بیم حادثه

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
22-Jun-2009
 

هلا ای بانگ شورافکن؛ چه روشن خوانده ای ما را

دمادم بر زبان رانی حدیث روشنیها را

هوای کوی دلداران بر آرد دود من از جان

صبا چون آورد با خود نسیم پیر و برنا را

بپرس از کلک آن نقاش که نقش لاله می بیزد

کجا دیده گلستانی چو من تفتیده صحرا را

من این دنیا فرو هِشتم که جز دردم نیفزودی

که تا پندی بیاموزم، گزیدم این تماشا را

خجل در تیره گی ماندیم؛ و گم در راه پیچاپیچ

کجا شد اختر قدسی که گردد رهنما ما را

نه از دشنام می ترسد؛ نه بیم حادثت دارد

کسی کو آرزو دارد مر آن روی پریسا را

کجا دریابد این معنی ضمیر خفتۀ چهری

که یک چوب و یدی بیضا شکافد کام دریا را

 

یکم تیرماه 1388

اتاوا


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
default

Dear Manouchehr

by Anonymousss (not verified) on

Nice poem, but you failed to include a matalk or two to the shah. I am again disappointed. You are gradually losing your focus.

It's all the shah's fault. Everything is the Shah's fault. Even the fact that Bush was president for two whole terms was the Shah's fault too.

He is directly responsible for the crimes the Basij is committing today in Iran.

And you forgot to mention it? Shame on you.


Manoucher Avaznia

ژاله جان؛

Manoucher Avaznia


سپاس


Jaleho

Good One Manoucher jaan!

by Jaleho on

Thanks.