«رضا مریدی اولین کانادایی ایرانیتبار است که توانسته به نمایندگی مجلس استان انتاریو برسد.»
این باید خبر خوشی برای ایرانیان باشد. بعد از جنجالی که بر سر طرحهای اتمی ایران بهپا شده و جنجال دیگری که سفر محمود احمدینژاد در رسانههای غربی بهپا کرد ، خبر انتخاب یک ایرانی به نمایندگی مجلس میتواند مایه غرور و مباهات باشد و تلخی سختیها و مرارتهای مهاجرت را با امید به داشتن نمایندهای که بهزبان آنها حرف میزند، و سابقه فرهنگی و تاریخی آنها را میشناسد شیرین کند. برای ایرانیان که به تاریخ و گذشته فرهنگی خود میبالند بهرسمیت شناخته شدهن این نمادهای این تاریخ و فراهم شدن امکانات لازم برای بزرگداشت آنها میتواند یکی از کارهایی باشد که یک نماینده ایرانیتبار در مجلس انتاریو آن را دنبال میکند. نوروز یکی از این نمادها و شاید مهمترین آنها باشد. اگر ما و فرزندانمان بتوانیم روز نوروز را بجای رفتن به مدرسه و اداره، با خانواده و در کنار سفره هفتسین جشن بگیریم و این یک روز تعطیلی در یک سال برای ما شناخته شده باشد این دستاورد خوبی برای یک نماینده «ایرانیتبار» در پارلمان استان انتاریو خواهد بود.
ولی ۳۶۴ روز باقیمانده چه میشود؟ آیا مسائل و مشکلاتی که ما بعنوان «کاناداییهای ایرانیتبار» در طول سال با آن مواجهیم با مشکلات مهاجران از چین، لبنان و یا مکزیک متفاوت است؟ آیا رنج و نگرانیهای آن مادر اروپاییتباری که یک خانواده تکسرپرست را اداره میکند و برای فراهم کردن اساسیترین نیازهای فرزندش مانند مسکن، خوراک و بهداشت باید به چند کار نیمهوقت با حدافل دستمزد مشغول شود و سرانجام برای سیر کردن شکم فرزندش به موسسات خیریه متوسل شود با مسائل آن مهاجر ایرانی، آفریقایی یا هندی که مجبور به انجام کارهای کمدرآمد شده و فرزندانش وضعیت مشابهی پیدا کردهاند با هم متفاوت است؟
ما در جامعهای زندگی نمیکنیم که در آن یک اقلیت یکدست (مثل اعراب شهروند اسرائیل، یا ترکهای مقیم بلغارستان) بتوانند برمبنای هویت قومی نمایندگانی را بهمجلس بقرستند که مدافع منافع آن اقلیت باشد. کانادا و مخصوصا انتاریو جامعهای است که از دهها اقلیت قومی و نژادی ترکیب شده و تکیه بر سیاست قبیلهای برای تامین منافع اعضای این جوامع ظاهر متفاوت راه بجایی نخواهد برد. رنگ پوست و زبان مادری و قد و وزن اعضای این جوامع ممکن است ظاهرا متفاوت باشد ولی همه در یک جامعه زندگی و کار میکنیم و مسائل و مشکلات یکسانی داریم.
سیاست قبیلهای در جامعه مدرن و چندفرهنگی کانادا و انتاریو راه بهجایی نمیبرد و برای مشارکت سیاسی باید در زیر چتر احزاب سیاسی فعالیت کرد. برای انتخاب حزب سیاسی باید به برنامهها و کارنامههای آن حزب مراجعه کرد و صرف نامزد شدن یک ایرانی از طرف آن حزب نمیتواند حمایت بیقید و شرط ما را بدنبال داشته باشد. سابقه حزب لیبرال نشان داده که حزبی نیست که بدنبال رفع مشکلات اساسی شهروندان مانند فقر و نابرابریهای اجتماعی باشد. استفن دیون رئیس فدرال حزب لیبرال اخیرا در جمع روسای شرکتهای بزرگ وعده داده که مالیات این شرکتها را حتی بیشتر از رقمی که محافظهکاران وعده کردهاند کاهش خواهد داد. دالتون مکگینتی رئیس حزب لیبرال انتاریو که براحتی حقوق خودش و بقیه نمایندگان را چهلهزار دلار افزایش داد، وعده اضافه شدن فقط ۲ دلار به دستمزد حداقل را به چندین سال آینده حواله داده است. کارنامه حزب لیبرال چه در انتاریو و چه در سطح فدرال از این نمونهها کم ندارد.
در انتها باز هم تاکید میکنم اگرچه انتخاب رضا مریدی بعنوان نماینده مجلس و کلا گسترش فعالیت سیاسی ایرانیان در کشور جدیدشان مایه حشنودی است ولی آنچه مهمتر است زمینهای است که این فعالیت در آن صورت میگیرد. حزبی که کارنامهاش چه در سطح استانی و چه فدرال پر از فساد مالی و «پارتیبازی» است و برای تحقق برابری اجتماعی قدمی برنداشته، شایسته حمایت ما نیست.
این مطلب نخست در وبلاگ ایرانیان برونمرز منتشر شد: http://IranAbroad.org