لباس شخصی‌ها


Share/Save/Bookmark

Ali Abdolrezaei
by Ali Abdolrezaei
02-Jul-2009
 

وقتی برادران سررسیدند و بر پشتِ در زدند

از راه پنجره دوستانم به کوه و کمر زدند

گشتند توی پستو تن خانه را در اتاق ها

با چشم شور حتی به طاق توالت نظر زدند

خانه به خانه گشتند ما را کسی ندید

در کوچه تک تکِ مردها را نفر به نفر زدند

آنها پدر نبودند دستی در آدم نداشتند

کم داشتند جای پدر بیخ گوش پسر زدند

پیر و جوان که فرقی نمی کرد با هم به صف شدند

اهل محله را جمع کردند در کوچه سر زدند

وقتی که کار در کوچه از کار دیگر گذشته بود

از حمله رادیوها شنیدند و زنگ خطر زدند

در قتل عام گفتند کشتند اما چه فایده!

از قاتلان نگفتند چیزی از اصل خبر زدند

ماندن همیشه اینجا خطر داشت ما در نمی رویم

آنها که خانه در خاک دارند قید سفر زدند!

میدان انقلاب

از آن روزی که مادرم مرا به دبستان داد
پسر در آسمان خدا را دنبال می کند
و شب ها با ستاره حال و احوال می کند
کجا رفت ؟ انقلاب!؟
خیلی گشتم ولی نبود
خیابان مقصد خودش را دنبال می کند
به آزادی برو که میدان دارد! نمی شود!؟
در آن جا هم فقط خودی عشق و حال می کند

توی محدوده می توانی بازی کنی فقط!

اگل بیلون بِلم به دولم دیفال می کند؟

نه مامان من که پیش تو هستم در نمی روم
خدا حفظت کند کی اینها را چال می کند؟

به آقا اعتراض کردی؟
جنجال می کند!
دهان را مهر و موم و مردم را لال می کند
سر هر صندلی فقط تمثا ل علی نشست
سخنرانی نمی شود داد وقال می کند
خیابان ها ترَک به تن گم سرخورده رفته اند
هوا ابری ست
یادِ باران امسال می کند؟
کجا رفت انقلاب؟
دارد سیگار می کشد
و فرزندان مانده را استعمال می کند

خیابان

و حالا خوب می دانم
خیابانی که در بن بست های خود فرو رفته ست
برای جستجوی نام خود از کوچه های تو به تو رفته ست
میان یک دو میدان هی به آزادی رسید وانقلابی شد
خجالت می کشید از هر دو میدانی که در آنها فرو رفته ست
کنار هر حصاری آدمی فکری توقف کرد
خیابانی که در هر خانه ای از راهرو رفته ست
به این ادرس دم این بیت هم آمد نمی دانست
اسامی کوچه ها دارند اما رنگ و رو رفته ست
تمام شهر را با هر خیابانی برای پرس و جو می گشت
یکی می گفت:
از چپ
دیگری
از راست نه! از روبرو رفته ست
همان که نامش آزادی ست؟
خیلی عذرخواهی ازتمام عابران می کرد

کو!؟ رفته ست؟
اگر ابروی بالا در نمی گیرد اگر ابری
تمام چشمها هستند تنها آبرو رفته ست

خیابان در تمام شهر تنها بود در می زد!
زنی از پشت در می گفت:
اینجا نیست او رفته ست!

شعر علی عبدالرضایی


Share/Save/Bookmark

Recently by Ali AbdolrezaeiCommentsDate
Ali Abdolrezaei 's new English books on Amazon
1
Jul 19, 2012
The new issue of Danse Macabre Magazine
2
Jun 01, 2012
Short & Little Like i
-
May 13, 2012
more from Ali Abdolrezaei
 
default

man hamishe az sherhaye

by Habib Alipoor (not verified) on

man hamishe az sherhaye shoma lezzat bordam va alan ba margetan be jallad hamraham.


default

merci be in sherhaye

by Ahmad Lesani (not verified) on

merci be in sherhaye masolaneh.khaste nabashid


default

bRAVO, LEZZAT BORDAM KHEILI

by amid hasani (not verified) on

bRAVO, LEZZAT BORDAM KHEILI GHASHANG BOOD


default

besyar ziba va khandani bood.

by Shaghayegh zafar (not verified) on

besyar ziba va khandani bood.


default

Dar in sherha vahaye akhir

by Sina Alavi (not verified) on

Dar in sherha vahaye akhir che amigho ba tanz be ejra dar avorde shodeh.moafagh bashid


default

AAli bood.mesle hamishe

by Reza Rezvani (not verified) on

AAli bood.mesle hamishe ghavi.Ali Abdolrezaei dast marizad


default

I thought more than 2 postes per day was not allowed

by Anonymous me (not verified) on

I thought more than 2 postes per day was not allowed