آشفتگی فرهنگی در آمریکا


Share/Save/Bookmark

آشفتگی فرهنگی در آمریکا
by Sahameddin Ghiassi
03-Sep-2010
 

آشفتگی فرهنگی در آمریکا

گرچه آمریکا مزایای زیادی دارد مثل دانشگاه های فراوان و شاید کار فراوان ولی خوب دارای مشگلاتی هم هست که در اثر حوادثی پیش آماده است. مثلا چاقی بیش از حد بسیاری از مردم که حاکی از خوردن تنقلات زیاد و باصطلاح غذای های فوری و هله هوله است. خیلی از آمریکایی ها از چاقی زیاد که شاید یکی از عوامل دیگر آنهم مصرف بیش از حد هورمونهای چاق کننده برای حیوانان صنعتی باشد که برای سود بیشتر و زود چاق شدن و پروار شده مرغها و گوسفند ها و یا گاوان به آنان خورانده میشوند تا مرغی که مثلا بایست بطور طبیعی دو کیلو باشد به پنج کیلو میرسد. مرغکی که نیمچه است و هنوز جیک جیک میکند یکهو پنج کیلو میشود و کشته و فروخته میگردد. ولی این هورمونهای چاق شونده را در گوشت خود ذخیره کرده است و به انسانها منتقل میسازد. البته اشحاص چاق شاید بسیار پرخور باشند و لی مشگل دیگری که دست به گریبان هستند همان هورمونهای داده شده به حیوانان و یا گیاهان است که به بدن آنها منتقل شده و موجب چاقی بیش از حد را فراهم میسازد. متاسفانه چاقی بیش از حد روی زندگی افراد خواه ناخواه اثر میگذارد. گرچه مثلا قانونا کسی اجازه ندارد که کس دیگر ر مثلا بجرم چاقی استخدام نکند ولی عملا راههایی بسیار برای اینکار وجود دارد و یکی از آن راهها این است که این شخص مثلا کلسترول زیادی دارد و بدین ترتیب شخص چاق استخدام نمیشود ولی ظاهرا نه به اسم اینکه چاق است بلکه به نام اینکه کلسترول بالایی دارد. مرحله بعدی فرار همسر از همسر چاق است که اورا به طرف همجنس بازی سوق میدهد. دو زن مثلا چاق که همسرانشان از آنان گریزان هستند ممکن است که سرراه هم قرار بگیرند و با هم دوست شوند و بعد باهم زندگی کنند و به فعالیتهای جنسی باهم بپردازندو به اصطلاح لسبین شوند.

مهران میگفت که حدود پنج ماه پیش دو خانم جوان سیاه پوست ولی بسیار چاق آمریکایی به خانه من آمدند و با گریه زاری و طلب دوستی و با مهربانی زیاد گفتند که آنان از همسران خود رانده شده و میخواهند که مکانی برای زندگی داشته باشند. مهران که خانه بزرگی داشت و اکثر اتاقهای آنجا هم خالی بود قبول کرد که به آنان چند اتاق واگذار نماید.

آنان از مهران خیلی تشکر کردند و با او خیلی خوب و مهربانانه رفتار کردند. آنان کرایه پیشنهادی مهران را هم پذیرفتند و قرار گذاشتند که چون اکنون پول ندارند بعدا بپردازند. آنان بسیار فعال و ظاهرا هم تمیز و پر کار بودند. ولی بعد از حدود دوماه کار ها فرق کرد. اکنون آنان بی حوصله و بسیار تنبل شده بودند خانه تبدیل به مخروبه داشت میشد و آب استخر سیاه شده بود. گویی از زندگی سیر شده بودند وهیچ علاقه به کار و فعالیت دیگر نداشتند.    


آنان که در ابتدا آنطور مهربان مودب و صمیمی خود را نشان داده بودند که بسیار فعال و کاری هم هستند حالا تبدیل به متفخورانی بی هنر و تنبل شده بودند که توقع داشتند مهران صاحبخانه مثلا برای آنان کار بکند. زیرا اینطور فکر میکردند که اگر کار کنند برده میشوند واگر تنبل باشند خانم و آقا بحساب میآیند. اینهم یکی از شگردهای استعمار نوین است که به سیاهان اینطور حالی میکند اگر میخواهی آقا یا خانم باشی و برده نباشی کار نکن زیاد بخور استراحت بسیار بکن  مشروب بخود غذا زیاد بخور تا بتوانی انتقام دوران بردگی را از اربابان سفید پوستت بگیری  سعی کن هر طورشده از دولت پول مفت بگیری خودت به علیلی و بیکاری و احمقی بزن تا دولت به تو پول بدهد که ناتوانی و توانایی کار کردن نداری بدین ترتیب تو از مالیات سفید پوستان استفاده میکنی آنان مثل خر کار میکنند و تو مثل آقا استراحت میفرمایی چاق و گنده میشوی و از پول مفت که از گلوی اربابان سفید سابقت گرفته میشود تو یک فرد دویست کیلویی میشود و آنان مجبورند به تو خوراک و غذا و پوشاک بدهند و تو انتقام سالهایی که پدرانت کار کرده و آنان ثروتمند شده اند را میگیری.

حالا هم همان دو خانم چاق هر کدام دویست کیلویی به مهران بد بیراه میگفتند و میگفتند که از آنان نبایست کرایه بگیرد. برق مال آنان است و او نبایست استفاده کند به قراردادی که داشتند اعتنا نمیکردند و گفتند خوب برو از طریق قانونی اقدام کن به امید اینکه بتوانند چند ماه دیگر هم مجانی آنجا بمانند تا دادگاه تشکیل شود وحکم بدهد و دست دست کنند و مفتی زندگی کنند. خوب اینهم ثمره رحم به سیاه پوست چاق. حالا این مهران است که باید ضرر آشفتگی را بدهد و باید جور مثلا اربابان سفیدپوستی را که در مثلا صد سال پیش ظلم کرده اند را به خانمها ها لسبین بپردازد. مهران میگفت هر وقت فکر میکند که این دو هیولای مونث چطور با هم عشقبازی و کارهای سکسی میکنند میتواند بفهمد که چرا اینان اینطور درب و داغون هستند. باحتمال آنان لذت معمولی جنسی عشقبازیهای متعارف را درک نکرده و نمیکنند. و شاید که عملیات عشقی و جنسی آنان با آن هیکل های عظیمی که دارد بیشتر برایشان نفرت ایجاد کند تال عشق و دوستی. گرچه آنان عملا قربانیان اجتماعی هستند که در اثر ندانم کاریها به این روز افتاده اند و هرکسی که به آن رحم و یا خدمت کند بایست تاوانی سنگین را بپردازد. بیچاره مهران که گیر این هیولاهای گوشتی بدون مغز افتاده بود که جز خوردن و شهوت آنهم بطور بسیار ابلهانه و ناقص چیزی نمیدانستند. تصور کنید که دو زن جوان دویست کیلویی بخواهند با هم عشقبازی کنند. در انتهای کار هر دو عصبی و نگران و ناراحت خواهند بود. زیرا با یک هیکل غیر طبیعی و یک راه غیر طبیعی مسلما سر خورده خواهند شد. نمیدانم من که دکتر در این رشته نیستم اینها تمام تصورات من است از یک زندگی غیر عاقلانه و غیر منطقی و آشفته.


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi