خاله زنکیسم را سالها در خودم،فامیل،دوستان،غریبه ها، ایرانیها میبینم.
خاله زنکیسم در هر موردی میتواند نقش داشته باشد.فقط لازم است که شما همت کنید و بخواهید،خاله زنکیسم قسمتی از زندگی ما ایرانیها است،چه خوشمان بیاید یا نه،همه خاله زنک تشریف داریم.
خاله زنکیسم را باید در تاریخ جستجو کرد، شاید اولین خاله زنک دنیا ،ايران دخت و پوراندخت بودند که بی رحمانه پشت سر ماندانا و اتوسا صفحه میگذاشتند.با تجاوزات عربها و یونانی ها،مغول ها،ترک ها،افغانیها و ... قضیه بد تر شد ! دین عوض کردیم،فرهنگ زیر پا نهادیم،شلوار خود را جلوی ترک، کرد، ازبک، و ترکمن، پائين کشیدیم !
شب که میشد،خورشید خانوم که میرفت لالا،حرمسرا میشد واویلا ! شمسی از کبرا میگفت،اختر از رباب ! همه از بیکاری ، بی سوادی،تلاش میکردن با زبان چرب و نرم،از دیگران بد بگویند و اختلاف بین آن مسلمین ایرانی نما بی اندازند !
وای به وقتی که خرما پزان بود،، حلوا ,شعله زرد ، یا ماه رمضان، غم و یا جشن ختنه سوران بود !همه میخواستن حرفها را رو کنند، دعوا کنن، گیس بکشند و هیاهو کنند.
رضا خان آمد،قمر الملوک آمد،عصمت و تاج الملوک آمدند،آنها دوباره خاله زنکیسم را مد کردند،مردم تقلید میکردند،مردم از مذهب و شاه تقلید میکردند،خاله زنکیسم دوباره برگشت.غیبت کردن، دروغ گفتن،اختلاف ایجاد کردن،دوباره بر گشت ! مردم خوش بودن ،اگر نبودن،پس چرا چیزی نمیگفتند ؟
بریتانیا رضا خان را بیرون کرد،جنگ تمام شد،قحطی تمام شد،حرمسرا داشتن دیگر مجاز نبود.
پسر رضا خان آمد،آن شاه شاهان آمد،محمد رضا شاه آمد.
محمد رضا، مثل هر مسلمان ایرانی نما اخلاق خاله زنکی داشت،از پشت سر حرف زدن لذت میبرد،دمدمی مزاج بود،عاشق فرهنگ ایران ولی خسیس و زن باز بود.
اول با یک عرب عروسی کرد،عرب لوس بود،عرب رفت ،ثريا آمد، آن خوشگل خانوم با کبکبه از اروپا آمد،اجاقش کور بود، هر روز دعوا داشت با شمس و اشرف و بلد نبود خاله زنکی کند، وقتی یاد گرفت، شاه دیگر خاطر خواه فرح شده بود.فرح با تربیت بود.
در آن زمان، در ۳۰ سال، ایران ۳۱ بار نخست وزیر عوض کرد،نفت ملی شد،در میان تا بستان کودتا شد،انقلاب سفید ایجاد شد،مردها از زنها در خاله زنک بودن پیشی میگرفتند،خمینی یواش یواش از انگلیس پیدایش شد.
روز نامهها دروغ میگفتند، کتابها سیاه بودند و از ساگان و همینگوی میگفتند، مجلهها از بی رقیب بودن گوگوش میگفتن،از دعوای بهروز و زنش میگفتند،مردم هم تقلید میکردند،مردم خوش بودن،اگر نبودن،پس چرا چیزی نمیگفتند ؟
شاه رادیو آورد، تله ویزیون آورد،دانشگاه ساخت،سپاه دانش و بهداشت ساخت،ساواک به دنیا آمد،اوین ساخته شد،مردم کم کم بیدار میشدند،خاله زنک بازی هنوز ادامه داشت ، بزن و بکوب،من آمدم،شازده خانوم هنوز بر سر زبانها بود.درقم اخوند ها،مردم را به جلو میفرستادند، خیابان ها شلوغ شدند، آخه داشت انقلاب میشد،بلکه خاله زنکیسم تمام میشد !
شاه با گریه رفت،مازیار آهنگهای انقلابی میخواند.فرهاد خوش حال بود،شجریان دوباره ربنا را خواند !
ارتش مردم را میکشت،پولدارها فرار میکردند،ا چپي ها دوباره سبیل چرب میکردند، مجاهدین از خوش حالی فریاد زنده باد اسلام پلو با سوس مارکسیسم میدادند، شاهیها گریه میکردند، بختیار بختیار, سنگرتو نگه دار !
هندی آمد، عرب آمد، نوکر آمد... خمینی آمد !
خاله زنکیسم دوباره بیدار شد، خاله زنکیسم دوباره ساخته شد ، شهیاد شد آزادی،جنگ آغاز شد،بهشت زهرا آباد شد !
حالا سالها از آن انقلاب میگذرد،خمینی مرده است،یک اخوند دیگر به جای ایشان تاج گذشته است ! میمونی نژاد،آن دلقک سازمان ملل و دانشگاه کلمبیا ،شده خاله زنک مد روز !
مردم هم تقلید میکنند،مردم خوش هستند،اگر نیستند پس چرا چیزی نمیگویند ؟!
Recently by Red Wine | Comments | Date |
---|---|---|
که خوش میآمد آن بورانی اسفناج | 4 | Dec 04, 2012 |
راهی که بازگشتی نداشت | 6 | Nov 22, 2012 |
ساعتِ آخر یک آزادیخواه | 32 | Nov 10, 2012 |