قصه در غربت ماندن


Share/Save/Bookmark

قصه در غربت ماندن
by Sahameddin Ghiassi
16-Mar-2010
 

قصه در غربت ماندن

این یک داستان واقعی است ولی من نامها را تغییر داده ام تا تنها بصورت یک داستان باشد و مشگلی ایجاد نکند.

شاید بد نباشد که این داستان را شما هم بخوانید. اردشیر دارای شغل خوبی در یک شرکت بزرگ دولتی بود و با زن بچه هایش براحتی زندگی میکرد. وی به کمک دوستی رفت که بسیار درمانده و بیچاره شده بود بچه هایش گرسنه و زندگی اش تبدیل به ویرانه ای شده بود همسرش درگذشته بود وهفت بچه قد و نیم قد برایش به یادگار گذارده بود. دوستی که با گریه و زاری از اردشیر مبالغ زیادی گرفته بود حالا با رفتن به کلانتریها و دادگاه ها و دادسرا ها هر روز از اردشیر شکایت میکرد و هر نوع تهمتی هم میتوانست بوی میزد.

البته من برای خاطر اینکه مشگلی ایجاد نشود نامها را تغییر داده ام.

خلاصه باعث شد که اردشیر را از کار اخراج کردند و او ناچار برای ادامه کار و زندگی رهسپار خارج شد. وی هرچه داشت به دست پسر خاله اش منوچهر سپرد ولی منوچهری هم که تا آن روز با او مهربان و یک رنگ بود ناگهان برای خاطر پول تغییر حالت داد و او را مثل دوست غدارش به عذاب رسانید نامه اردشیر را برای شما در زیر میاورم تا شاید برای شما تجربه ای باشد که متاسفانه در دنیا بهیچ کس نمیتوان اعتماد کرد.
 
 اکنون راجع به سایر کارها
کارشناس گرامی دادگستری

اینجانب اردشیر فرزند تورج که در هفت سال پیش در ایران بودم در خانه پسر خاله ام آقای منوچهر  بودم وی همراه با همسرش خانم اشراق  بمن خیلی محبت نمودند و خودشان را بسیار دلسوز و همراه و یک رنگ با من نشان دادند. بطوریکه اطمینان مرا جلب کردند و من خانه و اسباب خان و ماشین خودم را به آنان سپردم. متاسفانه بعد از گذشت مدتی کوتاه ظاهرا وضع عوض شد و ایشان بصورت آدمهای بی تفاوت نسبت به اموال من در آمدند.

در یک نامه من از آقای منوچهر درخواست صورتحساب  کردم ایشان با کنایه در نامه ای اظهار داشت که اگر بمن اطمینان داشتی که در خواست صورتحساب معنا ندارد. نامه ایشان موجود است و میتوانم در اخیتارتان قرار دهم و بعد هم قرار بود که برای مدیریت کارهای من ایشان تنها مخارج را از موجودیها بردارند. و برای خودشان حق زحمت برندارند. البته ایشان در مورد کارهای دیگر من که موضوع بازنشستگی و بیمه و نیر دریافت کرایه های معوقه از شخصی بنام سجادیان بود و من برای اینکار حتی وکیل دادگستری بنام آقای قدرت  گرفته بودم کاری انجام نداده اند.

تنها کار ایشان همان رسیدگی به خانه و دریافت کرایه خانه بوده است.  حدود یکسال پیش همسر ایشان گفتند که میخواهند حق زحمت هم بردارند و گفتند از این تاریخ حق زحمت برخواهند داشت.

ولی متاسفانه اکنون آنان علاوه بر برداشت مخارج یک حق زحمت کلان هم میخواهند بردارند. حتی از مخارجی نظیر کسر مخارج برای ایاب و ذهاب هم در صد میخواهند بردارند و یا ودیعه هایی که گرفته اند هم حق زحمت میخواهند که رقم بالایی میشود. ایشان ماشین من را ظاهرا به مسافر کشی داده بودند و یک برگ جریمه از شهرستان نور بعلت مسافر کشی ماشین من دریافت کرده است و نیز ماشین را با بی توجهی و بی تفاوتی در خیابان رها کرده بودند در حالیکه من حیاط داشتم و میتوانستند ماشین را در حیاط من پارک کنند. به اخطارها توجهی نکردند و ماشین توسط شهرداری برده شده بود. من با دوندگی ماشین را پس گرفتم و لی ماشین از بین رفته بود و تنها هشتصد هزار تومان مخارج پارکینگ از من گرفتند و نیز اسباب خانه من بارها توسط مستاجر ها از اتاقی به اتاقی دیگر جا بجا شده بود و از بین رفته بود. و نیز کرایه هفت ساله چیزی بالغ بر سی چهار ملیون تومان میشود که در عرض این هفت سال بهره های بانکی نیز بایست به آن تعلق گرفته باشد و نیز ودیعه ها هم بایست در بانک باشد که وضع آنها بسیار مغشوش است و تنها نزدیک به نوزده ملیون تومان در بانک موجود بود و بدین ترتیب تقاضای رسیدگی عادلانه را دارم.  و با توجه به اینکه من یک معلم هستم حاضر بودم برای هر روزی که ایشان دنبال کار رفته اند چیزی حدود ده هزار تومان بپردازم. متاسفانه ایشان با بی تفاوتی و به خیالی باعث شده است که مستاجران همه اسباب خانه مرا از بین ببرند و با جابجا کردن آنها همه آنها را ازبین برده و بسیاری از کتابهای نفیس من نیز گم و گور شده است و ایشان هیچگونه نظارتی نکرده اند.  

یخچال کار نمیکند و سایر وسایل الکتریکی نیز صدمه دیده اند. ضبط صوت ها مفقود شده اند و یا خراب گردیده اند. وبا وجود اینکه ایشان میتوانسته ماشین مرا یا در خانه برادرم بگذارد یا در حیاط خودم پارک نماید ترجیح داده است که آنرا شهرداری ببرد و نابود نماید. بدین ترتیب من حدود سه میلیون تومان فقط خسارت ماشین داشته ام در صورتیکه کلید ماشین پهلوی وی بوده و گفته بوده که ماشین اگر در پارکینگ دخترش که سقف دارد بماند بهتر است. 

با همه خساراتی که ایشان در اثر بی تفاوتی و بی همتی بمن زده است اکنون نیز اکثر مبالغ کرایه خانه را نزد خود نگاه داشته است و یا صرف کارهایی نموده.  بدین ترتیب تقاضای کارشناسی و پرداخت خسارات را دارم.  بطوریکه تمام خسارات از آن من نباشد و ایشان هم حس مسولیت نمایند. 
 با احترام اردشیر
 


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi