مسافر همیشگی
مرا به آغوش بکش
تو که خسته ای
تو که به دورها میروی
به دنیاهای خیالی
افق را تو میگیری
یا او تو را از من میگیرد
میروی تنها
سبکبار با دلی سنگین
من آن جاده ام که میمانم
به انتظار تو زیر آفتاب