از تمامی بیانیه ها، مصاحبه ها و گفتارهای میرحسین موسوی، عده ای مدعی این هستند که موسوی در بیانیهء شمارهء ۱۸ ایشان، در قسمتی خود را خواستار جدایی دین از حکومت دانست. هر چند که در همان بیانیه به " تقویت ارزش های دینی در جامعه را تحکیم وجه اخلاقی و رحمانی دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی" تاکید کرده است.
بیایید آن قسمت بیانیه را مرور کنیم:
"جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید داردو راه تقویت ارزش های دینی در جامعه را تحکیم وجه اخلاقی و رحمانی دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران می داند. ایجاد پیوند میان میراث ایرانی-اسلامی و شوق به توسعه و پیشرفت در جامعه، پرهیز از اکراه مردم به تقید به مرام، مسلک و رویه خاص و همچنین مبارزه با استفاده ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گیرند."
جنبش سبز با[اینجا خود را نمایندهء کل جنبش مردم میداند]پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم [منظورش سنگسار، شکنجه، اعدام، تبعیض حقوق زنان و اقیلتهای دینی، شلاق، حمایت از تروریسم و غیره است که از اول انقلاب به دستور محبوب خود خمینی شروع شد] انسان تاکید داردو راه تقویت ارزش های دینی[مگر جمهوری اسلامی زیر حکومت خامنه ای و احمدی نژاد غیر این را میکند] در جامعه را تحکیم وجه اخلاقی و رحمانی [چه رحمتی؟] دین مبین اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران [اگر دین از حکومت جدا شود، حکومت غیر اسلامی خواهد بود(نه ضد اسلامی)، پس اگر هنوز موءکد تقووت این نظام فاشیست است، چگونه میتواند خوهان جدایی اسلام از حکومت باشد؟]می داند. ایجاد پیوند میان میراث ایرانی-اسلامی و شوق به توسعه و پیشرفت در جامعه، پرهیز از اکراه مردم به تقید به مرام، مسلک و رویه خاص و همچنین مبارزه با استفاده ابزاری از دین [اینجا ضدالنقیض میگوید، قانون اساسی ج.ا. که او همیشه تاکید به حفظ آن دارد، خود بزرگترین ابزار استفاده از دین به نفع ملایان و حکومت است] و حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی [اینجا منظورش حفظ و استقلال نهادهای دینی از جمله طلبه خانه ها و علما از مداخلات و فشارهای دولتی است، نه حفاظت مردم از بیداد و ستم مزهبی]از حکومت تنها راه حفظ جایگاه والای دین [اگر خواهان جدایی دین از حکومت است، دین مردم به خودشان ربط دارد نه موسوی یا هر شخص دیگر]و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گیرند.
بر این اساس اولا که موسوی هیچ جا به طور شفاف یا ناشفاف اشاره ای به خواستار جدایی دین از حکومت نکرده و دوما اگر هم کره یا بکند به دلالیل استراتژیک خود رژیم خواهد بود تا به عمر نظام دزدان، جلادان و تروریستهای جمهوری اسلامی بیفزاید.
چگونه میتوان به او که خود را پیرو بدون شرط خمینی دروغگوترین و فریبکار ترین مرد تاریخ ایران میداندزره ای اعتماد کرد؟ مگر خود خمینی وعدهء عدم مداخلهء روحانیان در حکومت و آزادی مطبوعات، رسانه ها، گروهها ی سیاسی، آزادی زنان و غیره را نداد و زمانی که قدرت را به دست گرفت بر علیه تمامی وعده های پیشین خود نایستاد؟ آیا به کسی که یک آدم چنان جنایتکار، فریبکار و خیانتکار را مثل یک بت میپرستد میتوان زرهای اعتماد کرد؟
دوستان عزیز، اگر ما خواهان آزادی ایران وایرانی ، پایان ۳۱ سال جور و ستم، تبعیض و نا برابری، بی آبرویی جهانی، ویرانی و به آتش کشیدن مال و خاک و سرمایه های کشور، ... تنها راه حل ممکن تغییر رژیم است و شکلگیری یک حکومت سکولار مردمی بر اساس منشور جهانی حقوق بشر و رقابت آزاد اقتصادی فرهنگی در کشور.
دل دادن به این بازیهای فریبکارانهء این باصطلاح اصلاحگران تنها خریدن وقت است برای رژیم تا نقاطه ضعف خود را نشان کرده و بپوشاند و به عمر خود بیفزاید.
آیا کسی که حتی صلح آمیز ترین و مسالمت آمیزترین استراتژیهای مبارزه با نظام فاشیستی ج.ا. از جمله اعتصابات، نافرمانیهای مدنی و راهپیمایی را به مردم سفارش نمیکند میتواند به عنوان یک اپوزوسیون نام برده شود؟
اگر خواسته های حفظ منافع جمهوری اسلامی و پیروی از قانون قرون وسطایی جمهوری اسلامی موسوی را با خواسته های مردم ایران مقایسه کنیم، او نه تنها یک اصلاحطلب نیست، بلکه یک تندروی افراطی هم هست.
دوستان گرامی، اپوزوسیون واقعی خود مردم هستند و تمام جدالهای بین سران نظام نمایشی هستند تا خلاء یک اپوزوسیون واقعی را در چشم و گوش رسانه ها و مردم پر کنند. چگونه باصطلاح اصلاحگران میتوانند هم خود پایه ها و بنیانگزاران این نظام باشند و مخالفانش زمانی که بیشترین ترس هر کدام یک انقلاب مردمی، پس دادن اموال دزدیده و محاکمه برای جنایتها و نسلکشیهای ۳۱ سال گزشتهء آنها است؟
ملت، به سر عقل بیایید، اختلافات سیاسی، مزهبی، قومی و نژادی خود را کنار گزاشته و برای سرنگونی این نظام جنایتکار و در نهایت تحقق یک حکومت دمکراسی پایبند به حقوق بشر و ارزشهای انسانی و ایرانی با هم متحد شوید.
SecularDemocraticIran@gmail.com
Recently by SecularDemocraticIran | Comments | Date |
---|---|---|
پادشاه بحرین دستور دیپورت تمامی تبعهء ایرانی آن کشور را داد | 1 | Mar 22, 2011 |
25 Bahman Updates: The Iranian Democratic Movement Is Matured | 1 | Feb 16, 2011 |
Response To Tehran Bureau's article: What Has the Green Movement Achieved? | 7 | Aug 17, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Mosavi is accomplice of this regime!
by Maryam Hojjat on Wed Aug 11, 2010 04:31 AM PDTAnd Mosavi & Karoubi must not be trusted. Green Movement must go on without these accomplices.
Mousavi
by afshinazad on Tue Aug 10, 2010 03:14 PM PDTWhy mousavi or Karoubi still have a body guard which are employed by government and why aren't they arrested like other people.
question is, are these so called green leaders care about our nation or the country or just they are part of same Regime that want to filter the real opposition and they are acting like opposition to defuse the movement.
people like mousavi would never be the leader that Iranian looking for.
Mousavi is a tool of the IR
by SecularDemocraticIran on Tue Aug 10, 2010 01:37 PM PDTI agree
by cyclicforward on Tue Aug 10, 2010 01:36 PM PDTMousavi is another disaster into making. The best way is to cut this regime from it's root and replace with a popular democratic government. Who cares what Mousavi and Karroubi say. If they are so in love with Khomeini, let them have it but for the rest of us, thanks but no thanks.
Mousavi is no freedom lover.
by free vs islam on Tue Aug 10, 2010 12:57 PM PDTIf anyone think that Iranian came to streets and got killed or arrested because of Mousavi and because of person who was handpicked by the Regime which believes in same ideology and backward 7th century governing and Khomeini golden Era, completely out of touch. our people came out for one reason and only one reason they are tired of this regime and they are tired of been told what to do and harassed and pushed around and tired of backward living and they are more informed and educated than ever our country has experienced and our young people are more mature than my generation and more knowledgeable and sad part is whenever I talk to them I feel the anger and I witness the depression and sociologically unbalanced young man and women who are like volcano about to burst. Iranian never lost their life for Mousavi or people like him, Sad to mention that our nation has no leader who could unite all freedom seekers under one umbrella for democratic and free Iran which respects all the people and shares the same passion for the opposition and respects them weather they are right or wrong.