تمام زندگی من
قایق کاغذی کوچکی بود
که در شش سالگی ام در پی اش می دویدم
در جوی اب خیابان ششم
تمام زندگی من
پرنده گمنامی بود که پشت پنچره اطاق خوابم
با صدای حزینی میخواند و هرگز ندیدمش
تمام زندگی من
خاطره ان عشق کوچک دهسالگی بود
عشق بی پیرایه ان دخترکوچولوی مو طلایی
تمام زندگی من
خط قرمزی بود که از دور نشانش میدادند
و گذشتن از ان گناه بود
با این همه
زندگی ام همچنان از ناودان حیاط پشت خانه مان
با باران بی موقع نیمه شب
جاریست……بعد از اینهمه سال