تصویر ۱– یک وکیل ایرانی در مونترال:
«…من تجربه زندگی خارج از کشور را در اروپا داشتم و تا حدودی میدانستم خارج از ایران چه خبر است. فکر میکردم اینجا جایی است مثل اروپا بههمان قشنگی و… با نظم و ترتیب… ولی وارد محیطی شدم که پر از مهاجر بود… تنها چیزی که خورد تو ذوقم همین بود.»
تصویر ۲– مهمانی آخر سال تحصیلی در یک مدرسه ابتدایی در تورنتو:
تینا دختر ۵ ساله ایرانی چند ماهی است با پدر و مادرش به کانادا آمده است. تابستان امسال قرار است تینا و مادرش به ایران بروند. مادر مشغول عکس گرفتن است تا وقتی به ایران میروند به فامیل نشان بدهد. معلم تینا مهاجری است که حدود سی سال پیش از ایران به اینجا آمدهاند. ولی مادر تینا علاقهای به عکس گرفتن با او ندارد بلکه میخواهد با مدیر مدرسه که چشمآبی و اروپاییالاصل است عکس بگیرد.
تصویر ۳– گفتگوی دو پدر در باره مدرسه فرزندانشان: اولی: خوش بحالت که منزلتان آنقدر به آن مدرسه نزدیک است. همه میگویند این مدرسه بهترین معلمها را دارد، و خیلی منظم است. ما به هر دری زدیم نتوانستیم پسرمان را در آنجا ثبت کنیم. گقتند منزل شما در حوزه ما نیست.
دومی: ولی من پسرم را آنجا ثبت نام نکردم. بردم یک مدرسه دیگر دو تا چهار راه پائینتر.
اولی: (با تعجب فراوان) چرا؟!
دومی: همه بچهها اونجا چینی هستند. کانادایی خیلی کم داشت.