افسون

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
19-Oct-2011
 

من ز جادوی نگاه تو امیدی دارم

که گشاید گرهی کور ز کنه کارم

با نوازش دل آزردۀ ما شاد کند

مژده ایی ویژه رساند ز لقاء یارم

گرچه در خواب شده بخت من سودپرست

همنشین است کنون ماه پریکردارم

چه غم ار خازن دوران غم ما را نخورد

بلبل باغ بلاغت شده حسرتخوارم

آن کریمی که شد از دست به دوش مه مهر

ارچه خاموش لب است پاس دمش می دارم

حاصل مهر نگاریست که در دفتر شعر

از نوک خامه دوصد گونه گهر می بارم

گر سروشم نرساند مددی از در غیب

چامۀ جادوی چهری شکند بازارم

 

بیست و هشتم مهرماه 1390

اتاوا

 


Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

جای تبریک نبود

Manoucher Avaznia


جای تبریک نبود ای که سخن خوش گفتی

من درین ضایعه دیریست که خون می بارم

آفتابی بنشست و شب تاری برسید

خبری نیست ز سودای کم و بسیارم

راهی هجرت وصلیم به توفان وجود

ره و رسم و سخن یار سلامتدارم

 


Manoucher Avaznia

دوباره کاری

Manoucher Avaznia


دوباره کاری


Manoucher Avaznia

سوری جان؛

Manoucher Avaznia


سپاس از مهربانی شما.


Souri

So Hafez vaar !

by Souri on

Dear Manouchehr

The softness of your poem, in this beautiful rainy morning of Automn, remind me of Shiraz and Hafez shirin sokhan!

Very nice!

Thanks for sharing.