نیمی از صورتش را شاد میداند و نیم دیگر را غمگین. خانوادهاش مهاجرند. مادرش از قتل عام ارامنه نجات یافت. پدرش از زندان استالین فرار کرد. به ایران آمدند و بعد از آشنایی با یکدیگر ازدواج کردند. دوران کودکیاش در ایران را شاد میداند اما به تلخیهای آن روزها نیز اشاره میکند. رنجهایی را به یاد میآورد که پدر و مادرش متحمل شدند. او این شادی و غمها را در موفقیت خود بسیار تاثیرگذار میداند.
لوریس چکناوریان، آهنگساز و رهبر ارکستر، اکنون ۷۵ سال سن دارد. با این که بیش از ۵۰ سال در عرصه موسیقی حرفهای در جهان به کار پرداخته اما همچنان به خاطرات دور و درازی فکر میکند که کودکیش را تا امروز تشکیل داده است. او گشایش نمایشگاه نقاشیهایش را در گالری شیرین با دوستان وعلاقمندان به موسیقیاش جشن گرفت.
نمایشگاه نقاشیهایش نیز سرشار از غم و شادی است، همانند موسیقیاش. رنگهای نقاشیاش را داستان زندگی خودش میداند و میگوید: "این زندگی من است و نمیتوانم احساسم را عوض کنم آنچه که در کودکی اتفاق میافتد برای همیشه باقی میماند. من زندگیام را نقاشی کردم و هر آنچه را که حس کردهام".
بیتکلف صحبت میکند بیآنکه لحظهای تصور کنی او لوریس چکناوریان موسیقیدان و رهبر ارکستر است. به دل گفتههایش گوش میدهی: "وقتی در آمریکا زندگی میکردم با خود میگفتم، لوریس اینجا چه میکنی؟ تو که با این آداب و رسوم کاری نداری. تو اهل ایرانی و بروجردی هستی، در آنجا با دستههای عزاداری آشنا شدی و موسیقی نوشتی، و ناگهان گفتم من میخواهم آنجا بمیرم. من در خیابان ۳۰ تیر زندگی میکنم. خانهام به کافه نادری و کلیسا نزدیک است. هر چند خیلی اهل معاشرتهای اجتماعی نیستم اما از اطرافیانم الهام میگیرم. از قصاب، نانوا و رفتگر محله برای نوشتن موسیقی الهام میگیرم زیرا زندگی من این است".
چکناوریان میگوید: "من سبک خاصی را دنبال نمیکنم و نمیتوانم بگویم این، سبکی ویژه من است. رنگآمیزی ارکستراسیون برای کشیدن نقاشی به من الهام داد. موسیقی در ذهن من بود و همان موسیقی را روی بوم نهادم".
با شور و حرارت خاصی از احساسش به آداب و فرهنگ ایرانی میگوید و این که مهم نیست چه دین و مذهبی داشته باشیم. مهم این است که ایرانی هستیم و میافزاید: "هر کجای دنیا میروم، دلم برای کشورم تنگ میشود زیرا من ایرانی هستم و به آن افتخار میکنم. سرنوشت من این بود که در ایران زندگی کنم و بازگشتم به این سرزمین، یک الهام فرهنگی به من داد. خوشحالم که با مردم این کشور آشنا شدم. آرزویم این است که پوئم سمفونی کوروش کبیر را بسازم و امیدوارم بتوانم این اثر را در ایران اجرا کنم."
نوستالژی: کاری از لوريس چکناوريان
Recently by Tapesh | Comments | Date |
---|---|---|
A Conversation between a Bahai and a former member of Hojjatieh Association | 2 | Dec 04, 2012 |
ماهیت اوباش و لاتهای ۲۸ مرداد ۳۲ - علی امینی | 7 | Dec 01, 2012 |
رضا شاه چگونه مردم را فریب میداد ؟ | 3 | Nov 29, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
یارو رشتیه
Jeesh DaramSun Feb 05, 2012 04:50 PM PST
پس اون یارو رشتیه که بیست و هفت سال زیر پرچم جمهوری اسلامی چه چه میزد و بلیطهای متجاوز از صد هزارتومان برای صدای نکره اش که در حد اعلای آن تقلیدی است از صدای بنان میفروخت و با فروش آن کنسرتها میلیونر شد و فراری از وطن کارش اشکالی نداشت، ولی این بابا وطنفروش است؟ هرکسی شغلی دارد و کاری، جراح جراحی میکند و دلاک دلاکی و آهنگساز آهنگ میسازد......تصور نمیکنم اینها را بتوان افراد خائن نامید
رسول عشق و امید
anglophileSat Feb 04, 2012 06:55 PM PST
یکی از محاسن لوریس چکناواریان این است که ایشان برای اعتلای هنر موسیقی و البته به خاطر "عشق" وافرش به ایران با رهبران جمهوری اسلامی مناسبات بسیار خوبی بر هم زده است. اجرای سمفونی "رسول عشق و امید" نیز از آن جمله است که همانا نشان درجه یک وزارت ارشاد اسلامی را از آن لوریس ساخت.
//www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=536444
//divane83-2.persianblog.ir/post/37
//razeno.com/2007/08/post_257.php
گوش کنید به گفته های این مرد بزرگ
Jeesh DaramSat Feb 04, 2012 06:07 PM PST
این نمونه یک ایرانی با شرف است که عشق به میهنش ماورای عشق به دین و سرزمینهای بیگانه است. او بخاطر عشق به ایرانش است که اینگونه در شادی و روح آزاد زندگی میکند و اینگونه موسیقی میسازد و نقاشی میکند. او روحش از پلیدی بدور است و آرزویش حمله اسرائیل به ایران نیست. او یک ایرانی است. دو سه ماه پیش اتوبوسی از تبریز به ایروان پایتخت ارمنستان گرفتم و در آن اتوبوس دو ایرانی با شرف ارمنی را ملاقات کردم ک اکنون در ایروان زندگی میکنند و در آن چند ساعت مسافرت خیلی از مصاحبت ایشان لذت بردم و از ایشان آموختم. روح یک ایرانی بزرگ دیگر نیز شاد باد، امین الله حسین، آهنگساز ایرانی که او هم از ارامنه ایران بود و زیباترین اثرش "رقص دختر پروانه فروش" است که نایاب است. اینها را میگویند ایرانی واقعی و با شرف، نه آنها که منتظر حمله اسرائیل کون نشور به ایران هستند