یار غار

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
17-Sep-2009
 

شیر و شکر از حد برون از روزگارم می رسد

این چون نشان روشنی از گلعذارم می رسد.

بس استخوان فرسوده ام؛ فرسنگها پیموده ام؛

پاداش کوشش این زمان یوم القرارم می رسد.

گر گشته ام ویرانه ای؛ از مهر اگر دیوانه ای؛

زآواز بلبل خوانده ام بوس و کنارم می رسد.

زرتشت با فرهنگ و ریو؛ در یورش است آیین دیو

دل در ره پرهیز دار کاسفندیارم می رسد.

اعجاز یارم را ببین؛ کز آسمان و از زمین

بوی بهاران در خزان از جوکنارم می رسد.

تا زخم دوران خورده ام؛ از زخم خود پی برده ام

صلحی خجسته اینچنین از گیرودارم می رسد.

چهری اگر اکنون تکی؛ باز از نژندی می ژکی؛

بانگ درونم گفته است: "آن یار غارم می رسد".

 

بیست وهفتم شهریور1388

اتاوا


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

ایراندخت گرامی؛

Manoucher Avaznia


نژندی به معنای پریشانی احوال است

ژکیدن یعنی شکایت کردن؛ شکوهیدن

 

سپاس از نظر لطفت


IRANdokht

WOW! you've done it again!

by IRANdokht on

اعجاز یارم را ببین؛ کز آسمان و از زمین
بوی بهاران در خزان از جوکنارم می رسد.
تا زخم دوران خوره ام؛ از زخم خود پی برده ام
صلحی خجسته اینچنین از گیرودارم می رسد.

 

Manoucher jan I read this poem 3 times in a row... it's like an old song that you had not heard for a long time, ajeeb be del mishineh :o) I just couldn't read/understand this part, if you would please explain what the words mean, it'd be immensely appreciated

باز از نژندی می ژکی؛

 

IRANdokht