آیا ملتهای خاورمیانه بی انصاف و بی مهر و نمک خور نمکدان شکن هستند؟
شهبانوی ایران از اینکه ملت با بی مهری با شاهنشاه رفتار کردند خیلی گله مند بود و میگفت که شاه برای ایران خدمتهایی کردو زحمت کشید ولی ملت با بی مهری با تاثیر از تبلیغات کوبنده و همه جانبه او که دست دولتهای بیگانه در آن نمایان بود بر شاه شوریدند و با او همکاری و همیاری نکردند. وی میگفت که وضع ایران در آن سالها بسیار بهتر از وضع کنونی بود. مردم آسایش داشتند و کسی مزاحم کسی نمی شد.
اگر در لایه های مردم ایران بنگریم می بینیم که بسیاری از امور بسیار بهتر از اکنون بود. مثلا اگر من در اداره ای میگفتم که من هم کارمند دولت هستم از من هیچ رشوه ای درخواست نمیشد. یا اگر احیتاج به کمکی اداری داشتم به عنوان اینکه من هم کارمند دولت هستم با نهایت دوستی انجام میشد. ولی اکنون مامور شهرداری که مثلا مهندس هم هست به من میگوید برو تعمیر کن هیج مانعی نیست بعد هم یک لشگر آدم میفرستند که کار را تعطیل کن. خوب مرد حسابی چرا از اول اینرا نگفتی که نمیشود تعمیر کنی یا سایه بان بزنی که از بام حمایت کند؟ متاسفانه من هم که نه رشوه داده و نه رشوه گرفته بودم ندانستم که اوضاع عوض شده و جوان تازه به پشت میز رسیده میخواهد یک شبه میلیونر شود و پشت خودرا با رشوه خواری ببندد. تمام نامه نگاریها و عریضه نویسی های من هم بدون نتیجه ماند در آخر هم گفتند که نمی بایست کارت را تابلو میکردی بایست همان اول می سلفیدی و هدیه خوبی میدادی تا کارت زود تمام شود.
دیگر گفتن اینکه من هم کارمند دولت هستم فایده ای ندارد و اینکه من هم با آقایان بالا دست دوستم بی ثمر است. کارمند رشوه میخواهد و فکر میکند که ارث پدرش است و بایست رشوه را بگیرد و این حق قانونی اوست.
یعنی اکنون اینکه من خدمت کرده ام و برای کشور مفید بودم یک غاز ارزش ندارد بایست سرکیسه را شل کنی. جوانان مثلا تحصیکرده ای که اکنون دستشان به دم گاوی بند است و باحتمال این دم گاو رشته های وابسته ای هم دارد نه از حراست میترسند و نه از بازرسی و نه از جنابان مدیران کل مثل اینکه سر ته کرباس یکی است.
از طرف دیگر دیده ام دوستانی که به دیگران خدمت و کمک کردند توسط همان دوستانی که به آنان کمک کرده بودند گرفتار شدند و مثلا نقطه های ضعف شان هویدا گشت. دوستی که به دوست دیگرش در هنگامیکه طرف سخت در فشار بود کمک کرده بود و به او مبالغ زیادی داده بود حالا که خر طرف از پل گذشته بود میگفت میخواستی ندی؟ در صورتیکه هنگام گرفتن به پای بوسی او میرفت و خواهش تمنا میکرد و اشگ میریخت ولی حالا که سوار خر مراد بود و او پیاده میگفت کاشکی نمیدادی می خواستی ندی. هچ...متاسفانه سیستمهای بی بخار و بی مصرف و بیهوده و دادگستری بی تفاوت و قضات گرسنه و مامورین چشم به دست و طالب رشوه گرفتن ها هم نمی توانند که این مشگل را حل کنند بهترین راه این است که تو هم بی تفاوت و ظالم باشی و در موقع اشگ ریختن طرف بگویی نه و یا برایت دعا میکنم خدا بدهد...
هنگامی میخواهی بقول اینجایی ها یک بیزنس کنی مجبوری که به طرف اعتماد کنی و با او مراوده داشته باشی. ولی هنگامی هم هست که هیچ احتیاجی به طرف نداری فقط از راه دلسوزی میخواهی کمک کنی و طرف عوض تشکر برای درگیر شدن و از بین رفتنت اقدام میکند. متاسفانه از وضع موجود بی تفاوتی و بی رحمی سیستم حداکثر استفاده و سواستفاده هم میشود.
دوستی به دوستی کمک میکند و دوست کمک شده برای اینکه نمی تواند از پس قدردانی برآید برای دوست مهربانش پاپوش میدوزد و اورا گرفتار میکند و تمام خصوصیات اورا مثلا لو میدهد تا با دست به ریزی که دارد برای او دردسر تولید کند. البته در زمان شاه هم کمبود ها و مشگلاتی بود و ظاهرا مردم هم برای رفع این مشگلات خواستند مثلا انقلاب کنند. ولی تفرقه افکنی ها و ندانم کاریها و تمامیت خواهی ها و خود بزرگ بینی ها ما و کشورهای مارا به منطقه خطرناکی هدایت میکند. و به سراشیب سقوط میکشاند. هنگامیکه شما مریض خود را بجای اینکه به دست یک دکتر متخصص بسپارید بنابر شرایطی به دست یک آدم بسیار خوب ولی مثلا مهندس میدهید مسلم است که مریض شما از بین خواهد رفت.
اکنون کشورهای ما احتیاج به سازندگی و پیشرفت دارد و کسانیکه دانسته یا ندانسته میخواهند جلوی پیشرفتهای علمی و فرهنگی و اخلاقی را بگیرند و دلسوزان و مدیران خوب جامعه را برای خاطر منافع شخصی خود لجن مال میکنند. همه ما بایست اینرا بدانیم که در صورت استقلال و عدالت همه ما استفاده خواهیم کرد ولی در غیر آنصورت اگر ما در بالای هرم قدرت هم باشیم با کمترین وزش باد نا موافقی سقوط خواهیم کرد.
اگر رفیق شفیقی داری درست پیمان باش. اگر ما از جاده انصاف و دوستی و کمک و خوبی دور نشویم هم خودمان استفاده خواهیم کرد و هم دیگران. در صورتیکه اگر ظلم و بی عدالتی پابرجا شود حتی خود دیکتاتورها هم در امان نخواهند بود که دست بالای دست بسیار است و درجهان فیل مست بسیارست. و دیکتاتورهای دیروزی توسط دیکتاتوری امروزی به زیر کشیده میشوند.
Recently by Sahameddin Ghiassi | Comments | Date |
---|---|---|
Dear Bank of America | 3 | Nov 30, 2011 |
کنار گذاشتن تعصبهای غیر علمی و زن ستیزی؟ | - | Nov 29, 2011 |
آمریکایی که تخصص در بیخانمان کردنها و چاقی های افراطی دارد؟ | 1 | Nov 29, 2011 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
The house of our people.
by Sahameddin Ghiassi on Wed Oct 06, 2010 09:06 AM PDTThat is a house of our people. Why, they should not have a normal house? What is the problem? Drug, having no job, be robbed? What? The system will have this type of powery, so they can misuse them for their goals. They will be kept in the same condition.