با دوستی در باره اوضاع بد اقتصادی در ایران و اینکه بیکاری در بین جوانان بیداد میکند صحبت میکردم. گفتم بسیاری به این دلیل میخواهند ایران را ترک کنند چون کار پیدا نمیکنند. این دوست که در ده سال اخیر ۳-۴ به ایران رفت و آمد داشته گفت: ولی بسیاری از کارهایی که اینجا هست در ایران هم پیدا میشود. گفتم ولی اینها جوانانی هستند که دانشگاه رفتهاند و در رشتهای متخصص شدهاند. نمیتوان از آنها انتظار داشت بعد از گرفتن لیسانس کارگری کنند. گفت همان متخصصان و لیسانسیهها وقتی اینجا میآیند مگر نه اینکه در کارهای پست مثل فروشندگی و قفسهچینی سوپرمارکت، تحوبل پیتزا یا تحصیلداری و پیک موتورسوار و امثال آن کار میکنند. این کارها در ایران هم پیدا میشود. اگر از نظر درآمد حساب کنیم این کارهای «پست» نه در ایران و نه در اینجا نمیتواند کفاف هزینههای یک شخص را بکند. پس نمیتوان گفت مهاجران ایرانی در اینجا حاضر به انجام این کارها هستند چون درآمد آن بیشتر است.
پس چرا حاضر میشویم تن به تحقیر در غربت بدهیم ولی از کار در کشور خودمان عار داریم؟ >>>