تا که زنجیر حوادث می گذشت
سال هم نوگشته، شد پنجاه و هشت
خاک خوزستان شدی میدان جنگ
صحنۀ آشوب و غوغا و تفنگ
نام مردم باز هم آمد به کار
تا که آرَد آر تیز کارزار
شورش آمد در وجود با تاب و تب
تحت نام خلق محروم عرب
نامهای شهرها دیگر شدند
مهره های غیر بازیگر شدند
نام آبادان دگر آواز شد
شهر اهواز هم احواز شد
کینه های کهنه ترهم نو شدند
تیره گیهای کهن پرتو شدند
رایت خلق عرب پس شد به پا
بس کمکها هم رسید ز مسایه ها
لوله های نفت ویران می شدند
مدعی خاک ایران می شدند
خاک خوزستان عربستان شدی
از هویزه تا ره بستان شدی
نام شیخ شهر آمد در میان
کو بُدی در حلقه خوار و بی زبان
نقشه های لوله های نفت ما
در دل روزنامه ها شد برملا
نام آزادی گرفت این کار زشت
بدتر از این می توان چیزی نوشت؟
ز مسایه ها : از همسایه ها
بیست و چهارم آذر 1388
اتاوا
Recently by Manoucher Avaznia | Comments | Date |
---|---|---|
زیر و زبر | 6 | Nov 11, 2012 |
مگس | - | Nov 03, 2012 |
شیرین کار | - | Oct 21, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
nothing
by Anonymous Observer on Thu Dec 17, 2009 06:00 PM PSTnothing.
ژاله جان؛
Manoucher AvazniaWed Dec 16, 2009 01:24 PM PST
صد سپاس ازمهربانی شما
راستی را، اگر به انگیزۀ بیدارباش نبود این چند شعر را اکنون نمی نوشتم. خود دانی، ایران استحکام و دوام تاریخی اش را وامدار ارزشهایی است که از درون تجربۀ تاریخی خود بدست آورده نه تبلیغات معمولا بی پایۀ. حس کردم برخی در فروکشیدن آن ارزشها و فداکردنشان بی توجه به مبادی ایجابی شان مسابقه گذاشته اند و بی مهابا می تازند. خواستم نکته ای چند یادآور شده باشم که کس درد ما بهتر نشناسد. البته، موضوع این چکامه ها حوادثی بود که در چند ماه پس از بهمن 57 پیش آمد، و راه را برای جنگ خانمان سوز عراق علیه ایران هموار کرد، که هنوز هم ازعواقبش کمر راست نکره ایم. عده ای گمان می برند اکنون هنگام تاخت است و تنور داغ. ما تنور داغتری تجربه کردیم و بسیار هم سوختیم و کمتر گفتیم. به هر رو، بیش از چند چکامه گاه و بی گاه که با هدف امیدوار کردن گروهی که همه چیز را فاجعه، شکست، غم، و تاریکی می بیند و دات کام آقای جاوید ابزاری ندارم. و گاه هم هشداری داد ه ام و وصله ای از نامهای مستعار این سایت در یافته ام. راهم را دنبال خواهم کرد؛ بگذار ایشان هم بگویند. بقول استاد ارجمندی از لرستان که در زمان جمهوری اسلامی اصرار داشت پارسی بگوید: رو به روشنایی نشسته ام و هنر امید دارم.
با درود
Dear Manoucher, thanks a lot!
by Jaleho on Wed Dec 16, 2009 08:50 AM PSTfor remaining one of the few people on this site who never forgets the sense of proportion!! I guess since you have fought for Iran and its ideals first hand, have seen hundreds of thousands killed and hundred of thousands more IRANIANS maimed in order to keep Iran 's integrity, you must be sick of ungrateful asses who do nothing but worthless shoaars!
I was reading your other poems about Torkman shara and Kordestan that I missed earlier. Please ignore former drunkard LOSERS like this Shazdeh who miss their clownish lodegi under Pahlavis. They best sit afar and bitch and moan while Iranians fight with their blood. The Iranians never forget the type of sacrifices that you and your kind have offered our country.