روز شاعران و نویسندگان ایران ( روشنا ای)
این روز ها بیش از پیش شاهد فعالیتهای شدید شاعران و نویسندگانمان هستیم. در مجله ها، روز نامه ها و از راه اینترنت سروده ها و نوشته هایشان به گوشمان می رسد. می بینیم که بدون ترس و واهمه از هر بلای زمینی و آسمانی می کوشند که ما را بیدار و زنده و دلیر وامیدوار و نیرومند نگاهدارند ... یکی از دوستان برایم شعری از سیمین بهبهانی فرستاده بود ... خواهم بود ... از خواندن این شعر تب کردم. ... شخصیت سیمین،هنرمندی و نیرو مندی و دلیری اش، جسم جان را تسخیر می کند... امید می بخشد،آدم نیرومند تری از ما می سازد:
تیری که چشم مرا خسته ست، بر کشتنم به خطا جسته ست،
"بر پشت زین " ننهادم سر، اسفندیار نخواهم شد!
سیمین دختر راستین فردوسی است ... سیمین و عزیزان بسیار دیگری که امروزه داریم و صدا به صدای هم داده اند برای این هستند که ما قهرمانان اسطوره ای مان را چه زن و چه مرد باور کنیم... دل نبازیم ... آینده ی وطنمان در دست ماست...
دوباره می سازمت وطن، اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم، اگر چه با استخوان خویش
... ... ... ... ... ... ... ... ...
شعر ها و نوشته ها را می خوانیم ... دلمان می خواهد که در کنارشان باشیم ... دستشان را ببوسیم ... ولی شدنی نیست ... چه می توان کرد ... هیچ! هیچ؟ چرا هیچ؟ چطور است که به پاس تلاشها و از جان گذشتگی های این شیر زنان و شیر مردان که در صف اول جبهه ی مبارزه با نا روایی ها قد علم کرده اند، سالروز تولد سیمین بهبهانی،(روز سه شنبه بیست و هشتم تیر ماه، برابر با 19 جولای) را برای بزرگداشت ازهمه ی شعرا و نویسندگانمان بر گزینیم و آن را " روز روشنا ای" بنامیم. (این اسم ازکوته نوشت دو حرف رو برای واژه ی روز و حرف ش برای شاعر و حرف ن برای نویسنده و ای برای ایران ساخته شده است.) و باز سبب گزینش این واژه این بود که فراموش نکنیم که سیمین علیرغم گرفتاری های غیر انسانی و خشم انگیزی که دچارش شده است، دیدگانش همیشه روشن و وجودش منبع روشنایی که به آن نیازمندیم خواهد بود، برای امروز و همه ی روزهایی که در پی است...
به سیمین عزیزم تلفن کردم ... چه سعادتی... موضوع روز روشنا ای را در میان گذاشتم. با آن فروتنی که ویژه ی انسان های بزرگ است، تشکر کرد ند... پرسیدم آیا اجازه دارم تلفن و آدرس ایشان را به مشتاقان بدهم ؟گفتم که شمار بسیاری از دوستان و گروهان فرهنگی در آمریکا، اوروپا و استرالیا از این پیشنهاد استقبال کرده اند و می خواهند که در روز 28تیر ماه با ایشان تماس بگیرند... باز تشکر کردند و و گفتند که با توجه به تنگی ی وقتشان بهتر است که من نماینده ی هوادارانشان باشم... و پیام همه را به ایشان برسانم ...
در روز 28 تیر ماه دورباره به خانم سیمین بهبهانی تلفن خواهم کرد و پیام شما را به ایشان خواهم رساند. امیدوارم، که همه ساله در این روز هر جا که هستیم، با هر که یا با هر گروه که هستیم حتا اگرتنها هستیم،با خواندن شعر و یا نوشته ای از این دلیر مردان و زنان که چه بسیارند یاد آن راگرامی بداریم. البته در این صورت در این روز هرگز تنها نخواهیم بود زیرا کسان بسیاری در این روز روشنا ای، در نقاط مختلف جهان با ما هم دل وهم سرود خواهند بود. باشد که سپاس ما به گوش آن ها برسد و به توان آنها بیافزاید... بدانند که فریادشان را سکوت نبلعیده و هستند کسان بسیاری که پیام آن ها رانیوشیده اند..
ثمینه باغچه بان پیرنظر
saminehbp@calcentral.com
خواهم بود
خواهی نباشم و خواهم بود، دور از دیار نخواهم شد!
تا "گود" هست میان دارم، اهل کنار نخواهم شد!
یک دشت شعر و سخن دارم، حال از هوای وطن دارم،
چابک غزال غزل هستم، آسان شکار نخواهم شد!
من زنده ام به سخن گفتن، جوش و خروش و بر آشفتن،
از سنگ و سخره نیاندیشم، سیلم مهار نخواهم شد!
گیسو به حیله چرا پوشم، گرد آفرید چرا باشم،
من آن زنم که به نامردی، سوی حصار نخواهم شد!
رعدم که بعد درخشیدن، از من سکوت نمی زیبد،
غوغای رعد زپی دارم، فارغ ز کار نخواهم شد!
تیری که چشم مرا خسته ست، بر کشتنم به خطا جستست،
"بر پشت زین" ننهادم سر، اسفندیار نخواهم شد!
گفتم از آن چه که بادا باد، گر اعتراض و اگر فریاد،
"تنها صداست که می ماند"، من ماندگار نخواهم شد!
در عین پیری و بیماری، دستی به یال سمندم هست،
مشتاق تاختنم، گیرم دیگر سوار نخواهم شد!
Recently by sima | Comments | Date |
---|---|---|
Guess what I've been up to | 9 | Apr 21, 2010 |
Evlin Baghcheban | 7 | Feb 09, 2010 |
Returning to Iran | 15 | Jan 28, 2010 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Happy Birthday and many more birthdays to come Simin!
by Esfand Aashena on Mon Jul 18, 2011 07:25 AM PDTEverything is sacred
Thanks for sharing
by omeedvar on Sat Jul 16, 2011 02:22 PM PDTAnother beautiful poem by Simin Behbahani. She has been in forefront of writers and poets's voice of protest, despite her eye problem and age. By the way, the abreviations stand for "Roshani" "روشنی " .
Beautiful poem from "Simin Behbehani"
by Anahid Hojjati on Sat Jul 16, 2011 07:33 AM PDTWhat a great poem from Simin Behbehani. As always excellent technique. I agree with Jahanshah about this poem being one of Simin's best.
bless her
by Jahanshah Javid on Sat Jul 16, 2011 06:36 AM PDTThank you Samineh for sharing Behbahani's latest literary punch. She's amazing. And this poem is one of her best. She's been the nation's voice of protest inside Iran for longer than any other.
رعدم که بعد درخشیدن، از من سکوت نمی زیبد،
غوغای رعد زپی دارم، فارغ ز کار نخواهم شد!
Very Touchy poem from Simin Banoo
by Maryam Hojjat on Sat Jul 16, 2011 02:30 AM PDTThanks for your blog.