به فرزندان ایران زمین گول تفرقه بیانداز و حکومت کن را نخورید. اتحاد داشته باشید


Share/Save/Bookmark

به فرزندان ایران زمین  گول تفرقه بیانداز و حکومت کن را نخورید. اتحاد داشته باشید
by Sahameddin Ghiassi
05-Jul-2009
 

تفرقه بیانداز و حکومت کن. بیایید ایران را دوباره ویران نکنیم. تقدیم به فرزندان ایران زمین

فرض کنیم که یک پدر و مادر ثروتمند چندین پسر و دختر دارند. ولی آنان در اثر همنشینی با افراد مختلف دارای عقاید سیاسی و اجتماعی کاملا متفاوتی هستند. دوستی داشتم که بسیار مورد علاقه من بود یک روز او در اثر معاشرت با کمونیست ها کمونیست دو آتشه میشد و مدتی بعد در اثر مراوده با شاه دوستان شاه پرست میشد و یک روز از کارل ماکس دفاع میکرد و چندی بعد از اعلحضرت همایونی ستایش میکرد. خوب خاصیت جوان و نو جوان این است که در اثر تماس با محیط های مختلف دارا عقاید متضاد هم در زمان های متفاوت میشود.

ایکاش که پدر تاج دار و پدر روحانی هم این حقایق را در مد نظر میگرفتند. باری پدر ثروتمند میبیند که فرزندانش دارای عقاید مختلف و در تضاد با یکدیگر هستند یکی کمونیست دو آتشه و یکی مذهبی دو آتشه و دیگری کمونیست روسی و آن دیگر کمونیست از نوع چینی و یکی ملی گرا و یک دیگر سلطنت طلب افراطی و آن یکی مصدقی و یکی دیگر خمینی ستایشگر . یکی آزادی دوست و دیگری موافق دیکتاتوری و... است حالا این پدر بیچاره ثروتمند با این همه اختلاف چه کند. آیا بهترین راه این نیست که همه را با هم جمع کند و به آنان سفارش و نصیحت کند که اختلافات خود را در میحطی دوستانه حل کنند و از جنگ غارت و کشت و کشتار بپرهیزند چه که همسایه گان گرگ صفت منتظر فرصت هستند که تا سرمایه سنگین آنان را به یغما ببرند. آنان در کمین نششته اند تا کارزار آنان را ببینند و از بین رفتن تدریجی آنان را ملاحظه بفرمایند و سر فرصت بر سرشان بریزند و هنگامیکه آنان در زد خورد و بخاک و خون کشیدن یکدیگر اند اموال آنان را غارت بفرمایند. همسایه گانی که هم اکنون که آوازه اختلاف خانواده بزرگ و ثروتمند را شنیده ان دندانها تیز کرده اند و با آوردن هیزم به خرمن آتش نفاق آنهان دامن میزنند تا همه آنان همدیگر را از پای در آوردند و آنان به درد سر سرمایه های آنان را بربایند.

حال اگر پدری دانا بتواند تمامی عاقبت تفرقه را به آنان یاد آور شود و بین آنان داوری کند و از آنان بخواهد که بعقاید همدیگر احترام بگذارند و با هم سازش کنند و رای اکثریت را بپذیرند بهتر است یا اینکه پدر خام جانب یکی را بگیرد و دیگران را لعنت و نفرین کند و همه را بجان هم بیاندازند تا دست همسایه گان گرگ صفت را به خوان یغما گسترده دعوت کند.

تعداد بسیاری از آمریکاییان با آقای حسین اوباما بسیار مخالف بودند و دوست داشتند که رقیب وی که از حزب مخالف بود پیروز شود. آنان میگفتد که آقای باراک حسین اوباما دارای پدری آفریقایی مسلمان بوده است حتی نا پدری او هم مسلمان بود. ویا هست. بهر او به دین اسلام وارد میباشد حتی اگر از صمیم قلب هم مسلمان نباشد به آن دین احترام عمیقی دارد. و شاید هم از تمدن عظیم اسلامی آگاهی داشته باشد که سرچشمه و پایه تمدن بزرگ اروپایی است. در آن روزگاری که در اروپا مردمان تمدنی بسیار ضعیفی داشتند در جهان اسلام آن روز نوابغ و ستارگانی در علم و ادبیات میدرخشیدند که هنوز هم درخشش آنان جهان تمدن را پر نور و پر آوازه نگاه میدارد. مثالهای آن مولوی سعدی و حافظ است که ستاره علم و ادب آلمان یعنی گوته به حافظ ارادتی خاص دارد و دیوان شرقی و غربی خود را بر همین مطلب نوشته است که نور و دانش ا ز شرق بوده است.

این همه فلاسفه شاعران و دانشمندان همه از جهان اسلام و خاورمیانه برخاسته اند و لازم است که نام یکی از آنان را ذکر کنم که پدر علم و دانش و معرفت است. ابن سینا و یا خیام. ولی دیدیم که بعد از انتخاب آقای نیمه سیاه پوست و نیمه مسلمان به ریاست جمهوری آمریکا با وجود این همه پیش داوریها که هیچ کس از جهان اسلام باور به پیروزی او نداشت. جورج بوش رییس جمهور وقت و حتی رقیب انتخاباتی وی به وی تبریک گفتند و آقای رییس جمهور وقت او را به کاخ سفید دعوت کرد و شاید هم اصلا با عقاید سیاسی و اجتماعی او صد در صد مخالف بود.

کسانی که دنیای امروز را میچرخانند هم پول دارند و هم وسیله . با تبلیغات خود هر چه را که بخواهند به خورد پسر های مرد ثروتمند میدهند. حتی میتوانند پسرها را بر علیه پدر بشورانند. خانواده آنان را متلاشی کنند و خود بر بیچارگی آنان بخندند. میتوانند کشمکش را به داخل خانواده ببرند و با دادن ابزار و فروش آن اهل خانه را بجان هم بیاندازند. و حتی آتش خشم را چنان شعله ور سازند که پدر پیر بر علیه پسران خود وارد پیکار شود. و در عاقبت یک خانه ویرانه و سوخته و یک مشت پسر و دختر علیل و معلول برجای بگذارند ثروت خانواده را غارت کنند و آنان را بحال خود رها سازند. ثروتی که میبایست صرف رفاه تحصیل ایجاد شغل و کار میشد برای خرید اسلحه و بمب و مو اد آتش زا و مواد مخدر مصرف و خانواده و پس مانده آن در بیچارگی و گدایی رها شده اند. پسر ها بدست هم کشته و معلول شده و فرزندان آنان بی سرپرست مانده اند. پدر ثروتمند تاج دار و یا روحانی آنان یا کشته شده و یا مرده و یا رفته است و آنان بدون سرپرست مانده اند. و اکنون در زیر بار ستمکاران اجنبی و یا همسایگان پست فطرت قرار گرفته اند وثمره کشت و کشتار داخلی آنان به بمفع همسایگان مصادره شده است.

فرض کنید که این پدر خانواده صدام بود که ثروت عظیم نفت را در اختیار داشت ولی تنها به یک گروه یعنی اعراب سنی مذهب رسیدگی میکرد و بقیه یعنی اکثریت شیعه و یا کرد و یا سایر اقلیت های آن کشور را در تحت فشار و آزار قرار میداد. خود شما شاهد بودید که چه بر سر خانواده بزرگ عراق و بر سر خود صدام آمد. حالا اگر او با عدالت رفتار میکرد و همه را در حکومت و ثروت مملکت شریک میداد و بهمه رسیدگی و مهربانی میگرد آیا همه سینه های خود را برایش سپر نمیکردند و آیا اوصولا موردی پیش نمیآمد که وی در خطر قرار بگیرد. ولی این پدر سفیه و نادان به کشور ما حمله کرد و میلیونها جوان ایرانی و عراقی را به کشتن داد. بعد هم سرمایه ملی کشور را بباد داد. و خسارات فراوان بر کشور عراق وارد آورد.

یک پدر واقعی همه فرزندان خود را دوست دارد و بین آنان فرق قایل نمیشود و بهمه امکان ترقی وتعالی را میدهد. بر عکس یک پدر نادان تعدادی از فرزندان خود را کنار میگذارد و به دیگران بیشتر میرسد و در نهایت جنگی بین آنان را شعله ور میسازد و همه را به باد میدهد. گاهی هم پدر با مادر و یا با پسر بزرگ خانواده و یا با بردار خود اختلاف پیدا میکند وعوض دوستی و محبت و تمام کردن این اختلاف با ریش سفیدی آنرا به زور و چاقو کشی ظاهرا حل میکند و با تهدید و ارعاب آتش را به زیر خاکستر میکند که همه میدانیم که این راه حل نیست.

در روزگاری که غول های صنعتی برای بلع همه دنیا آماده اند و کشور های بزرگ و پر قدرت نظامی و اقتصادی همراه با عوامل پشت پرده شان کنترل جهان را در دست دارند ما کشور های خود را پاره پاره میکنیم. آذربایجان توسط تزارهای روسیه از مام میهن جدا شد آنرا کندند و بردند. افغانستان را از خراسان بزرگ و آریانا بریدند و یک کشور دیگر از آن ساختند. بحرین را از مام میهن کندند. مردم ما را در کشورهای گوناگون تقسیم کردند. برادران کرد ما را در کشورهای ساخته ابر قدرتها از هم جدا کردند. تورانیها را در چند کشور جدا سازی نمودند. بلوچهای برادر را تقسیم بندی کردند. و... مردم کشور ما را که دارای یک تاریخ و یک دین مشترک بودند بصورت چندین کشور مصنوعی در آوردند. بخارا و سمرقند را جدا کردند. بعد هم ما را بر علیه هم سازمان دهی نمودند. ادیان مختلفه ایران بزرگ و توران بزرگ را بر علیه هم ببازی گرفتند. به اختلافات مصنوعی بین رشتی و تهرانی ترک و لر تاجیک و پارسی دامان زدند. کشتن سی هزار بابی و کشتن چندین هزار بهایی و نابودن برادران ارامنه ما بدست برادران ترک ما و نابودی آنان و به آتش کشیدن اموال آنان و باز کشتن برادران ترک به دست برادران کرد و دادن اسلحه به دست افغانان برای کشتن برادران افغان و آوارگی برادران افغان و ایرانی ما و فرار مدیران برجسته کشورمان یا کشوریمان و یا میهن بزرگمان و آوارگی صنایع ما و از بین رفتن بنیه اقصادی ما و رشد دزدی و فساد و ظلم و جور و خشم و جنون و خیانت و جنایت و قتل و کشتار و سوزاندن و سوخته شدن همه همه برای از بین بردن کشورهای ما برنامه ریزی شده است.

آنان با دادن بهترین سلاحهایشان و بهترین وسایل الکترونیکی خود ما را بجان هم میاندازند. فروش خود را میکنند و فرزندان ما را از بین میبرند. خودشان کشورهای متحده میشوند و ما کشوری چند هزار نفری پادشاهی و شاهی مثل بحرین و کشورهای کوچکتر که غارت آنان ساده تر است. مدیران نالایق و شاید هم وابسته ما تنها بفکر خود وشهوت رانی هایشان و دزدی و غارت هستند و برای خودشان در کشورهای دیگر میلیارد ها دلار ذخیره میکنند که در نهایت به نفع کشور دیگری مصادره میشود و مردمان ما در بیچارگی و ذلت باقی میمانند و برعلیه دیگر مرتب تحریک میشوند.

ما همه برادران هم هستیم و ما همه یکی هستیم. اگر سیاه و سفید و زرد و سرخ در آمریکا یک ملت است پس ما که در قدیم یک ملت بوده ایم دوباره یک ملت نشویم.

رهبران دنیای سوم و خاورمیانه بیایید برای ملت های مظلوم و ستم کشیده خود کار کنید و ثروتهای مردم را به آنان پس بدهید مردم از شما کار تولید تحصیل مسکن و توانایی ازدواج میخواهند اینها تقاضا های بیهوده و سختی نیست. رهبران دنیای سوم پول و ثروت وبال گردنهای شما خواهد شد . ثروت خود را در قلب مردمان خود جای دهید که ثروتی ابدی و همیشیگی است. مردم ما قدر پدران آزاده و مهربان خود را میدانند و برای همیشه ارج مینهند. مگر ملت ما هنوز برای کورش دعاگویی نمیکند؟ مگر آوازه فردوسی خاموش شده است. مگر همین مردم هنوز برای حضرت حسین عزاداری نمیکنند.

مگر همین مردم از کارهای نیکوی کریم خان هنوز ستایش نمیکنند. مگر مردم همین برزگان خود را گرامی نمیدارند؟ بیایید دل برای فرزندان خود بسوزانید و آنان را آماج تیر بلا نگردانید. گذشته خونبار را مورد عبرت قرار دهید و از تکرار آن جلوگیری کنید.

این یک دم عمر را صرف دزدی و فساد و جمع مال نکنید و مردم را علیه هم به شورش و کشتار تحریک نکنید. پدر دلسوز برای مردم باشید نه غارتگری بی آبرو. مگر صدام توانست میلیونها دلار ثروت خود را بکار ببندد و مانند موشی به تله افتاد. فکر میکنم که این دو روزه عمر نیارزد که پریشان کنی دلی چه اینکه برباد دهی ملتی؟ به مال دنیا چشم نبندید و بدانید که همه را در همین جهان خواهید گذارد و با دست خالی از مال دنیوی خواهید رفت. سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. آنانی که در زمان شاه در زندانها بوده اید و شاید هم تحت فشار و شکنجه حالا که آزاد هستید دمار از روزگار مردم در نیاورید. خودتان که مزه زور ودرد آن در زمان شاه بقول خودتان کشیده اید چرا همین کار را با دیگران میکنید. آزادی برای همه خوبست نه تنها برای گروهی. آزادی بایست همگانی باشد. به افکار مردم و رای اکثریت پاسخ مثبت بدهید.

شماهایی که ناله دارید در دوران شاه در زندان بوده تحقیر شده شکنجه دیده و یا تبعید شده اید حالا که ملت شما را آزاد گردانیده و بر تخت ریاست و مدیریت نشانده است بیایید ملت را ارج دهید و با مشورت وی و با استخدام مشاوران و مدیران لایق وسالم کشور را اداره کیند. اگر شاه همه گروه ها را از دور خود پراکند و به عده ای محدود امکان فعالیت داد شما این اشتباه را نکنید. ایران مال همه ایرانیان است نه فقط عده ای شانه بسر و عده ای دست چین شده.

شاه میگفت که سلطنت بر عده ای فقیر و درمانده حسنی نیست و میگفت که میخواهد کشوری مدرن و مترقی و صنعتی به ولایت عهد به ارث بسپارد حالا شما هم میبایست یک کشور آزاد و آباد و مترقی برای آقا زاده های خود به ارث بگذارید نه کشوری سوخته و برادر کش و ویران برای نورچشمان خود باقی بگذارید.

پدر روحانی با یک فرمان تاریخی آرمانهای این ملت ستم دیده را مرحم بگذار و به عقاید آنان احترام بگذار. دادن آزادی به یک ملت تکیده یک امر خیر است و در آن دنیا ثواب دارد. ملت ما اکنون دارای معتادین بسیار و جوانان بیکار و آشفته است. آنان آیا جز کار و تحصیل و مسکن و ازدواج و فعالیت های قانونی چیزی دیگری طلب دارند. ریشه کن کردن فساد تاسیس صنایع مادر و زیر بنایی و رفاه و تامین اجتماعی چیزهایی است که ملت میخواهد.

پدر روحانی بیایید برای همیشه یک نام نیک بیادگار بگذارید و بهمه ملت امکانات مساوی بدهید. ثروت را برای آسایش مردم بکار ببرید نه برای سرکوبی آنان. حمایت از گروهی و رها کردن گروه دیگر کار یک پدر روحانی دانا نیست. فرزندان خود را از خود نرانید. یک کشت و کشتار دیگر از کسیه ملت برای خود شما هم گران تمام خواهد شد. در صورتیکه سازش و گذاردن مرحم به محبوبیت شما خواهد افزود. فروتنی ز گردن کشان نکوست گدا گر تواضع کند خوی اوست. حاکمی که دست کارگر را میبوسد نه از حشمت و قدرت وی کم میشود و نه از محبوبیت او بلکه بعنوان یک حاکم مردمی شناخته میشود حاکمی که کارگر محروم را میکشد به ریشه خود ضربه زده است. حاکمی که به مردم احترام میگذارد احترام خود را بالا میبرد و حاکمی که به مردم بی اعتنا است خود را به اهمیت نشان میدهد. چاپلوسان دربار اولین کسانی هستند که سر حاکم را از تن جدا خواهند کرد. زیرا از عاقبت چاپلوسی خود نگران هستند. حاکم که به پیرزن فقیری کمک میکند احترام همگان را جلب میکند و شاهی که سر در برابر پیرمردی ستم کشیده فرود میآورد پایه های اقتدار خود را در قلب مردمش میکارد.

این یک موضوع ساده است که دوستی دوستی به ارمغان خواهد آورد و دشمنی دشمنی ... درخت دوستی بکار که ثمر پر بها دارد نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد. نگذارید که دوستی و مهر یکسره نابود شود و خشم و کین جایگزین آن گردد.

آی پدر مقدس روحانی که اکنون در جایگاه سلاطین نشسته ای و دارای قدرت مادی معنوی هستی. به فرزندان خود برس و برای آنان آزادی کار تحصیل مسکن و رفاه به ارمغان بیاور نه اینکه شورش بلوا و غارت و دزدی را برایشان به هدیه بیاوری. با دوستان مروت با دشمنان مدارا.

کشور مقدس ایران از ویرانی نجات بده و نگذار که بیگانگان دوباره بر ما مسلط شوند. و بار دیگر ما را غارت کرده و بخاک سیاه بنشانند. من قضاوت را به عهده آنانی میگذارم که منصف هستند. نه حریصان مال و جاه و کوران که فقط شهوت و دزدی را میبینند. آنانی که مردم را دوست دارند و برای پیشرفت آنان زحمت میکشند . نه آنانی که مردم را نمیبینند و تنها برای خود کار میکنند و رضایت حتی خدا را هم در نظر نمیگیرند.

اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته نظری است چون درون پاک کنی حرم و دیر یکی کعبه و بت خانه یکی است. یک دست جام باده و یکدست زلف یار رقصی این چنین میانه میدانم آرزو ست. ای بیخبران کجایید کجایید محبوب در اینجاست بیایید بیایید. عبادت بجز خدمت خلق نیست به سجاده عبا دلق نیست تو کز محنت دیگران به غمی نشاید که نمامت نهند آدمی. تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمیباشد. آنکه دایم هوس سوختن ما میکرد کاش میآمد و از دور تماشا میکرد. ای دوست بر جنازه دشمن چو بگذری شادی مکن که بر تو هم این ماجری رود. ناله ها نفرین های مردم کمر کوه را خواهد شکست. شما همه گلبرگهای یک گل زیبا هستید. با هم جنگ و ستیزنکنید. بیاد آرید که تزار روسیه همراه با خانواده اش به محلی سرد تبعید شد و با نهایت تحقیر به روی وی و همه خانواده اش آتش مسلسل گشودند. یک سرباز بجلوی تزار رفت و به مردی که به نیمی از اروپا و آسیا حکومت میکرد یک سیلی نواخت. مزن بر سر ناتوان دست زور که روزی در افتی بپایش چو مور. امیدوارم که همه ما یک چند تفکر کنیم و تصمیمی عاقلانه و به نفع مردم بگیریم. دوستدار همه ملت های خاورمیانه و همه ایرانیان خراسانیان بزرگ و تورانیان . زنده باد سرزمین قدیم من. آنرا دوباره پاره پاره نکنید.


Share/Save/Bookmark

more from Sahameddin Ghiassi