تقدیم به تمامی‌ شکنجه گران


Share/Save/Bookmark

Midwesty
by Midwesty
27-Aug-2009
 

آن خواجه را در کوی ما در گل فرورفتست پا

با تو بگویم حال او برخوان اذا جاء القضا

جباروار و زفت او دامن کشان می‌رفت او

تسخرکنان بر عاشقان بازیچه دیده عشق را

بس مرغ پران بر هوا از دام‌ها فرد و جدا

می‌آید از قبضه قضا بر پر او تیر بلا

ای خواجه سرمستک شدی بر عاشقان خنبک زدی

مست خداوندی خود کشتی گرفتی با خدا

بر آسمان‌ها برده سر وز سرنبشت او بی‌خبر

همیان او پرسیم و زر گوشش پر از طال بقا

از بوسه‌ها بر دست او وز سجده‌ها بر پای او

وز لورکند شاعران وز دمدمه هر ژاژخا

باشد کرم را آفتی کان کبر آرد در فتی

از وهم بیمارش کند در چاپلوسی هر گدا

بدهد درم‌ها در کرم او نافریدست آن درم

از مال و ملک دیگری مردی کجا باشد سخا

فرعون و شدادی شده خیکی پر از بادی شده

موری بده ماری شده وان مار گشته اژدها

عشق از سر قدوسیی همچون عصای موسیی

کو اژدها را می‌خورد چون افکند موسی عصا

رسوا شده عریان شده دشمن بر او گریان شده

خویشان او نوحه کنان بر وی چو اصحاب عزا

فرعون و نمرودی بده انی انا الله می‌زده

اشکسته گردن آمده در یارب و در ربنا

اکنون بگویم سر جان در امتحان عاشقان

از قفل و زنجیر نهان هین گوش‌ها را برگشا


Share/Save/Bookmark

Recently by MidwestyCommentsDate
Iranians, The Camel Jockeys
3
Mar 04, 2012
Eurekrap
3
Feb 28, 2012
Paradoxical Iranian love-hate relationship
1
Aug 28, 2011
more from Midwesty