ساختن مدینه فاضله و یا آزادی برای همه ایرانیان و امکانات مساوی برا ی همه ایرانیان و آشتی ملی


Share/Save/Bookmark

ساختن مدینه فاضله و یا آزادی برای همه ایرانیان و امکانات مساوی برا ی همه ایرانیان و آشتی ملی
by Sahameddin Ghiassi
26-Jun-2009
 

مدینه فاضله یا کشوری با آزادی های انسانی برای همه و امکانات زندگی و حرمت انسانی برای همه.

متاسفانه بعضی از دوستان کم لطفی میفرمایند و همه مطالب مرا نمیخوانند و تنها یک جمله را بر میدارند و برای من شمشیر آخته میکشند. من یک معلم هستم که در دانشگاه ها ی ایران تدریس میکردم و بعللی که کمک به دوست بود و او برای پس ندادن کمکش مرا لجن مال کرد مجبور شدم به خارج از ایران بیایم وگرنه من ترجیح داده و میدهم که به دانشجویان ایرانی درس بدهم.

من به آزادی مثل الگوی آمریکا و یا اروپا موافق هستم ولی آیا تمام مردم ما با این نوع آزادیها موافق است؟ در آمریکا هم به ما که در نوجوانی باینجا نیامده ایم به چشم یک تروریست اسلامی نگاه میکنند. من یک مدرسه شبانه روزی دارم که در هشت هکتار زمین است دانشجویان هم میتوانند اینجا کار کنند و هم درس بخوانند و هم تحصیل کنند. باور میکنید که مالیات و بیمه من بیشتر از در آمد من است و بالاخره مرا مجبور خواهند کرد که مدرسه را ببندم. شرکت های بیمه تنها پول میگیرند و هیچگونه خساراتی را نمیپردازند ولی متاسفانه بیمه اجباری است زیرا وام بانکی آنرا طلب میکند اگر شما دور هستید بایست بدانید که ما هم مثل شما زیر شلاق استعمار هستیم. برای استعمار فرق نمیکند که انسان کجا باشد همیشه ما برده و آنان حاکم هستند.

نظر من این است که مشگلات را بایست رهبران دنیای سوم با متانت و به نفع مردم حل کنند نه اینکه مردم را گوشت دم توپ کنند. مثلا اگر شاه با خمینی و رهبران جبهه ملی و حتی کمونیست ها میساخت و همه را در حکومت دخالت میداد و خودش یک نظارت عالیه داشت فکر نمیکنید که جلوی اینهمه کشت و کشتار ها و حمله صدام گرفته میشد.

اکنون هم بجای اینکه جوانان ایرانی را که در لباس پلیس و بسیجی و یا سپاهی هستند در برابر سایر جوانان قرار بدهند و از هر طرف کشته شوند به زیان ایران است و این ایرانیان هستند که دغدار میشوند. من هم مثل بسیاری دیگر از ایرانیان بسیاری از اعضای خانواده خودم را از دست داده ام. وقتی آتش گرفت همه میسوزیم. و رفتن به آمریکا دلیل آسایش و رفاه نیست. شاید آن دسته از جوانان بسیار تیز هوش و دانشمند موقعیتی داشته باشند ولی اکثر ایرانیان تحصیل کرده به کارهای بدنی و حد اکثر به کسب و کار میپردازند. نظر سیاست های بین المللی از بین بردن طبقه متوسط جامعه است و این آمریکا هم استثنا نیست. طبقه متوسط در اینجا هم روز به روز به فقیر شدن نزدیک میشود. و با گرفتن مالیاتهای گزاف کمر آنان هم شکسته میشود.

من هم پر پر شدن دانشجویان و جوانان فامیل را دیده ام. برای من چه فرق میکند که دانشجوی پرپر شده من شهید راه امام باشد و یا مجاهد خلق و یا یک سلطنت طلب. برای من چه فرقی دارد که دانشجوی من یک بسیجی باشد و یا یک سپاهی و یا یک ارمنی و یهودی و یا بهایی. من خودم را پدر روحانی آنان میدانم و برای مرگ همه آنها غمناک میشوم. دوست عزیر نظر من آشتی ملی و ساختن ایران آباد با همکاری همه است ما که نبایست ونمیتوانیم مردمی را از شرکت در آبادانی کشورشان حذف کینم.

زمانی من در یک دبیرستان مربی بسکتبال دختران بودم ومیدیدم که چطور این دختران با آزادی ورزش میکنند با خودم میگفتم که ایکاش که دختران ما هم امکان ورزش کردن را داشتند و تا بتوانند در میادین قهرمانی نام ایران را پر آوازه کنند.

خارج از ایران با تمامی محاسن آن برای خود آن ملت خوبست و یا حداکثر برای جوانان ایرانی که در آنجا بدنیا آمده اند ما همیشه در آنجا یک غریبه هستیم و همه امکانات را نه با زور و قلدری که با احترام و لبخند از ما میستانند. یک جوان ایرانی میگفت که سی سال است در آمریکا کار میکند و هرچه داشته پیش قسط یک خانه داده است قیمت خانه پایین آمده ولی مالیات و قسط خانه افزایش داشته است لاجرم وی خانه خود را که ثمره کار سی سال کاری خود را در آن مثلا پس اندازکرده بوده از دست میدهی . خانه ای که مثلا هفتصد هزار دلار میارزیده حالا شده است مثلا دویست و پنجاه هزار دلار و پیش قسط آن مثلا بوده صد و پنجاه هزار دلار . حالا مالیات خانه و بیمه خانه دو برابر شده است و مثلا اگر قبلا وی ماهی دو هزار دلار میداده است حالا شده است چهار هزار دلار در ماه وی که تنها مثلا دو هزار پانصد دلار دریافت میکند نمیتواند خانه را نگه دارد. بانک خانه را به دویست و پنجاه هزار دلار میفروشد مسلم است شخصی که خانه را میخرد برنده است. ولی این خانه را به دوست من بهمان قیمت نمیفروشند. باید به شخص دیگری بفروشند. آنانی که پول نقد دارند وخانه را میخرند مسلم است که استفاده های کلان میکنند. ولی اکنون مثلا به راحتی سابق وام نمیدهند و وام دادن خیلی مشگل است. و درنتیجه دوست من یکصد پنجاه هزار دلار پیش قسط اش از میان میرود آیا شما اسم این کار را غیر از غارت و دزدی میتوانید اسم دیگری بر آن بگذارید.

این تنها دوست من نیست که اینطور غارت میشود میلیونها مردم طبقه متوسط بدین ترتیب ثروت و سرمایه خود را از کف به نفع غارتگران میدهند. دادگاه های اینجا هم حتما بایست وکیل داشته باشی وکلا هم اول پول را میگیرند و بعد دست دست میکنند. این امریکا هم پر از دزدان و شیادان حرفه ای است و چون کارشان مثلا قانونی است پلیس و دادگاه ها کاری به آنان ندارند.

باز آواز دهل شنیدن از دور خوش است. آمریکا دو نوع انسان دارد موجودات بیتفاوت مثل کدو یا ماشین و انسانهای دزد و قالتاق و ظالم و تک توک هم آدمهای خوب. تمدن آنان هم در پول و ثروت است. متاسفانه شاید این جهان است که بسوی مادیات میرود و ارزشهای انسانی پایمال میگردد. امیدوارم که رهبران کشور های شرق با هوشیاری و استفاده از کارشنان خبره و دلسوز کشورهایمان را بسوی ترقی و سعادت رهنمون گردند و از فشار دزد و فساد بکاهند تا موجب خشم و عصیان نشود و در نتیجه یک درگیری و یک جنگ خانوادگی نظیر آنچه با کشور برادرمان عراق رخ داد دوباره رخ ندهد.

آی برادر صورت زیبای ظاهر هیچ نیست تا توانی صورت زیبا بیار . پاینده باد ایران و ایرانی و برقرار باد دوستی وآشتی ملی همه ایرانیان. امیدوارم که از گذشته درس عبرت گرفته شده باشد و دیگر دنبال ظلم و زور نرویم.


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi
 
default

Counter-culture

by DEATH TO THE DICTATOR (not verified) on

We need in Iran an attitude and consciousness amongst the younger generation not unlike the '60s counter-culture in North America, yet tech-savvy and politically progressive. There are already indications that this is happening all over Iran on a serious and pervasive level, esp. cities.

Activist flower-power momentum together with tech-savviness will unravel the un-Islamic republic in novel ways (whatever the regime might be doing right ow) whilst simultaneously reshaping the negative aspects of the ingrained political culture for purposes of re-shaping the future. The Iranian spiritual universe already possesses the necessary toolbox of symbols, contexts, narratives, shared histories, ideas, figures and groups to inform it all.

Counter-culture could indeed re-write a collective narrative whilst staying true to its germane cultural roots.


Sahameddin Ghiassi

زنده باد ایران بزرگ و خراسان بزرگ و توران.

Sahameddin Ghiassi


پاینده باد اتحاد ایران بزرگ و سر زمین نیاکان ما  وتمامی استان های ایران و توران    افعانستان  تاجیکستان    ازبکستان  قرقیزستان  آذربایجان  ترکیه و عراق  وهمه کشورهای خاورمیانه که درگذشه یک ملت بودند.   و حالا استعمار میهن مارا پاره پاره کرده و بر آتش اختلافها دامن میزند.