیم میان انجمن؟

چون توانم نام آن آرام جان آرم به لب

کو در آغوشم کشد هر روز و شب بی پیرهن؟

از درون سینه حتی پا فراتر می نهد

تا میان جان رود؛ وآنجا گزیند خوش وطن

پاک و پالوده چرا خواهد چنین آلوده را

وانشسته با دم او بی خود و فارغ ز تن

از فراق دلبر است چهری خروش جان ما

چون که روی گل درآرد بلبلی را در سخن

بلبل از دوری دلبر سر دهد افغان و آه

یاد دلبر تا رود بر روی گل اندر چمن

در ورای هر چه پیدا صورتی پنهان بود

عاشق آن صورت است این فیلسوف و آن شمن

 

چهاردهم اردیبهشت 1388

اتاوا


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

راه عزیز؛

Manoucher Avaznia


شما را به خواندن غزلی با سبک و نزدیک به مفاهیم مثنوی می خوانم.

شاد باشی


Manoucher Avaznia

شراب سرخ گرامی؛

Manoucher Avaznia


ببخشید. شعر کم آوردم.


default

So much has been lost

by Raah (not verified) on

In reply to you Mehrnaz jan

As said in this beautiful piece from Molana which you provided the essence of it all is

ما برون را ننگریم و قال را

ما درون را بنگریم و حال را

'So much has been lost in pursuing 'boroon and ghaal


Red Wine

...

by Red Wine on

آن عاشق دیوانه که این خمار مستی را ساخت
معشوق و شراب و می پرستی را ساخت
بی شک قدحی شراب نوشید و از آن
سر مست شد این جهان هستی را ساخت


Manoucher Avaznia

مهرناز گرامی؛

Manoucher Avaznia


بسیار زیبا و بجا آورده ای.

 

سپاس


Manoucher Avaznia

مهرناز گرامی؛

Manoucher Avaznia


بسیار زیبا و بجا آورده ای.


MEHRNAZ SHAHABI

منوچهر عزیز، چه شعر زیبایی

MEHRNAZ SHAHABI


و خدمت راه عزیز،  به زبان خود مولانا:


دید موسی یک شبانی را به راه

کو همی گفت ای خدا و ای اله

ای خدای من فدایت جان من

جمله فرزندان و خان ومان من

تو کجایی تا شوم من چاکرت

چارقت دوزم زنم شانه سرت

تو کجایی تا که خدمتها کنم

جامه ات را دوزم و بخیه زنم

دستکت بوسم بمالم پایکت

وقت خواب آید بروبم جایکت! 

گفت با آنکس که مارا آفرید

این زمین و چرخ از او آمد پدید

گفت موسی:های خیره سر شدی

خود مسلمان ناشده کافر شدی

این چه ژاژست  این چه کفراست و فشار

پنبه ای اندر دهان خود فشار

گند کفر تو جهان را گنده کرد

کفر تو دیبای دین را ژنده کرد

گرنبندی زین سخن تو حلق را

آتشی آید بسوزد خلق را


گفت ای موسی دهانم دوختی

وزپشیمانی تو جانم سوختی

جامه را بدرید و آهی کرد وتفت

سرنهاد اندر بیابان و برفت.

وحی آمد سوی موسی از خدا

بنده مارا ز ما کردی جدا

تو برای وصل کردن آمدی

نی برای فصل کردن آمدی

من نکردم خلق تا سودی کنم

بلکه تا بر بندگان جودی کنم

ما برون را ننگریم و قال را

ما درون را بنگریم و حال را 

چونکه موسی این عتاب از حق شنید

در بیابان در پی چوپان دوید

عاقبت دریافت او را و بدید

گفت مژده ده که دستوری رسید

هیچ آدابی و ترتیبی مجو

هرچه میخواهد دل تنگت بگو 


Manoucher Avaznia

راه عزیز؛

Manoucher Avaznia


برای شما مولوی گوید:

بشنو از نی چون حکایت می کند

از جداییها شکایت می کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند

از نفیرم مرد  زن نالیده اند

 

 


default

Dear Manoucher

by raah (not verified) on

Dear Manoucher,
Thank you for the explanations regarding true Erfaan.
As I am sure you are fully aware there are more than a thousand fold meanings in the poetry of some of our greatest poets.
Each at their own level.
Most is NOT what has been portrayed as the deep inner meanings of their poetry. So much has been lost to the everyday person. We only think we know what has been conveyed( I am referring to myself, not you my dear sir)

Taa moreed keh bashad o Morad che khahad.....

Best of the best to you.


Manoucher Avaznia

ابی آقا

Manoucher Avaznia


چنین پرتو که بر شام من افتاد

بدانستم که از نورافکن توست

چنان در سینه ی ما جا گرفت آن

که گویی خانه ی همبرزن توست

دل من نو شد از بوی چکامه 

چو بشنیدم که گل از گلشن توست

هر آن چشمی که بیند روی دنیا

به یمن معجز پیراهن توست

اگر اسفندیار از خوان گذر کرد

ز روی همت رویین تن توست

دماغ من اگر خوش شد دگر بار

ز الفاظ روان و روشن توست


ebi amirhosseini

For Manuchehr Aziz....

by ebi amirhosseini on

بیا بلبل که وقت گفتن تست

چو گل دیدی، گه آشفتن تست

به عشق روی گل قولی همی گوی

کزین پس راستی در گفتن تست

مرا بلبل به صد دستان قدسی

جوابی داد کاین صنعت فن تست

من اندر وصف گل درها بسفتم

کنون هنگام گوهر سفتن تست

به وصف حسن جانان چند بیتی

بگو آخر نه وقت خفتن تست

حدیث شاعران مغشوش و حشوست

چنین آبریز پاک از معدن تست

الا ای غنچه‌ی در پوست مانده

بهار آمد گه اشکفتن تست

گل انداما! از آن روی از تو دورم

که چندین خار در پیرامن تست

تویی غازی که صد چون من مسلمان

شهید غمزه‌ی مردافگن تست

من آن یعقوب گریانم ز هجرت

که نور چشمم از پیراهن تست

مه ارچه دانه‌ها دارد ز انجم

ولیکن خوشه چین خرمن تست

تو ای عاشق مصیبت دار شوقی

نداری صبر و شعرت شیون تست

چو شمع اشکی همی ریز، و همی سوز

چراغی، آب چشمت روغن تست

ولی تا زنده‌ای جانت بکاهد

حیوة جان تو در مردن تست

چه بندی در به روی آفتابی

که هر روزش نظر در روزن تست

چه باشی چون زمین ای آسمانی!

درین پستی، که بالا مسکن تست

چو در گلزار عشقت ره ندادند

تو خاشاکی و دنیا گلخن تست

درین ره گر ملک بینی، پری وار

نهان شو زو که شیطان رهزن تست

چو انسان می‌توان سوگند خوردن

به یزدان کن ملک اهریمن تست

چنین تا باریابی بر در دوست

درین ره هر چه بینی دشمن تست

بزن شمشیر غیرت زان میندیش

که همتهای مردان جوشن تست

نکو رو یوسفی داری تو در چاه

تو را ظن آنکه جانی در تن تست

کمند رستمی اندر چه انداز

خلاصش کن که در وی بیژن تست

تو در خوف از خودی، از خود چو رستی

از آن پس کام شیران مامن تست

سر اندر دام این عالم میاور

وگرنه خون تو در گردن تست

دل کس زین سخن قوت نگیرد

که یاد آورد طبع کودن تست

ز دشمن مملکت ایمن نگردد

به شمشیری که از نرم آهن تست

 سیف فرغانی

Ebi aka Haaji


Manoucher Avaznia

نازم وطن خویش

Manoucher Avaznia


نازم وطن خویش که از رستم و رخشش

نامی جهان گشته سکستان من اینجاست

از پارسی اش گو که چنین طوطی طبعم

برخورده ز خوز شکرستان من اینجاست

 

 


Red Wine

جاي دوستان

Red Wine


جاي دوستان خالي...بساط شرابخوري بود وگفتيم اين چند خط را تقديم شما كنيم...شعر از كيست؟ خبر ندارم. 

مجموع دل و روح پریشان من اینجاست

پیوند رگ هستی و پیمان من اینجاست

اینجاست که ایرانی ام و شاد و سبکبال

پرورده این خاکم و ایران من اینجاست !


Manoucher Avaznia

ابرمرد جان؛

Manoucher Avaznia


مانعی ندارد. تنها به نظرم دو حرف چ و ر برای چنین بیانی قدری زمختتر اند.  وگرنه، هیچ عیبی ندارد.

 

قربانت


Manoucher Avaznia

مورچه عزیز

Manoucher Avaznia


منظور پرستش صوری نمود بیرونی یک کشش از معبود اصلی است و صورت ظاهر تنها یادآور آن صورت پنهان است. 

سپاس


Abarmard

Beautiful

by Abarmard on

بسيار زيبا. چطور است از كلمه چهره بجای صورت استفاده كنيد؟

Moorche

اقای عوض نیای عزیز؛

Moorche



بسیار زیبا سروده اید...بسیار از خواندنش لذت بردم.  در این شعر میتوان با ابعاد بسیار لطیف شما اشنا شد. من با  ایراندخت عزیز در رابطه با
اسم شعرتان هم عقیده هستم. ولی خودتان بهتر از ما میدانید.

 

مورچهء فرنگی


Manoucher Avaznia

Maryam and Souri Aziz;

by Manoucher Avaznia on

It would be my pleasure to write about this subject as it has my heart in itself, however it takes time as I would like to subtantiate what I write with some documents or at least some sayings. Let's do not forget that this a vast field to write about.  Nevertheless, I see what I can do. 

For now just have in mind that myticism or erfaan is a way of knowing the truth through purification of heart (in that sense) and so it is something personal and not very much social and scientific.  Its origins go back to the first thing that any  conscioncious being has asked itself  and it is the biggest Why in history. No science can explain why thinking minds ask this question.  Just thinking about this question alone is one of the biggest searches of the whole history.  This is where Erfaan starts.  And if you look at the type of the question and the questioner, it is clear that it encompasses the whole community of human beings.  In other word, there has been no society or culture that this way of looking at the world is absent. You may travel from China and go around the world and find traces of it in every single culture. 

Second, most of the answers that Orafaa give to the question of why comes from human mind who is looking to find where he has come from.  In other words, he is looking for its origin.  Mostly, they have come to the conclusion that it is because of human-beings' from god and seeking Him. 

Third, Sufism is an erfaanee phenomenon in what (like or not) is called Islamic World.  For centuries, it specially became a powerful element in Iran.  It even turned to be strongly political and provided the basis for powerful governments like the one of Safavi Dynasty.  Of course, the word Safavi has nothing to do with Suf and sufee.  Safavi is coming from the name of Sheikh Safee'oddin of Ardabil (a great Sufi) who was Ismail the First of Safavi's great grand father; and they chose the name for their dynasty.

 


Souri

Manouchehr jaan

by Souri on

I don't know how to thank you dear.

However, in tori ghabool nist!

You have to write an intensive blog on: "Sufism" and Molana-Shams and also Hafez. We all, are interested to know more about that. It is very helpful to walk in this road, hands in your hands, because i don't have enough info and can't analyze things by myself and even don't know what sources I can trust.

Now, you got yourself in this and can't get away my friend :-)


Maryam Hojjat

Thank you Manouchehr

by Maryam Hojjat on

for not only your beautiful poem but also for responding  & explaining about Molavi & Shams Tabrizi, Saadi, & Hafez and finally Sufisim.  I was enlighted since I had a lot of questions in this regard.


Manoucher Avaznia

سوری جان؛

Manoucher Avaznia


We should try to understand someone from his or her own words and not from interpreters as their interpretation is deeply influenced by the circomstances surrounding them.  Some of them are even ordered to write certain things about an author.  Molwavee has plenty of writings.  He is by far the most prolific poet in Farsi as he surpasses Ferdowsee and Nezaamee.  His Masnavee is an ocean of knowledge and mysticism and logical arguments. Most people who want to understand him go to the Masnavee, however his Deevaan Ghazleeyaat Shams is still thicker than Msnavee. It is not for nothing that he has amazed many in the world.  Just by reading and rereading the first poem in the Masnavee a whole world of meaning is exposed to you.  Most important of all is that Mowlavee is so positive that he has been ensembled to sunshine.  There is no sadness or negativism in his Masnavee.


Souri

Very very interesting indeed

by Souri on

I read it and really enjoyed, Manouchehr jan, we must take this to another blog and talk long about all this, I have a lot to learn from you. also I'm sure other friends (the women :-)) in the site are both interested and well informed.

I have more to say about Hafez too, but now, it's very late and I've spent all day in front of the computer and I'm dead tired!!

The info you gave me now, are of vital importance for me. You know how much I'm dedicated to Hafez. but we will also talk more about Molana-Shams relationship and why your description is so different from what I'd read in the past (and even recently on the web) 

Hope one of you guys, will blog about this.

Leave you now, good nite  dear all.


Manoucher Avaznia

Souri Jaan;

by Manoucher Avaznia on

You are right in some instances of infamy.  For instance, Sa'adee in the Hazliyaat part of his work repeatedly refers to his "baadamjaan" and in some instances directly to his sexual organ that the editor has put dots instead.  These I have seen.  In three instances Haafez, Mowlavee, and Attar I have seen referring to the story of Mahmood Ghaznavee and an Ayaaz (a Maleejak like character) as perfect love, however I still do not take it as it is said.  I see it rather a Moreed and Moraad relationship.  Nevertheless, corruption among soofees have been repeatedly derided in Haafez.  On the contrary, there have been many instances that soofee men and women had sectual relatioship just to have children.  Take it twelve times in their entire life for having twelve children.  After that, they live like brothers and sisters.   


Manoucher Avaznia

Souri Jaan;

by Manoucher Avaznia on

Mowlavee and Shams' relationship is the relationship of Moreed and Moraad that is common among sufee's.  It is through a love relationship (not sex) that a Moreed through the guidance of the Moraad can obtain the rays of eternal being.  For instance, Haafez was such a Moreed of Mahmood Attar for forty years.  Some believe when he talks about "Aan Seeyah Chordeh" or "Ay ke bar konj labat khaal'e Maseehaa daree" are in reference to Mahmood.  And, when he sends Salam to the Sheikh'e Jaam, whom he has never seen, rises from that point of view.  It is only after forty years that happens to start from the time that Haafez was twenty years of age, he sees the light of eternity through Mahmood's assistance and becomes a perfect master.  Look what he says of the importance of that forty years:

که ای صوفی شراب آنگه شود صاف که در شیشه بماند اربعینی

It is believed that over sixty percent of Haafez' poems (entirely mystical) have been written after he becomes a perfect master.  This period is about twelve years of his life.  Until then, mostly he would read his poems for Mahmood and he directs him in the right direction.  See what he says about a person who wants to reach the light of god by self:

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

Or, Mowlavee is clearly saying that:

مستی از عشق می باید نی ز خمر

Or he decries "bang" and other types of drugs to to achieve selflessness.  Also, there are plenty of women soofees in Iran that are selflessly in love with the beloved and they mostly spend time among themselves to achieve perfection or fanaa.  There is no sexuality in that relationship. Let's do not forget that many people who try the way of the soofee's get nowhere and are left out. 

 

Again.  Look at Haafez about absolute obedience of the Moraad:

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید

In an Islamic society what he says is the worst evil one can do.  Nevertheless, he says that a Moreed has to do everything his Moraad tells him.  Not that a Moraad necessarily tells his Moreeds to do evil.  Almost all of these soofees are married people with good family life.  They live responsible social life as well.  Even some of them have lost their lives in defensive wars.  Najmodeen Kobraa was killed at war with Mongol so did فریدالدینAttar of Neishaaboor.  Attar spent all his life to serve his community with his herbal medicines.  His name comes from that profession.

I hope this explanation was of some help.   

 

 


Manoucher Avaznia

ژاله جان؛

Manoucher Avaznia


این گفتگوی شما مایه شادمانی بنده است.


Souri

goftam keh...

by Souri on

Mard darim, mard darim!!

Why those men never attracted me despite their beautiful poetry?

There's always a reason!!

LOL, guys I just come back from that chat room, it's so funny...but then you keep the same mood for a while!  sorry manuchehr jan, hoe  didn't mess up with your blog  :-)

 


Manoucher Avaznia

شراب سرخ مردافکن؛

Manoucher Avaznia


سپاس 


Jaleho

SOURI!!!!!!!!!

by Jaleho on

But but but but but....Shams and Molana are BOTH MEN!!!

 

 

 

 

 

 

 

 

just kidding.


Manoucher Avaznia

شراب سرخ مردافکن؛

Manoucher Avaznia


سپاس 


Manoucher Avaznia

ابی آقا سلام،

Manoucher Avaznia


تا صورت بی مثال او نقش کنیم

رستم طلبیم و طلب رخش کنیم

گر تاب و توان گریزد از رستم و رخش

از عنصر پولاد همی کفش کنیم