صاحبخانه 2

Share/Save/Bookmark

Manoucher Avaznia
by Manoucher Avaznia
12-May-2009
 

خدا عزت بده که راستی راستی

تو از خستگیِ ما قدری کاستی

باور کن ما ازش خواستیم دو سه بار

که ای آقا بیا و دست بر دار

بیا مزدوریِ بیگانه بس کن

یه فکری هم به حال خار و خس کن

دیگه بازداشت نکن این دهخدا رو

چی کارش داری اون بنده خدا رو

 

به تاج و تختت ای میرزا قشمشم

که بر اورنگ شاهی داده ای لم

به فکر خانه باش و نان و آبی

ولش کن غربی و غربی مأبی

همه جشنای جلف قاطی پاتی

یه تک شلوارنمی شه واسه فاطی

مثالِ خسروِ پرویز هستی

به سبک او فرنگی می پرستی

یادت هست تا ریپورتر چیزی پرسید

تمام عرض و اندام تو لرزید

بهش گفتیم که شاه کودتایی

نه شاهنشه، که مزدور سیایی

بهش گفتیم که ساواک پاچه گیره

به دستور سیاچیها می میره

 

ندیدی چه جوری قانون شکستن

دلی در دولت فخیمه بستن

سریر و جقه ی شاهی که سهله

ز پشت مور تا ماهی که سهله

همه دادند به یاران فرنگی

کجا دیدی آقا اینقد زرنگی؟

 

شنیدی شعبان آقا شعر می گه؟

برای عاری از هر مهر میگه؟

می گن ایشون کمی هم شاعری کرد

راسی چیزی به غیر قلدری کرد؟

ولی کار ما از کارا گذشته

چی بگم من؟ شاید این سر نوشته

کسی نیست که بپرسه آخه اینجا

نمی شه حرفهایی زد پُر و بی جا

اگر سی حرمت خامه نبودی

چنانش می سرودم تک سرودی

که تا کاخ سفید گریان رود باز

ز اشک شه پرست باران شود باز

به دست و پای آقا بوش افتد

مگر که خونش از این جوش افتد

عجب شعری سروده ها ماشالله

به رنگ و ریخت شاههِ آره والله

 

چه عرضم خدمت تو ای برادر

که از کاخش ندیدیم حتی یک در

ما که خیری ندیدیم از شهنشاه

 
براش هورا کشیدیم گاه و بیگاه

دعا خواندیم برای ناز شستش

قسم خوردیم به یار پهلو دستش

هزاران بار "جاوید شاه" گفتیم

همیشه با دلی پر آه گفتیم

برای خودش و میرزا رضاخان

رژه ها رفته ایم آقا فراوان

همه از ترس بود جان برادر

اینا حرف مزخرف می دهند در

نمی ترسی سپاه دانش آمد؟

و بر تولید ما فرسایش آمد؟

 

خدا خیرت بده؛ حالا چی دیدی

اینها تازه همه ش هس روسفیدی

به فرموده ز کورش می زنند دم

به فرموده ز مذهب می کنند رم

به فرموده به سر تاج می گذارند

به فرموده به صندوق می سپارند

به فرموده، آقا، افشار طوسو

به فرموده دم صبح و خروسو

می دزدند و به قتلش می رسانند

گمان کردی که اینان هم کسانند؟

عروسکهای بازی را چی دیدی

به غیر از بعله قربانی شنیدی؟

ندیدی چه مزخرفها که می گفت

که از حضرت عباس حرف می شنفت؟

که می گفت یه دست غیب الهی

همیشه داده بود او را پناهی؟

ندید او دست پنهان فرنگی؟

ندید او ارتش و جتهای جنگی؟

نمی دید او حکومتهای زوری

مگر چشمای او داشت باباقوری؟

 

نمی دانم کسانی مثل عارف

که بودند صاحب ذوق ومعارف

چرا در داخل زندان بمیرند

و یا بیرون زندان گوشه گیرند

دیگه ذکری نیاور ازمیرزاده

ز دیگر شاعر گرد و آزاده

شنیدی مردم کرد از خراسان

به تبعیدگه شدند تا به سپاهان

از آن سو مردم پاک لرستان

باید کوچیده شن تا به خراسان

برای شرکت نفت انیران

باید قربانی شن مردم ایران

شنیدی از قدرقدرتی او؟

شنیدی از قوی شوکتی او؟

شنیدی شخص شاهنشه بزرگه؟

شنیدی صاحب عزمی سترگه؟

شنیدی آقا آنقدر که بزرگ بود

برای مردم ایران چو گرگ بود؟

شنیدی مردم ایران گرفت عید

روزی که آقا تشریف برد به تبعید؟

 

عزیز من از اون فحشها که داری

بکن بر جان چهری هم نثاری

بتاز بر او ز هر گوش و کناری

که تا ماتت کند با بردباری

تو خواهی دید که این تک مرده حلاج

نه گیرد رشوه؛ و نه می دهد باج

اگرخوش قلبی و گر بد زبانی

بده زان ناسزاهایی که دانی.

 

بیست و یکم اردیبهشت 1388

اتاوا   

Share/Save/Bookmark

Recently by Manoucher AvazniaCommentsDate
زیر و زبر
6
Nov 11, 2012
مگس
-
Nov 03, 2012
شیرین کار
-
Oct 21, 2012
more from Manoucher Avaznia
 
Manoucher Avaznia

ژاله جان؛

Manoucher Avaznia


سپاس خانم.  نظر لطف شماست.


Manoucher Avaznia

کاپیتان جان؛

Manoucher Avaznia


نظر لطف شما ست.


Jaleho

This was great Manouchehr jaan

by Jaleho on

more informative than Kinzer's narrative ;-)


capt_ayhab

Mr. Avaznia

by capt_ayhab on

Beautiful as usual . keep it up my friend

Regards

-YT


Manoucher Avaznia

اورنگ جان؛

Manoucher Avaznia


سپاس.  بسیاری آنروزها احتمال یک کودتا می دادند ولی مردم نگران آن نبودند چون شهر ها عملا در دست مخالفان شاه بود.   و روز نوزده بهمن 1357 این لشکر گارد شاهنشاهی ارتش بود که برای سرکوب پادگان نیروی هوایی در تهران که به انقلابیون پیوسته بود واردعمل شد و شدیدا سرکوب شد و به دنبالش ارتش اعلام بیطرفی کرد.  در واقع تسلیم خواست ملت شد.

تعدادی برای سینما رکس محاکمه شدند و گزارشهایی در روزنامه های وقت چاپ شد ولی من هرگز آنها را نخواندم.

 

 


Orang Gholikhani

Orang

by Orang Gholikhani on

Thanks for having using Orang in your poem :-) many people don't know what does it mean!

I was in Iran during revolution and there are still many things which are not clear for me. I'm not sure if  General Hoitzer was there to do a coup aginst revolution or for making a smoth transition from Shah to IRI and avoiding comunisme in Iran ! and who did put Fire to Cinema REX of Abadan ?! May be one day Archives will be open and historians will do their job.

Take care.

 


Manoucher Avaznia

نوش آفرین عزیز؛

Manoucher Avaznia


سپاس از لطف شما.


Noosh Afarin

   درود بر

Noosh Afarin


 

درود بر ازاد اندیشی شما و امثال شما.
کارهایتان عالیست.

 

ایران احتیاج به شاه الله هان نوکر یا خر خمینی پرستان حزب الله ندارد. 
«مرحم زخم  ایران و ایرانیان ازادی است»


Manoucher Avaznia

Souri Jaan;

by Manoucher Avaznia on

Quite honestly, I did not think about it.  I just needed to put something there as a title and it seemed more appropiate to have it that way as Shah according to his own interview had not met General Hoitzer (NATO commander's assistant) in Iran for too long and did not know much about his mission that was to keep the Iranian army structure as it was and try to orchestrate a coupe against the revolution in 1979.  The whole nation knew about it and I still remember how Radio Moscow was raving about his presence in Iran.  So, when the Saaheb Khaaneh who was the Shah was nobody, then the Mehmaan Mr. Hoitzer was indeed in command.

Sepaas 


Souri

Manouchehr aziz

by Souri on

I'd read both blogs and all the poems. Of course many of them have been posted in those other blogs too and I knew them already.

just wondering about the title? I didn't get the title. What you had in mind by "saaheb khaaneh" ? Would you explain it please? thanks.