قصۀ ناگفته

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
16-May-2009
 

ما درین درگه چنان استاده ایم

نه بپاییم؛ نه ز پا افتاده ایم.

اینکه می بینی تو رخها سرخفام

از غم لاله رخی آشفته ایم.

روز و شب از هول افتادن به چه

در حضیض چاه خود افتاده ایم.

در بن این چَه چِه اژدرها بوند

کز دم زهریّشان درپرده ایم.

در گمانی که شکستیم آن عدو

پرنیان جان خود آزرده ایم.

با همه بالا و پستی و خطا

در وفایش شوکرانها خورده ایم.

او که باشد کو کند انکار ما

که رهی تا مرز انسان رفته ایم؟

با همه راه دراز طی شده

جان من، ما قصه ای ناگفته ایم.

 

بیست و سوم اردیبهشت ماه 1388

اتاوا

 


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

سوری جان؛

Manoucher Avaznia


شادمانم ز خوشوقتیِ تو.

 

سپاس


Manoucher Avaznia

ابی جان

Manoucher Avaznia


شرمنده که پاسخی در آستین ندارم.

 

رخصت ای یار که از صحبت یاران سخنی

وام گیرم به لطافت چو گلی در چمنی

تا مگر پاسخ آن یار بسازم به شعف

در خور بلبل دلدادۀ شیرین دهنی

 

سپاس


Manoucher Avaznia

ماندای عزیز؛

Manoucher Avaznia


همه تلاشم برای آفرینشی زیباست، اگر چه الهامش از دیگران باشد.

 

سپاس


Manoucher Avaznia

ایراندخت عزیز؛

Manoucher Avaznia


مایه بس شادمانی شد چون که دیدم دیدتان را.

 

شما دید باریک بینی داری.  می توانی اندکی کژی وکاستی هم بنمایی. 

شادمان کن با کلامی نکته آکند.

 

قربانت


Souri

dear Manouchehr

by Souri on

I'd read your poem yesterday, but couldn't let a message...I's out of town with a very bad French keyboard!!

This poem is again on of the most wonderful. I really really loved it and you will be amazed but , since yesterday, I'm repeating those last 2 beits, all the time in my mind.

Thanks for sharing dear.


ebi amirhosseini

ملک الشعرا منوچهر عزیز..

ebi amirhosseini


 

مائیم و می و مطرب و این کنج خراب

جان و دل و جام و جامه در رهن شراب

فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب

آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب

 

Ebi aka Haaji


Monda

دست شما رو باید اقلا یکساعت ماساژ داد

Monda


 منهم با ردواین و ایراندخت هستم.  این شعر از اولش ولی بخصوص اون ٤ خط خیلی با ذهنم ور رفت.


IRANdokht

another beautiful piece of art

by IRANdokht on

Manoucher jan

You are a master in persian poetry. I was going to quote my favorite passage but it's the same exact verses that Redwine already did... simply perfect!!

Thank you 

IRANdokht


Manoucher Avaznia

شراب سرخ گرامی؛

Manoucher Avaznia


سپاس از مهربانی شما.


Red Wine

...

by Red Wine on

او که باشد کو کند انکار ما

که رهی تا مرز انسان رفته ایم؟

با همه راه دراز طی شده

جان من، ما قصه ای ناگفته ایم.

---

دمت گرم.