من میتوانم دردهای خودم را بیان کنم
به زبانی که مفهوم اینه های تو به توست
من میتوانم رنجهای تو را
به رسایی که گوش کر شنود
به بلندای خون-رگ-استخوان و پوست
احتقان کنم!
حرفت را به من بگو
حرفت را به من بده تا به حنجره ام پیوند کنم
….فریاد سکوتمان شنیدنی ست!
من میتوانم از فرط نخفتن به پا شوم
در سرزمین رؤیاهای دوردست
بیابمت درکنار اب
تو را که خوابت نمیبرد
به چشمهایم نگاه کن
چشمت را به من بده تا به اشکهایم پیوند کنم
….وه! خواب این ابشار چه دیدنی ست!
اکتبر ۲۰۰۷