در بحر، ز این تلاطم، در قلب ایران زمین
ز این جمال، مصدقی بود، و ازادی، و غرور ملت
در قلب مردم، عشق استقلال، و بزرگی ایران
هیچ عیب نباشد، ز این ایران عزیز، بر سر پای خود، و در اختیار
غرور ملت ما، در عظمت کوروش، و پیدا در داریوش
هیچ کم و کسر نباشد، ای برادر، این بدان، بزرگی، در وجود توست
گر ملایی، به تو گوید، که من سرور تو ام
به او گو، ده ها قرن قبل از تو، فرهنگ ما، و ریشه ما، صد به از ان چه در نسل توست
ای برادر، عظمت خود را، فراموشت مکن
گر چه پایین باشی الان، و لیکن، فرهنگ ایران زمین، در خون تو ست، ریشه ات، در خاک پاک این میهن
Recently by مسعود از امریکا | Comments | Date |
---|---|---|
مولـوی - "چه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانم" | 19 | Feb 21, 2010 |
گر مولانا خدایت، ز این ره عشق، فراقت باشد | 17 | Feb 17, 2010 |
بوستان در یک دست، گلستان در دست دگر، ز این دیوان شمس در قلب، رها باش ای برادر، بس رها | 20 | Feb 16, 2010 |