سوی این درگه اگر زار و نزار آمده ایم
به امیدی به در خانۀ یار آمده ایم
تا بروبیم نفس سرد زمستان و خزان
تا کنار کرم روح بهار آمده ایم
راهی وادی مهریم که از بخت نگون
به تماشاگه ماه ده و چار آمده ایم
گویمت چند چسان از بن تاریکی خویش
تا پگه در طلب پرتو یار آمده ایم
در همه حال چه با وصل و چه در درد فراق
بندۀ خوی تو تا روز شمار آمده ایم
گاه آرام تو ای موج شتابنده کجاست؟
که درین همهمه مشتاق قرار آمده ایم
چهری این قصۀ رنگینه بینداز که ما
طالب چهرۀ بیرنگ نگار آمده ایم
سیزدهم مهرماه 1390
اتاوا
Recently by Manoucher Avaznia | Comments | Date |
---|---|---|
زیر و زبر | 6 | Nov 11, 2012 |
مگس | - | Nov 03, 2012 |
شیرین کار | - | Oct 21, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
هور ما تا به
Manoucher AvazniaWed Oct 05, 2011 07:42 PM PDT
هور ما تا به اسیری شبی تیره شدی
با چراغی به نبرد شب تار آمده ایم
سوری جان؛
Manoucher AvazniaTue Oct 04, 2011 07:43 PM PDT
سپاس از محبتت.
ابر مرد گرانمایه؛
شادییم افزون شد از دیدار پربار شما
سردماغم بی شک از گفت گهربار شما
سردماغ واژۀ مرسوم تودۀ مردم بیغش زحمتکش است به معنی سرحال و سرکیف
در هر حال,
تا که بر ما سحری سایۀ سیمرغ گذشت
به هوایی به بیابان به شکار آمده ایم
و باز
گفتم آن مرغ فراتر ز خیال است گفتم:
بهر نایاب بدین کهنه دیار آمده ایم
با سپاس
ممنون. هنوز
AbarmardTue Oct 04, 2011 11:18 AM PDT
ممنون. هنوز منتظر چاپ کلکسیون تمام شعرهای شما هستم
Beautiful!
by Souri on Tue Oct 04, 2011 06:16 AM PDTدر همه حال چه با وصل و چه در درد فراق
بندۀ خوی تو تا روز شمار آمده ایم