بعد از منتشر شدن مقالهء قبلی در مورد “وضعیت مردم غزه” در سایت ایرانیان٬ واکنش بسیاری از خوانندگان این بود که “چرا باید غصهء مردمی را بخوریم که در جنگ ایران و عراق حامی صدام حسین بودند و او را هنوز قهرمان می خوانند و از ما ایرانیان بدشان می آید؟!”
پس این سوءال هم برای من پیش آمد که مگر حق طلبی و آزادیخواهی “مشروط” هم می تواند باشد؟!!
فرضأ شعارها و سرودهایی که بچه ها و نوجوانهای فلسطینی در مدح صدام حسین می خوانند از شعارهای “مرگ بر آمریکا” ای که بچه های ایرانی از روی عادت٬ هر روز صبح در طول دوران مدرسشان سر می دهند٬ دلیل معتبرتری بر دیدگاه سیاسی و احساسات واقعی یک ملت باشد!
فرضأ مردم فلسطین باید بیشتر از مردم فرانسه و آلمان و انگلبس و آمریکا-که دولتهای منتخبشان صدام حسین را تا دندان مسلح بمبهای شیمیایی و جت و تانک و موشک کردند و در طول ۸ سال جنایت٬ از او حمایت کامل کردند – پاسخگوی قربانیان ایرانی جنگ ایران و عراق باشند.
فرضأ مردم فلسطین که به حماس رای داده اند بیشتر از مردم آمریکا -که به جرج بوش رای داده اند -مسئول جنایتهای سیاستمدارانشان هستند!
فرضأ کمک های مالیی که از جانب ایران به فلسطین می شود بیشتر از پولهای مالیاتی که از جیب ایرانی ها به جیب دولتهای کشورهای غربی می رود٬ صرف ساخت سلاحهایی می شود که برای تهدید جان خانواده های خودشان در ایران به کار می رود.
فرضأ ایرانی ها بیشتر از دست مردم فلسطین تا مردم هلند و سوئد و آلمان و غیره طعم نژادپرستی را چشیده اند و تحقیر شده اند.
فرضأ همهء اینها درست!
ولی حق طلبی و آزادیخواهی ما چه می شود؟! موضع گیری قاطع ما در برابر ظلم و ضعیف کشی کدام است؟ آیا میزان پایبندی ما به آرمانهای انسانی مشروط به روابط تاریخیمان با ملت های مختلف است (آن هم در چارچوب ساختارهای موجود روابط بین الملل)؟ و یا آنکه همدردی و همدلی میان انسانها و مبارزه با بی عدالتی و زورگویی فرا تر از این مسائل است؟
گر او میبرد پیش آتش سجود/ تو با پس چرا میبری دست جود؟ (سعدی)
ما اگر به تاریخ و فرهنگمان اقتخار می کنیم برای این است که ارزشهای انسانی ما را تقویت می کند٬ به ما درس”بنی آدم…” می آموزد و ما را از بند تعصبات و خودمحوری ها آزاد می کند. وگر نه٬ چه سود آن هویت ملی ای که در قرن بیست و یکم٬ سدی میان ما و ملت های دیگر شود٬ ارزشهای انسانیمان را قربانی کینه های تاریخیش کند و آرمانهای امروزمان را فدای غرور شکوه گذشته اش؟
بنا نیست دغدغهء مردم غزه را بر مشکلات و خواسته های مردم ایران الویت دهیم و یا مسائل آنها را مهمتر از رنج دیگر مردم ستمدیدهء جهان بدانیم! آنقدر کافیست که بدانیم که “هر ویرانه نشانی از غیاب انسانیت” است.