دین و دولت از نگاه اردشیر


Share/Save/Bookmark

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
15-Sep-2010
 

اردشیر پاپکان در هفتاد و هشت سالگی به بستر بیماری می افتد.  پیش از این که چشم از جهان ببندد، شاپور پسر و جانشینش را به حضور فرا می خواند و او را در راه و رسم جهانداری پندهایی می دهد که شیوۀ نگرش وی به امر فرمانروایی و مردمداری را به خوبی می نمایاند.  مثلا در بارۀ تودۀ مردم چنین می گوید:

مجوی از دل عامیان راستی

که از جست و جو آیدت کاستی

وزایشان تو را گر بد آید خبر

تو مشنو ز بدگوی و انده مخور

نه خسروپرست و نه یزدان پرست

اگر پای گیری، سر آید به دست

چنین باشد اندازۀ عام شهر

تو را جاودان از خرد باد بهر

 

این گفتار کوتاه جای بررسی همۀ پندها اردشیر نیست.  ولی از کنار مهمترین این نصایح که در پیوند با رابطۀ سلطنت و دیانت است؛ و شکل ویژه ای به دوران تاریخی ساسانی و حتی بعد از آن داده است، به آسانی نمی توان گذشت.  در آغاز سخن می گوید:

 

جهان راست کردم به شمشیر داد

نگه داشتم ازج مرد نژاد

این بیت به تنهایی و به بهترین نحو نشانگر جهتگیری و سمت و سوی اقدامات اردشیر است.

پس از مقدمه ای در بارۀ نوش و نیش آلود بودن جهان، اردشیر به سراغ رابطۀ دین و دولت می رود و پسر را اینگونه اندرز می دهد:

 

چو بر دین کند شهریار آفرین

برادر شود شهریاری و دین

نه بی تخت شاهی ست دینی به پای

نه بی دین بود شهریاری به جای

دو دیباست یک در دگر بافته

برآورده پیش خرد تافته

نه از پادشا بی نیاز است دین

نه بی دین بود شاه را آفرین

چنین پاسبانان یکدیگرند

تو گویی که در زیر یک چادرند

نه آن زین، نه این زآن بود بی نیاز

دو انباز دیدیمشان نیکساز

چو باشد خداوند رای و خرد

دو گیتی همی مرد دینی برد

چو دین را بود  پادشا پاسبان

تو این هر دو را جز برادر مخوان

چو دیندار کین دارد از پادشا

مخوان تا توانی ورا پارسا

هر آن کس که بر دادگر شهریار

گشاید زبان، مرد دینش مدار

چه گفت آن سخنگوی با آفرین

که چون بنگری مغز داده ست دین

 

البته، هنگامی که اردشیر از "شمشیر داد" و "ارج مرد نژاد" سخن می گوید، به خودی خود اصطلاح "دادگر شهریار" را نیز ترجمه می کند.  به عبارت دیگر شهریار دادگر کسی است که پاسدار آنچنان نظامی طبقاتی باشد که بر مبنای معیارهای نژادپرستانه عمل کند؛ و اگر کسی از چنین پادشاهی انتقاد کند انسان دینداری نیست.   

 


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

Niloufar Aziz;

by Manoucher Avaznia on

With appreciation of your good intention towards myself, I should like to emphasize that Shahnameh is truely one of the richest sources of not only Iranian langauges, but also it is a great source of historic, cultual, mythological, aspirations, and political legacy of Iranians.  Besides these, there are Ferdowsee's personal sufferings, philosphy, concerns, and happiness that are reflected in different parts of this great book.  I strongly believe full study and interpretation of the stories of the Shahnameh is urgently necessary for the generations of Iranians who are lost in the "Hayaahoo" of so-called modernism and are alianated from their own legacy; or are reduced to shallow and blind admirers of what others have told them is theirs.

Sepaas 


Niloufar Parsi

manouchehr aziz

by Niloufar Parsi on

as always, yours is a unique perspective, and highly informative.

baa sepas 


Manoucher Avaznia

Niloufar Aziz;

by Manoucher Avaznia on

Islam was one of the forces (however the strongest force) which deffied the government of the Sasanees and their official ideology (let's say) religion.  Ideologically, Iran was under a constant attack from east and west as well as from within.  From west Christianity was advancing eastward and from east Budhism was dragging towards center of Iran in deffiance of the official religion of Zoroastrianism.  The famous Parmakee (Barmakee) family were care-takers of a Budhist temple named NowVeehareh (nowbahar which apparently means a new temple) in Balkh where, according to our traditons, was the birth place of Zoroastrian reforms of the more ancient beliefs of Mazde'yasnaaee.  Even evidence of Budhism has been found in Fars.  Nestorian Christianity was well advanced in Khorassan and notheastern parts of the Sasanee Empire.  I have seen  the remnants of one of their roughly built Churchs in a village called Espaakhoo which apparently means Church.  From within at least three ideologies of Manavism (plerhaps  proper English Monitionism), Zorvznism, and Mazdakeeism were giving different interpretations of the Battle of Light and Darkness: the milestone of special Iranian dualism, than those given by the offical clerical heirarchy of Zatoshteegaree.  They were prosecuted; their prophets were put to death as well as their followers.  You are well-aware that Islamic mottos were based upon brotherhood; and so they were very attractive especially to the disgruntlled dispossessed masses who were not counted.  

 

Thanks


Niloufar Parsi

and hence

by Niloufar Parsi on

the attraction of islam as an emancipatory force at the time?


Manoucher Avaznia

نیلوفر عزیز؛

Manoucher Avaznia


سپاس از نظر.  دربارۀ مفهوم "داد" و عدالت باید عرض کنم که در گذشته عدالت
را اغلب تفسیری طبقاتی می کرده اند در جهت استحکام و تداوم نظام.  غالبا جامعه را به بدن انسان تشبیه
کرده ،عدالت را در صورتی برقرار می دانسته اند که سر در جای خود فرمانروایی
کند و دست و پا که نماد مردمان پاینددستند در پایین فرمانبری.  در این مورد در مباحث پیشین ابیاتی
دربارۀ مفهوم بیداد از دیدگاه مدعیان قدرت آورده ام.  مثلا آورده ام که
ارشیر خود را ستمدیده می شمارد چون اردوان که از نژاد اسفندیار نیست و به
قول او نسب شاهانه ندارد بر جای فرمانروا نشسته است و بنابر این بیدادگر
است.  با همین توجیه حرکات اجتماعیی توده ای که نظام طبقاتی موجود را به چالش می
کشیده اند به شدت سرکوب می شده اند.  دادگر بودن انوشیروان را هم باید
بیشتر از همین نظرگاه ارزیابی کرد. 

 


Niloufar Parsi

manouchehr khan

by Niloufar Parsi on

very interesting perspective. whatever one's opinion about your last paragraph, the proximity of religion and monarchy in the quoted verses is undeniable.

so much for a 'secular' past!

ba tashakor