سوداگران تاریخ

Tapesh
by Tapesh
29-Aug-2012
 

محمد امینی، پزوهشگر تاریخ و تاریخ نگار بتازکی کتابی بنام "سوداگران تاریخ" نوشته است که در آن به نکته های نادرست و تاریک در مورد تاریخ چند دهه پیش با پیش آوردن سندهای تاریخی میپردازد و نقدی بر کتابهایی که در مورد بچاپ رسیده اند دارد. برسی تاریخ از دیدگهای گوناگون میتواند به خوانندگان جوان، این فرصت را بدهد تا از نزدیک با دیدگاههای درست و نادرست آشنا شوند و خودشان بدور از پیش داوری به داوری راستین برخیزند.


Share/Save/Bookmark

more from Tapesh
 
MRX

Bravo anglo

by MRX on

couldn't have said better myself.  I think mossadegholahi's ruined Mossadegh's reputation. The more they yelled and scream about him, the more researchers started looking at all the evidences and documents relating to that era. Unfortunatley for Mossadegh, researchers could not confirm the mossadegh was super hero with magical powers. Turned out the man was just an average Iranian politican and at best with (grain of salt) he was some what of nationalist and that's about it.


anglophile

فرمودید پژوهش‌گر و تاریخ نگار؟!!

anglophile


وقتی‌ که فردی به صراحت وابسته به یک جناح سیاسی شد و آنگاه در حمایت از آن جناح و رهبر و رهبرانش به اصطلاح به "تحقیق" پرداخت آن تحقیق حتی ارزش کاغذی که آن را سیاه کرده را هم ندارد. این‌گونه عناوین را مگر از طرف وابستگان به همان طیف سیاسی که آقای امینی بطور آبا و اجدادی و خانوادگی بدان وابسته است یعنی جبهه ملی‌ و سایر شعب و فرقش به ایشان داده شود وگرنه هیچ موسسهٔ معتبری و یا مورخ سرشناسی از ایشان به عنوان تاریخ نگار و یا پژوهش‌گر یاد نمیکند. محمد امینی در واقع نوعی "واقعه نگار گزینشی" بیش نیست، یعنی‌ آن وقایعی را که به نفع جناح سیاسی خود، پدر و رهبر پدرش یعنی‌ مصدق السّلطنه میباشد را میگزیند و باقی‌ را لاپوشی کرده و یا انکار می‌کند. آقای امینی اگر یک جو احترام برای همان رهبری که مرحوم پدرشان از او پیروی میکرد می‌داشت بیش از این به قول فرنگیها "رخت چرک‌های آن رهبر را در معرض عام نمی‌‌شست." متاسفانه برای امینی و امثالهم آن رخت‌های چرک را با هیچ صابون و پودری دیگر نمی‌‌توان پالایش داد. اما اجئزه بدهید یادی هم از علت نوشتن این کتاب بکنیم:

علی‌ میرفطروس. نویسنده‌ای که مانند امینی‌ها از خانواده مصدّقی میاید ولی‌ برعکس امینی ها، که کور کورانه از امر پدر اطاعت کرده و روزی پنج بار به سوی احمد آباد رکوع و سجود میروند، با اراده و عزم راسخ و با چشم باز برخلاف نظر پدر به جستجوی حقایق رفته و حتی به زندان شاه هم افتاد ولی اجازه نداد کین و نفرت چش او را کور کند حقیقت را "بدون وابستگی‌‌های مسلکی و خانوادگی" باز گوی کرد. 

بنازم قلمش را که این چنین پنبه مصدقیون را پخش و پار کرده که ناچارند از آقا زاده‌هایشان کمک بگیرند و صد‌ها صفحه کاغذ سیاه کنند که بلکه آبروی از دست رفته را باز خرید کنند. بقول آن بزرگوار:

مه‌ فشاند نور و ... عو عو کند 

پ. ن. بی‌ صبرانه به انتظار تبریکات مصدق الهی  های ایرانیان دات کامی‌ هستم!