محمد امینی، پزوهشگر تاریخ و تاریخ نگار بتازکی کتابی بنام "سوداگران تاریخ" نوشته است که در آن به نکته های نادرست و تاریک در مورد تاریخ چند دهه پیش با پیش آوردن سندهای تاریخی میپردازد و نقدی بر کتابهایی که در مورد بچاپ رسیده اند دارد. برسی تاریخ از دیدگهای گوناگون میتواند به خوانندگان جوان، این فرصت را بدهد تا از نزدیک با دیدگاههای درست و نادرست آشنا شوند و خودشان بدور از پیش داوری به داوری راستین برخیزند.
Recently by Tapesh | Comments | Date |
---|---|---|
A Conversation between a Bahai and a former member of Hojjatieh Association | 2 | Dec 04, 2012 |
ماهیت اوباش و لاتهای ۲۸ مرداد ۳۲ - علی امینی | 7 | Dec 01, 2012 |
رضا شاه چگونه مردم را فریب میداد ؟ | 3 | Nov 29, 2012 |
Person | About | Day |
---|---|---|
نسرین ستوده: زندانی روز | Dec 04 | |
Saeed Malekpour: Prisoner of the day | Lawyer says death sentence suspended | Dec 03 |
Majid Tavakoli: Prisoner of the day | Iterview with mother | Dec 02 |
احسان نراقی: جامعه شناس و نویسنده ۱۳۰۵-۱۳۹۱ | Dec 02 | |
Nasrin Sotoudeh: Prisoner of the day | 46 days on hunger strike | Dec 01 |
Nasrin Sotoudeh: Graffiti | In Barcelona | Nov 30 |
گوهر عشقی: مادر ستار بهشتی | Nov 30 | |
Abdollah Momeni: Prisoner of the day | Activist denied leave and family visits for 1.5 years | Nov 30 |
محمد کلالی: یکی از حمله کنندگان به سفارت ایران در برلین | Nov 29 | |
Habibollah Golparipour: Prisoner of the day | Kurdish Activist on Death Row | Nov 28 |
Bravo anglo
by MRX on Wed Aug 29, 2012 06:25 AM PDTcouldn't have said better myself. I think mossadegholahi's ruined Mossadegh's reputation. The more they yelled and scream about him, the more researchers started looking at all the evidences and documents relating to that era. Unfortunatley for Mossadegh, researchers could not confirm the mossadegh was super hero with magical powers. Turned out the man was just an average Iranian politican and at best with (grain of salt) he was some what of nationalist and that's about it.
فرمودید پژوهشگر و تاریخ نگار؟!!
anglophileWed Aug 29, 2012 03:30 AM PDT
وقتی که فردی به صراحت وابسته به یک جناح سیاسی شد و آنگاه در حمایت از آن جناح و رهبر و رهبرانش به اصطلاح به "تحقیق" پرداخت آن تحقیق حتی ارزش کاغذی که آن را سیاه کرده را هم ندارد. اینگونه عناوین را مگر از طرف وابستگان به همان طیف سیاسی که آقای امینی بطور آبا و اجدادی و خانوادگی بدان وابسته است یعنی جبهه ملی و سایر شعب و فرقش به ایشان داده شود وگرنه هیچ موسسهٔ معتبری و یا مورخ سرشناسی از ایشان به عنوان تاریخ نگار و یا پژوهشگر یاد نمیکند. محمد امینی در واقع نوعی "واقعه نگار گزینشی" بیش نیست، یعنی آن وقایعی را که به نفع جناح سیاسی خود، پدر و رهبر پدرش یعنی مصدق السّلطنه میباشد را میگزیند و باقی را لاپوشی کرده و یا انکار میکند. آقای امینی اگر یک جو احترام برای همان رهبری که مرحوم پدرشان از او پیروی میکرد میداشت بیش از این به قول فرنگیها "رخت چرکهای آن رهبر را در معرض عام نمیشست." متاسفانه برای امینی و امثالهم آن رختهای چرک را با هیچ صابون و پودری دیگر نمیتوان پالایش داد. اما اجئزه بدهید یادی هم از علت نوشتن این کتاب بکنیم:
علی میرفطروس. نویسندهای که مانند امینیها از خانواده مصدّقی میاید ولی برعکس امینی ها، که کور کورانه از امر پدر اطاعت کرده و روزی پنج بار به سوی احمد آباد رکوع و سجود میروند، با اراده و عزم راسخ و با چشم باز برخلاف نظر پدر به جستجوی حقایق رفته و حتی به زندان شاه هم افتاد ولی اجازه نداد کین و نفرت چش او را کور کند حقیقت را "بدون وابستگیهای مسلکی و خانوادگی" باز گوی کرد.
بنازم قلمش را که این چنین پنبه مصدقیون را پخش و پار کرده که ناچارند از آقا زادههایشان کمک بگیرند و صدها صفحه کاغذ سیاه کنند که بلکه آبروی از دست رفته را باز خرید کنند. بقول آن بزرگوار:
مه فشاند نور و ... عو عو کند
پ. ن. بی صبرانه به انتظار تبریکات مصدق الهی های ایرانیان دات کامی هستم!