عزیزم، نوش کن نون و پنیری
ببین از چی داری ایراد می گیری
بساط انتخاباتو می دیدی
از اون بهتر نبود هیچ رو سفیدی
نمی دونی که صندوقهای آرا
چه طو اعجاز می کردند واسۀ ما
آقا، خربزه ای اگر می کاشتی
به هنگام درو جو بر می داشتی
اگه گاو و الاغ نگه می داشتی
به جایش جوجه کرکس ور می داشتی
خیارکی توی باغچت اگر بود
به عمل می آورد ده کامیون زود
اگرحسن توی صندوق می ذاشتی
بجایش ایرجی هم چشم داشتی
اگه رأی داده بودی توی گیلان
نماینده ت می آمد از سراوان
مهم نبود که آقا رو می شناختی
از اون اول تو این قمارو باختی
از این رو اونها که با هوش هستن
به صندوقهای رأی دخیل می بستن
تا از اعجاز صندوق بهره ور شن
رفیق پول شن و صاحب هنر شن
ولی حاجاتشون روا نمی شد
بختای بسته شون هم وا نمی شد
همیشه حاجت دشمن روا بود
بخت ما مثل قلباشون سیا بود
هر جا خانی بُد و خانزاده گان بود
جای ایشان میان پارلمان بود
هر کی خائن و رند و جیزه خوار بود
یه جورایی سرش توی درباربود
آقا، سالهای سال می گذشت تو مجلس
که آقایان دکتر و مهندس
لبی از لب نمی دادند تکانی
تو گویشان نبود اصلا زبانی
اونکه گلوش پیش بیگانه گیر بود
یا که با پول بیگانه اجیر بود
یا هم بیعرضه و هم سر به زیر بود
جایش نزدیکای نخست وزیر بود
خلاصه، با کلامی و دو غازی
به زور کلک و دودوزه بازی
به ضرب سرباز و ساواکی بازی
با مشروطه همیشه کرد بازی
می گفت مردم ما را چه نیازی
به دمکراسی و قانون بازی
می گفت رشدی نکرده است ملت
سزاوارش بود فقر و مذلت
ولی تو بوق می گفت که زرنگید
و صاحب هنر رنگ رنگید
ولی با اینهمه، گیج و ملنگید
نه که هم کاسه ی خلق فرنگید
دم از دروازه ای بزرگ می زد
دمی از لحظه ای سترگ می زد
که پشت اون تمدنی قایم بود
نه جای ما، نه جای مش قاسم بود
اینا ارتجاع سرخ و سیا بود
مثل بیماری و مثل وبا بود
با د.د.ت. و سم امریکایی
باید از بینشون می برد یه جایی
می گفتش: بَه چقد هوشیار هستید
ببینید چقدر بیدار هستید
ببینید چه قدر شه دوست هستید
چنان خدایگانش می پرستید
ببینید مهر شاه پیش از وطن شد
هر کی چیز دیگه گفت سو ظن شد
نمی دانم چرا مردم دنیا
که پیشرفته ترم بودند از ما
مزایای علوم رو هم می رُفتند
دل صد آسمان رو می شکُفتند
چرا مانند ما با هوش نبودند
ز مهر شاهکی مدهوش نبودند
ببینید چه قدر آزاد هستید
عرق خوش می خورید و شاد هستید
شما شادی کنید، ما پادشاهی
به شما چه که غرقیم در تباهی
ما که رستم صفت سوار رخشیم
به شما چه که استان هم می بخشیم
به شما چی که شهدخت این چنینه
کریمپور رو می سوزونه ز کینه
عاقل که با سیاست کار نداره
توی سوراخ مار دست نمی ذاره
کثیفه آقاجون جنس سیاست
سیاست که نمیشناسه کیاست
بذارید این خر لنگو برونیم
بذارید در سیاست ما بمونیم
آلوده هیچ نشید به ان نجاست
هی از ما نخواهید سهمی ز قدرت
خرداد 1388
اتاوا
Recently by Manoucher Avaznia | Comments | Date |
---|---|---|
زیر و زبر | 6 | Nov 11, 2012 |
مگس | - | Nov 03, 2012 |
شیرین کار | - | Oct 21, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
ناشناس گرامی؛
Manoucher AvazniaWed May 27, 2009 11:14 PM PDT
بیش از این از من بر نمی آید. اگر از شما بر می آید، این گوی و این میدان:
عزیز من از اون فحشها که داری
بکن بر جان چهری هم نثاری
بتاز بر او ز هر گوش و کناری
که تا ماتت کند با بردباری
تو خواهی دید که این تک مرده حلاج
نه گیرد رشوه؛ و نه می دهد باج
اگرخوش قلبی و گر بد زبانی
بده زان ناسزاهایی که دانی.
دروغگویی چرا؟
قدیمی (not verified)Wed May 27, 2009 05:51 PM PDT
آقا باقر باگر غیر عزیز
چرا دروغ می گویی؟ شما کجا در کامنت من دیدی که طرفداری از به قول خودت رژيم ولايتی کنم؟
دروغ گویی و تهمت زنی خوب نیست آقا.
اگر من میگویم شما سلطنت طلب و درباری و عملهء شاه بودی به استناد گفته های خودت است .
مگر تو خودت نگفتی که شاهی هستی؟ بارها و بارها؟ خوب تازه افتخار هم میکنی. هم خودت و هم آن خانم مسن دیگر هم هر دو بار ها گفته اید درباری بوده اید و افتخار هم می کنید. پس دروغ نگفته ام و حرف بدی هم نزده ام.
پس من نه تهمتی زدم نه دروغی گفتم.
اما شما دروغ می گویی و این از شیوهء زندگی شما سلطنت طلبان دیکتاتور پرست است. برای این که دروغ گویی ها و مغالطه امثال شما روشن شود: این هم نظر من در باره دستگاه فعلی که نسخه دوم دستگاه ارباب سابق شماست:
در مورد ولایت و آخوند بازی باید بگویم که اینها اگر از شاه و درباری هایی مثل شما بدتر نباشند بهتر نیستند. تمام.
سرکار بانويه ازاده سوری خانم
Anonymous BuggerWed May 27, 2009 01:50 PM PDT
بالشخصه اين افتخار من است که همصحبت بانوانی با درک و شعور و ازاده بسان جناب عالی باشم که محب حقند و رسوا کنند دغل بازان .
دوست عزیز باگر
SouriWed May 27, 2009 06:26 AM PDT
با تشکر از بیداری و حسن نظر شما، باید خدمتون عرض کنم که جای نگرانی نیست، که اینجا چه قضاوتی در مورد من بشه.
یک سال پیش، در همین سایت، من به برچسب "عامل رژیم اسلامی" مفتخر بودم!
همین چندی پیش، یک نفر دیگه، اصرار داشت که من رو میشناسه و من بهائی هستم!
امروز سلطنت طلب هستم و فردا احتمالا کمونیست!
اینها همه از نادانی و بغض و کینه است. وقتی که در مقابل منطق و استدلال، فرو میمونند دیگه حرف دیگهای ندارند جز تهمت زدن.
مکتب من، مکتب حقیقت است.
مثل آفتاب که همیشه یکسان و ثابت است و این عناصر دیگه هستند که تغییر
میکنند، بسته به اینکه حرکت ابرها در چه جهت باشد و از کجای زمین، به آن
بنگرند، از هر زاویه ی، اشخاص منو به یک شکل دیگه میبینند. ولی واقعیت من
همونه که خودم میدونم و همچنین افراد روشن بین میفهمند.
همین فردا، در یک بحث دیگه، من ممکنه که به شدت از شاه و رژیم شاهنشاهی
انتقاد کنم (که قبلا هم کردم) باز یک آدم بیسودای مثل آقای نوش آفرین پیدا
میشه که بیاد بگه: شما مثل هوای بهاری متغیرید !
نه آقای نوش آفرین، من متغیر نیستم، این عقل شماست که هنوز تکامل لازم رو برای سنجش گفتههای دیگران، به دست نیاورده.
دوست عزیز باگر، اصلا وقت گرانبهای خودتون رو برای نفی این چرندیات صرف
نکیند. اینها ترولهای اینترنتی هستند و کسی ارزشی برای حرفهایشان قائل
نیست. فقط دلشان خوشه که اینجا باشند و یک حرفی هم بزنند و توجه جلب کنند.
معنی مليون را هم فهميديم
Anonymous BuggerWed May 27, 2009 05:15 AM PDT
مورچه معلوم می شود خودت و خانواده ات از ملیون اصیل ایرانی هستید.
حیف از آن خانمی که ملی بود ولی کم کمک دارد سلطنت طلب می شود
جناب قديمی
پس طبق نظر جناب عالی مليون يعنی اشخاصی که بد و بيراه به محمد رضا گويند مانند سرکار مورچه خانم و جناب عوض نيا ولی در مقابل رژيم ولايتی مورد علاقه شما خفه خون گيرند . دست برداريد از اين تکفيرهايه اخوندی و اعمال فاشيستی . دست کشيد از شخصييت کشی مظلومان ازاده برايه دفاع از رژيم قتل و جور و فساد
مورچهء دانا
قدیمی (not verified)Tue May 26, 2009 10:26 PM PDT
مورچه معلوم می شود خودت و خانواده ات از ملیون اصیل ایرانی هستید.
حیف از آن خانمی که ملی بود ولی کم کمک دارد سلطنت طلب می شود و چپ وراست شاهی های معروف سایت دارند قربان صدقه اش میروند.
درود بر شاعر ما که از خیل شاهی ها نمی ترسد و شجاع و دلیر تاریخ کشور را باز می نماید.
پاینده ایران
مورچه
Manoucher AvazniaTue May 26, 2009 10:33 PM PDT
ای مورچه که دست به نجسی زدی؛ روزه نمازت تا چهل روز باطل شد و پنجاه ضربه شلاق برخودت واجب کفایی کردی.
عیب کارت این بود که سهم مفتخوری مثل منو نفرستادی.
درهر صورت، نوش جان شما و دوستان شما. از نظر لطف شما در بارۀ بنده و این موسیقی قشنگ هم سپاسگزارم.
اقای عوض نیا عزیز و گرامی و بسیار نازنین!
MoorcheTue May 26, 2009 09:13 PM PDT
دیروز چندین مهمان داشتم و قبل از امدنشان شعر انتخابات شما را بعد از چندین بار خوندن کپی کردم تا سر فرصت دوباره بخونم. بعد از ناهار جای شما خالی ؛ من مسئول تهیه** مارگاریتا** شدم. و دوستان سرشان گرم به بحث انتخابات اینده بود، من یهو یاد شعر شما افتادم و شروع کردم به خوندن ان. یکی از دوستان که تو کاره خوندن شعر خیلی تیزه ؛ کاغذها رو ازم گرفت وبا یکی دوبار مرور ؛ شروع به خواندن کرد. اینقد قشنگ با لهجه هر ناحیه ای که فکر میکرد قسمتی از داستان شما به انها ربط داره میخوند، که همه کیف کردن.و دوستان دیروز فقط به سلامتی شما میخوردن. من از سر کیف بودن اونا مست مست بودم. هر کدوم زیر شعر شما به یادگاری یه نوت نوشتند که دیروز وقت نبود براتون تایپش کنم. تقدیم به شما:
١- اقامنوچهر؛ راد مرد عزیز دمت گرم خیلی باحال گفتی. (منوچهر)
٢- منوچهر جان؛ شعر جالب شما یاد اور کلی از خاطرات دوران پدریم بود. متشکر. پاینده ایران؛ و مردانی چون شما را خدا برایمان حفظ کند.
(سوسن ).
٣- اقا دم شما گرم. (رامتین)
٤- اقا منوچ؛ مخلصیم. (مصطفی)
(مورچه) -یکدینا ممنون که کارهاتون رو در اختیار ما میذارین... از تک تک اونها لذت میبرم ، از اونها یاد میگیرم که تو ایران چه خبر بود. همه کاراتون رو دوست دارم. از یک شاعر نمیشه توقع داشت که یک بعُدی کارش رو ارائه بده. و یکبار قبلا هم گفتم ؛ شما تمام زیر و بم کارتون رو به عنوان یک شاعر خیلی خوب، خوب بلد هستید. برای قلبتون، برای نوع دیدتون، برای قدرت و توانایی قلمتون خیلی احترام و ارزش قائلم. پایدار باشید.
مورچهء فرنگی
Not that it should be a concern for you
by Souri on Tue May 26, 2009 07:03 PM PDTI was never a pro-Shah dear, but had no specific political ideology before the revolution. And now, I am not defending Shah and Pahlavi's neither, hope you are well aware of this.
I joined Toudeh's Party two years after the revolution, when I was in France. Whereas, I was studying at Pahlavi University in 76/77...........Hope that would answer your question. Think for yourself.
souri khanoom
by shemr (not verified) on Tue May 26, 2009 05:25 PM PDTدانشگاه شیراز، با بهترین تسهیلات برای دانش جویان، خوابگاه در
زیباترین پارک دانشجویی شهر و همچنین بهترین سرویس تغذیه برای دانشجویان
با قیمت نازل فقط ۱۵ ریال (انتخاب دو یا سه منو) ارائه میشد،
That's why you & many others joined "hezbe toodeh"?
vasalam
That's not what I said
by Souri on Tue May 26, 2009 03:15 PM PDTOf course you are always a very articulated person and people like you for this same reason and also, most of the time, you are very respectful to all.
It is not the degree of hate speech I am talking aout, Manoucherh. This is about the insistence and obsession with a matter of the past which has been already addressed and dealt with.
I believe we are done for now, I don't want to continue on this subject dear friend.
Souri Jaan;
by Manoucher Avaznia on Tue May 26, 2009 02:50 PM PDTI am responsible for what I write. Hereby, I ask JJ if he finds anything in my writings hateful to ,please, delete the whole blog or the comment. I think, if we go in that way, we have to brand over eighty percent of the blogs here as hateful and discard them because people have strong opinions about some subjects. Why not discuss it before we discard them. Perhaps, we can find a common ground based upon our findings.
Sepaas
Manouchehr jan
by Souri on Tue May 26, 2009 02:35 PM PDTI have no other response for you than begging you to go back and read , all you have wrote in all those "hate blogs" of this individual, and also please reflect on what you just did yesterday in on of your past poems, already posted here. You will understand what I am talking about.
Hope all this, will be finished soon and you won't have more reason to align yourself with the most discredited persons in this site.
Respects,
Souri Jaan;
by Manoucher Avaznia on Tue May 26, 2009 02:25 PM PDTIf you don't get the bachlor's degree, you cannot go for the masters' and higher. If someone doesn't serve in Iran, he won't get his cridentials unless he fully pays for the services he has used. Many people who came to the West went back and bought their credentials like this as well as their military saervice.
I don't have one single paper to show that I went to school for one single day because of the same reason. And, I didn't want to eat the bread of education and schooling any way. It is also true that at the time of the Shah rules were lax. Under the Islamic Republic, after the Cultural Revolution , we were forced to take the paper to a private law firm in the city and make it legally binding. We had to do it and pay the expenses, as there was no other alternative. Your friend's case should have been like that of mine.
Now, can you show me where I have lied about facts of history? Still, the langauge is the langauge of humor that most people laugh while some people find it too harsh to tolerate. I didn't start this either. When someone took out pants and spoke in the way that you know, I responded in a humorous way. If they uttered Naasazaa, I brought the facts to light. These are facts of history about Naseem's Shomaal, Farrokhee Yazdee, Eshghee, Aaref, 53 Tan, Taghee Arranee, Roshdeeyeh, Kamaalo'l Molk, Bahar, Dehkhoda, Shamloo, Kareem Pour Shirazee and many others who because of uttering some words suffered and even lost their lives. I did not invent the 16 of Aazr. None of those whom I mentioned was an Aakhond, however being an Aakhond is not a crime. Plenty of Aakhonds have been prosecuted at the time of this present government. Upon declaration of the Hezbe Rastakheez it was told to whoever who didn't like it to leave the country.
Believe or not, I have sixteen more pages of this poem ready to go. I don't know which part of it is hateful to the people who have called me names by name? If someone is Naashenaas, why he or she should take to heart what I write to a Naashenaas? I even did not respond to the first blog under that name in a previous blog. At the end, I asked them to swear at me whatever they want?
Still it is hurting to our common intellect when we see, probably a very honest man and perhaps with little knowledge of history and geography, writes Province of Rezaaeeyeh; or such and such had so and so art while those people never claimed such a quality; or such and such Hollywood character represent Iran's whatever. Isn't it?
Thanks for your patience.
no doust aziz!
by Souri on Tue May 26, 2009 01:34 PM PDTIt's not true. We all had signed the engagement for working for our country after having finished our study (that was a very good deed) for people don't come use the accommodation and leave out of the country with their skills.
But for getting your degree or PHD, nobody never asked you to pay back for your years of studying. My sister had her Master under the Shah's regime and she didn't pay a cent for that. But she never found a job with her degree, under the new regime.
As I said before, your hate for the last regime is too deep and destructive in a way. It is becoming almost an obsession.
Sorry for having said that. My respect for you and my interest for your poetry, will stay untouched.
Friendly yours,
سوری
مدیر مدرسه (not verified)Tue May 26, 2009 12:43 PM PDT
بودن کسانی که با پارتی بازی مدرک میگرفتن.من هم باید برای یه سری این کارهارو میکردم. ما یه دکتر تو محلمون داشتیم که همه دوتور صداش میکردن. فقط هم برات گواهی مریضی مینوشت.
ماشااله سوری جون
Anonymous2009 (not verified)Tue May 26, 2009 12:26 PM PDT
از قرار معلوم سوری جون اون تحصیلات مجانی روی همه اون اصر رو نذاشت که رو چهری گذاشت. همه هم انچنان که فکر میکنن فیلسوخ هستند.... نبودن. به مردم یه خورده کردیت بدید.
سوری جان سلام؛
Manoucher AvazniaTue May 26, 2009 11:46 AM PDT
سپاس از نوشته ی شما. کار بنده تاریخ و مرده خوری بود. تاریخ برای بنده تنها گذشته نیست. اگر گذشته است و مرده، چرا ایقدر حساسیت نشان داده می شود؟ چرا تا مسئلۀ استقلال انرژی هسته ای در ایران پیش می آید هالیوود فیلم سیصد را بر پایه ی تاریخ دو هزار و چهار صدساله یونان و ایران می سازد که ما را مردمی آدمخوار بنمایاند؟ تا آقای بوش به بمباران افغانستان میپردازد غربیها یاد سکندر گجسته می کنند؟
همه ی چیزی که در باره ی تحصیلات رایگان فرمودید از سال 1353 شروع شد و آنهم از سطح دبیرستان تا پایان دانشگاه. تعهداتی که دوست شما امضا کرد که از تحصیلات رایگان استفاده کند از زمان شاه برقرار بود و بنده هم آنها را در سال 57امضا کردم و برمبنای آن متعهد به خدمت در ایران به ازای سالهای تحصیل،خدمت اجباری سربازی، بازپراخت وام دانشجویی شدم. لطف خانواده پهلوی در صورتی قابل قبول است که ایران را ملک طلق خانواده ی جلیله به حساب آوریم. همچنانکه ایشان چنین تصور و رفتاری با ایران و ایرانی داشتند. کجای چیزهایی که ذکر کردید ازحساب شخصی خانواده شاه آمد؟ میتوانید نشان بدهید درکجای قانون اساسی مشروطه سلطنتی که شاه را یک شخصیت غیر مسئول می شناخت، ایشان باید حقوق بنیادین ملت را لگدمال میفرمود، مجلس را به نابودی می کشاند، و برای سیر تا پیاز ملت تصمیم گیری شخصی می کرد؟ مگر مردم ایران صغییر بودند که انقلاب مشرطه را با خون به ثمر رسانند و بعد آن بشود که دیدیم؟ نقش خانواده ی پهلوی در انقلاب مشروطه چیست که میوه چینش شدند؟ مگر رهبران ملی ایران از پدر و پسر نخواستند برمبنای قانون سلطنت کند؟
سخن آخر اینکه، در پیرامون انقلاب سال پنجاه و هفت انقلاب کتاب خوانی در ایران پدید آمد. تیراژها ی ده هزار کتاب را جوانها آن دوران چند ساله در داخل ایران خواندند. اگربنده سوادی دارم، که خود چنین نمی پندارم، اگر مرهون سیستم سیاسی بدانیم که من نمی دانم مرهون جمهوری اسلامی ست که سه سال ما را پشت درهای بسته نگاه داشت تا آقای سروش و یاران کتب درسی تدوین کنند و چهار سال اجازه همان تحصیل رایگان دولتی ترس آلود را داد زان پیش که در مسلخ جنگ خنجر بر گلوگاهمان نهند.
در هر صورت موضع بنده در باره ی حکومت کنونی همان است که به ناشناس گفتم. صرف نظر از نوع حکومت در ایران، غرب یک حکومت نیرومند و مستقل که تمامیت کشور را حفظ کند برنمی تابد. از دویست سال پیش تا جداسازی بحرین و هرات و بلوچستان این را دنبال کرده است و ژاژخواهیهای امروزش هم درهمان راستا ست.
Souri
by XerXes (not verified) on Tue May 26, 2009 11:16 AM PDTHere is the important question. Since the resources are limited, would you rather have Universities like before with limited room for limited groups with all the great foods and space available, or like today that almost the entire population enters the higher education, and of course without all the benefits of before.
In life you must choose, you can't have everything. We have a better educated population based on the majority than higher quality for very a few based on before. Take your pick.
باریک الله سوری خانم
دوست قدیم (not verified)Tue May 26, 2009 10:06 AM PDT
حرف دل ما را هم زدی.
حیف از استعداد آقای عوض نیا که حرام بغض و کینه های قبل از انقلاب بشود و به نفع پلیدی های بعد از انقلاب.
dear Anonymous Bugger/Manouchehr
by Souri on Tue May 26, 2009 09:40 AM PDTدوست عزیز, باگر
حالا که صحبت به اینجا کشیده، بگذارید اضافه کنم که همونطور که شما
فرمودید، نه تنها در آن رژیم، به دانش اموزها در دبستان رسیدگی میشد،
بلکه تحصیل رایگان در دانشگاه نیز در زمان شاه بود که برای همه دانشجویان
از هر طبقه فراهم شده بود. همان چیزی که هنوز در کشورهای پیش رفته شمال
آمریکا و در بعضی از کشورهای اروپایی، متداول نیست.
همون تحصیل رایگانی که به من و امثال اقای عوض نیا اجازه ورود به
بهترین دانشگاه کشور با بهترین تسهیلاتی داد که من اون رو حتی در فرانسه و
اینجا هنوز ندیدم. همون دانشگاهی که اینهمه منابع در اختیار آقای عوض نیا
قرار داد تا بتواند معلومات خودش را به این حد عالی برساند.
دانشگاه شیراز، با بهترین تسهیلات برای دانش جویان، خوابگاه در
زیباترین پارک دانشجویی شهر و همچنین بهترین سرویس تغذیه برای دانشجویان
با قیمت نازل فقط ۱۵ ریال (انتخاب دو یا سه منو) ارائه میشد، و این در
حالی بود که هر ماه هم به ما کمک مالی از طرف دولت پرداخته میشد که
بتونیم هزینه کتابها و سایر منابع لازم رو برای تحصیل خودمان فراهم کنیم.
در سال ۸۲، در همان رستوران همان دانشگاه، به جای سه نوع منوی کامل با
۱۵ ریال، یک کاسه لوبیا به دنشجوی بدبخت میدادن به ازای ۷ تومان. و از کمک
مالی که هیچ خبری نبود، هیچ، تازه وقتیکه دوست من بعد از چندین سال تأخیر
و بسته شدن دانشگاه ها، بالاخره موفق به اتمام تحصیلاتش در رشته دامپزشکی
شد، مدرک دکترای او را ندادند. دانشگاه به او اعلام کرد که برای اخذ مدرک
دکترای خودش و خدمت به جامعه خودش، اول باید او شهریه تمام سال هأیی که در
رشته دامپزشکی درس خوانده (۴ سال در زمان شاه سالی ۳۵۰۰۰ تومان و سه سال
در زمان جمهوری اسلامی سالی ۶۸۰۰۰ تومان) بپردازه، وگر نه از مدرک خبری
نیست!!!!
دوست من هم بدون مدرک به سوئد آمد و دوباره در رشته دندانپزشکی تحصیل
کرد و امروز یک دندانپزشک خیلی موفق هست که هرگز نتونست برای مردم میهن
خودش خدمت کنه.
منوچهر عزیز، من و اقای باگر اینجا، حرفمون اینه که : شاه بد، پدر شاه
هم بد، اصلا گور پدر تمام خاندان پهلوی که ما رو به این روز اوردند، ولی
با حقیقت چه میکنید؟ واقعیت کجاست؟
اینها که شما میگید، سال هاست که مردم ایران میدونند و به خاطر همین هم
در کشور ما سی سال پیش انقلاب شد. و در طی این ۳۰ سال، همیشه و هر روز،
همین حرفهای شما، در ایران زده شده و شنیده شده.
شما میفرمایی که در یک سایتی که ۸۰ در صد، محتوای آن، دشمنی و ناسزا به
دولت فعلی است، شما لزومی نمیبینید که همون حرفها را باز هم تکرار کنید.
پس چطور تکرار حرفهای قدیمی ۵۰ سال و ۳۰ سال پیش، شما رو خسته نمیکنه؟
به خدا اگر شما هنوز خسته نشدید، ما خسته ایم. ملت ایران دیگه از نفرت و
کینه توزی خسته شده و جانش به لب رسیده.
روشنفکرهای ما مینشینند اینجا و نظر و تئوری میدند، که چرا مردم ایران بر نمیخیزند؟ چرا هیچ اقدامی برای سرنگونی این حکومت نمیکنند؟
آقا، ملت خسته است. ملت داغ دیده است. بس کنید این همه نفرت پراکنی و این همه کینه توزی، و به جنگ آسیابهای بادی رفتن رو.....
یکی اینجا از پیغمبر اسلام بد میگه، یکی از رضا شاه بد میگه، یکی میخواد نسل بهاییها رو آتش بزنه....غیره و غیره..
عزیز من، بیائید برای سازندگی کشورمون صحبت کنیم.
به چکار مون میاد امروز که بفهمیم رضا خان چند تا زن داشته؟
یا اینکه قاجار چه خیانتی کرده؟
یا شاه چه بد کرده؟
ما اینها رو قبلا صحبت کردیم. نتیجه هم گرفتیم.
امروز کشور ما، هم میهنان ما در سراسر دنیا، به اطلاعات مفید تر و
تازه تری احتیاج دارند، تا بتونند خودشون رو از زنجیر زور گویی و اختناق
رها کنند.
حرفهای شما با این سلطنت طلبان (که اونها هم، به کلی از مرحله پرت هستند) همانطور که گفتم، همه سر لحاف ملاست.
حیف از شما دوست بسیار گرامی و شاعر گرانمایه، که امروزخودتون رو با مزدوران و باج بگیران دولت اسلامی، هم صدا کردید، فقط به
خاطر کینههای قدیمی و فراموش نشده.
به امید روزهای بهتر، برای همه ایرانیان هموطن .
این یکی دیگر چه صیغه ایست؟
مهرام (not verified)Tue May 26, 2009 09:37 AM PDT
حیف شد آقای عوض نیا... شما معقول شعر می گفتید. این حرفهای مبهم و بی ربط برای چیست؟
حالا مضمون هر چه میخواهد باشد ولی عروضتان هم از دست رفت. من فکر میکنم که افکار و احساسات قاطی پاطی روی فن شعر گویی هم تاثیر میگذارد -- چه برسد روی هنرش!
مریم گرامی؛
Manoucher AvazniaTue May 26, 2009 12:45 AM PDT
سپاس. ولی اینها واقعیات روز مره زمان بود. نمی فهمم چرا بعضیها علاقمندند کلاه سرخودشان بگذارند. اوایل دهه ی نود که به ینگه دنیا آمده بودیم بعضی دوستان ایرانی ازپولهای خرواری خود برای فرنگیها می گفتند. من عاص و پاس مانده بودم که چرا غیر از دوتا شلوار و سه تا پیرهن و یک جفت کفش چیز دیگه ای در زندگی ندیده بودم.
You are Right
by Maryam Hojjat on Mon May 25, 2009 11:29 PM PDTin everything you said in your poem.
آقای ناشناس؛
Manoucher AvazniaTue May 26, 2009 12:24 AM PDT
هنوز چندین صفحه ی دیگر ازاین وجیزه باقی است. ای کاش نام خودت را نوشته بودی که بدانم با کی حرف می زنم. در هر صورت، حالا که مصر هستی باید بگویم که یک کتاب چهار صد و اندی صفحه ای ازخاطرات عینی جنگ نوشته ام که روی همین سایت گذاشته ام به زبان فرنگی تحت نام A Path To Nowhere. خواهش می کنم بخوان و داوری کن.
واما، در شرایطی که قداران تاریخ دور تا دور میهن را گرفته اند و نقشه تقسیم ما را می کشند و بیشرمانه ژاژ میخواهند وبرخی به زبان های مختلف ایرانی سازهمراهی می زنند؛ بنده در تضعیف هیئت حاکمه و مردمی که برای استقلال و تمامیت ارضی ایران ایستاه اند قلم نخواهم زد حتی اگر خود اینجانب را هم مثله نمایند. شما آزاد هستید هر نامی برمن بگذارید. من نام مستعار ندارم. چهری را خود اختیار کرده ام تنها برای شعر. به نظراینجانب تجربه عراق و ، افغانستان برای هفت نسل من کافی است. وقتی بالاتراز هشتاد درصد مطالب این سایت بر علیه دستگاه است، چه نیازی به تک مضراب بیقواره من که شما اصرار دارید این سکوت را شکسته ، به گروه کٌر پیوندم. فضا از صدا اشباع است و جایی برای تکرار ها برای بنده نمانده.
آنچه راهم که تحت نام ناشناس دیدی برای این نا شناس تدوین نکرده بودم. ولی چون از بلاگی پیشتر مرا دنبال کردی به نام این ناشناس کردم. ولی شما ناشناسید و مصون از نسبتهای ناسزاوار بنده. این چیزها رابه دل نگیر.
امیدوارم روشن گفته ام.
Noosh...
by Anonymous Realist (not verified) on Mon May 25, 2009 10:45 PM PDTsaid:
ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
«مرحم زخم ایران و ایرانیان ازادی است»
Yek gheroun bedeh Ash
Beh hamin khiyaal baash
Shotor dar khaab binad panbeh daaneh
gahi lop lop khorad gah daaneh daaneh
Which iranians are you talking about? The same ones who had their doctoral and engineering degrees in their pockets and still lined up like a herd of sheep to vote for whatever mulla khomeini asked of them without knowing what they are voting for? Without having read a single page of any of his books to have known him better
Too bad you ran away from IRI and lost your sense of empathy for those who have remained behind, or else like so many others inside iran would be longing for someone as progressive as the late shah with all his short-comings, like of whom we may not see in our life times. Lack of freedom is bad but empty stomach is far worse, but do not expect that the comfortable souls living in the west to really GET IT as long as they keep living in 1979. Many within iran now think like what a wise "looti" said right around the revolution that
Madom-e iran ghorom saagh nashnideh and
Maedom-e Iran dictator nadidand, dozd nadidand, koon goshaad nadidan
Vaghti keh didand taazeh mifahman keh dictator, dozd, va koon-goshad yani cheh
As they say, it is easy to stay on the side line and scream: langesh koon
Maybe you should make a visit to chemical attacks victims of western villages who can hardly breathe OR veterns without limbs hospitalized in tehran's veterans hospitals who live at dirt poverty and ask them if peaceful period of shah was better or the mullas period that "war was a blessing" [from ayatollah khomeini]. I have seen them and listened to them. Have you?
نوش آفرین؛
Manoucher AvazniaMon May 25, 2009 11:19 PM PDT
درسته در باره ی این خانم است.
Anonymous Bugger
by Noosh Afarin on Mon May 25, 2009 09:42 PM PDTیکساعتی از تحدید شما میگذرد! چه کسی را میخواستید بترسانید؟ چه بر سر قنات امد؟
ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
«مرحم زخم ایران و ایرانیان ازادی است»
حضرت افضل الفاضلون جناب عوض نيا
Anonymous BuggerMon May 25, 2009 08:55 PM PDT
اين اشعار شما برايه من الاغ بيسواد شاهی و بوش اللهی که حضرت عالی اصرار داريد هستم تنبون نميشه . جناب عالی با سفسطه و مغلطه و انگ زدن از جواب صراط مستقيم به من با اين اشعار طفره نرويد . با عذر از تکٌدر اوقاتتان من دوباره سؤال منفوره را تکرار ميکنم
شما اقايه عدو و الضالمين حال که از مرده محمد رضا اين چند خروار بد نوشتی و تحرير کردی به چه موقع نوبت را مختص اين شيادان زنده و ظالمان سر و مر و گنده ولايتی خواهيد کرد و الکذا .ذکر از شما و صمع از منه نوکر دربار و مفسد فی العرض. وقت تنگ است و مريدان را مراديست .
Anonymous Bugger
by Noosh Afarin on Mon May 25, 2009 08:39 PM PDTسر قنات را باز کنید، منتظرم!
ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد.
«مرحم زخم ایران و ایرانیان ازادی است»