«مری الیزابت برادون» با نوشتنِ داستان سرگرم کنندهی «اسرار خانم آدلی» به ملکهی احساسات ادبیات انگلیس شهرت یافت. او با بهکارگیری شگردهای موجود در داستانهای ترسناک، پلیسی و عاشقانه، توانست شهرتی جاودانه برای خود فراهم نماید و رمانش پس از ۱۵۰ سال همچنان تجدید چاپ گردد. این اواخر لایههای جدیتر رمان سرگرم کننده بیش از پیش توجه بسیاری از منتقدان ادبی را به خود جلب کرده است.
استقبال پرشور نقادان معاصر« فرمالیسم نو» و فمینیستها برای بازخوانی، نقد و تعریف مجدد رمان « اسرار خانم آدلی» و اقبال و توجه مجددی که به نویسنده داستان فوق خانم « مری الیزابت برادون» صورت گرفت همگی حکایت از آن دارد که استقبال بیهمتایی که از داستانِ احساساتی فوق شده بود بیدلیل نبود. داستانی که زندگی یک زن جذاب و بلندپرواز را تصویر کرده است که برای ثروتمند شدن به هر ترفندی و از جمله آنها ایجاد سه شخصیت مختلف دست زده بود.
بیش از هر چیزی، استقبال چشمگیر منتقدان معاصر در این نهفته است که آنها توانستند رد پای همهی عناصر تشکیلدهندهی مدرنیسم به معنای وسیع کلمه را در داستان «اسرار خانم آدلی» بیابند. نگاهی گذرا بر اتفاقات و تحولاتی که در شهرهای بزرگ اروپا بهویژه لندن در اواسط قرن نوزدهم میلادی بهوقوع پیوست نشان خواهد داد که نویسنده زیرک «مری الیزابت برادون» با شگرد خلاقانهای، تحت لوای داستانی ملودرام، تجربه آغازینِ مدرنیسم در زندگی مردم عادی را در سطر سطر داستانش به نمایش درآورد.
در اوج گسترش انقلاب صنعتی و در اواسط قرن نوزدهم میلادی، تحرک و امکان جابجایی از مشخصههای اصلی انسان مدرن گشت. قطار سراسری، تلگراف، شبکه حمل و نقل بینالمللی و رسانههای گروهی انسان مدرن را از حالت بومی خارج ساخت. برای اولین بار شهروندان بسیاری از شهرهای بزرگ در روزنامهها از حوادث و اخبار ملتهای مختلف با خبر میشدند.
میل به پیشرفت و محصور نبودن به موقعیت اقتصادی که انسانها در آن بهدنیا آمده بودند به تحرک اجتماعی گستردهای دامن زد که موتور اقتصاد بازار آزاد را با سرعتی بینظیر به پیش میبرد. در همان دوران شارلوت برونته شخصیت زنی به نام «جین ایر» خلق میکند که از یتیمی به همسر یک اشرافزاده بودن میرسد. چارلز دیکنز آهنگر فقیری در رمان « آرزوهای بزرگ» بهوجود میآورد که میتواند «جنتلمن» شود.
میل و امکان خریدِ وسایلی فراتر از مایحتاج اولیه برای بخش قابل توجهی از اجتماع شهری و بهعبارتی طبقهی متوسط فراهم گردید. شکلگیری بازار جدید مصرف داخلی و سودآوری ناشی از تولید انبوه به بازگشایی فروشگاههای زنجیرهای در شهرهای بزرگ اروپا دامن زد. فروشگاههایی که توانست با تولیدات ارزان به رویای مصرف و تجملی جامه عمل بپوشند که پیش از آن فقط در دسترس اشرافیت قرار داشت.
امکان کسب آموزش عالی از طرفی به شکلگیری و افزایش جمعیت تکنوکراتها نظیر وکلا، پزشکان، مهندسین، کارمندان ادارات و مدیران شرکت های اقتصادی منجر گردید و از سوی دیگر به افزایش نویسندگان، محققین و هنرمندان جامعه انجامید. زنان نیز در همین دوران به محیطهای کار نزدیک میشدند. بهتدریج قوانینی حقوقی تصویب شد که به زنان بیوه و مُطًلقه (طلاقگرفته) حق نگهداری مال و املاک داده میشد. تحولی که دیر یا زود زمزمهی حق رای دادن را نیز برای آنها فراهم میکرد.
گردانندگان امپراطوری انگلیس از پیامدهای ناخواسته مدرنیسم احساس تشویش میکردند. از دید زمامداران امپراطوری، تجمل و راحتی در شهرهای بزرگ به لطیف ساختن بیش از حد مردان و کارگزاران آینده مستعمرات منجر میگشت. نگرانی اصلی آنها، سر به هوا شدن زنان و بالطبع مادران بود که به زعم آنها نتیجهاش پرورش پسران ضعیفالنفسی بود که قادر به کنترل مستعمرات نخواهند بود.
بیتردید، نگرانیهایی موجود در سطوح مختلف جامعه در آثار هنری و ادبیات قرن نوزدهم نیز انعکاس مییافت. میتوان شاهد بود که به عنوان نمونه رمانتیسیستهای چون « ویلیام ووردزورث» در شعر «لندن» به شهرِ بی در و پیکر شده اعتراض میکرد و « ساموئل کولریج» در «سروده های دریانورد باستانی» از بیخیالی و شادی مردم امپراطوری میگفت که نمیدانند در مستعمرات چه فجایعی در حال رخ دادن است.
ویژگی خارقالعاده رمان «اسرار خانم آدلی» در این است که در حین بازگویی قصهای احساساتی که سرشار است از ماجراهای پلیسی و عشقهای ملودرام، مدرنیسم با زیرکی و حتی سبعیت تمام در ذات رفتار و حرکات و نیات همهی قهرمانان موج میزند. قهرمان قصه « اسرار خانم آدلی» زیبا و بسیار دوستداشتنی است که به خاطر فرار از فقر و تبدیل به زن ثروتمند شدن سه بار نام و شخصیت خود را عوض میکند.
در رمان «اسرار خانم آدلی»، تصویر فرشتهوار زن/مادر و امنیت کهنسال «خانه» به زیر سئوال رفت. خانم آدلی که به خاطر پول و موقعیت با یک اشرافزادهی مسن ازدواج کرده است قبلاً به اسم «لوسی» معلم سرخانهی یک پزشک بوده و قبل از آن نیز با نام « هلن»، همسر مردی بوده که او را در لندن رها کرده و برای ثروتمند شدن به مستعمرات رفته است.
قصهی «مری الیزابت برادون» به ظاهر ملودرام مینماید و مملو از شخصیتهای عاشق پیشه است. داستانی که چاشنی ماجرای پلیسی و حتی ترسناک را نیز در خود جمعآوری کرده است. اما « اسرار خانم آدلی» بدون هیچ ادعای روشنفکری توانست مهمترین دغدغههای دوران اولیهی مدرنیسم را با تخیل خویش به ثبت برساند.
جذابیت رمانِ احساساتی «اسرار خانم آدلی» در آن است که میتوان بین شرائط اجتماعی که داستان فوق در آن شکل گرفت و شرائط بسیار سراسیمهی تحولات سه دههی گذشته ایران شباهتهایی در آن یافت. به همین دلیل شاید میتوان امیدوار بود که داستان سرگرم کننده، جذاب و عامهپسندی در ایران معاصر نوشته شود. داستانی که بتواند بهگونهای غیرمستقیم، آینهی تمامنمایی باشد از فروپاشی ارزشها، افراط و تفریطها و تمرینهای اولیه مدرنیسم واقعی در ایران
//www.zamaaneh.com/zevenkoucheh/2010/11/post_...
Mary Elizabeth Braddon
Lady Audley's Secret
Recently by ونداد | Comments | Date |
---|---|---|
با افتخار تمام سوئدی هستم | - | Oct 31, 2012 |
فیلم « پرویز» و سناریویی برای آینده ایران | - | Oct 18, 2012 |
نقش فریب در عشق | 3 | Oct 13, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
آناهید عزیز
وندادFri Nov 26, 2010 01:05 PM PST
ممنون از توجه شما
Thanks Vandad. I enjoyed your review of « اسرار خانم آدلی»
Anahid HojjatiFri Nov 26, 2010 12:24 PM PST
Dear Vandad, In your blog, you made a convincing case to read
« اسرار خانم آدلی»
Thanks for describing what this book is about beyond "majerahaye eshghi".