خانه سازی در جنهم

نوشته است؛

“هر زنی که خود را بیاراید و خوشبو کند و از منزل خارج شود و شوهرش به این کار راضی باشد، خداوند برای هر قدمی که زن بر می دارد، برای شوهرش خانه ای در دوزخ بنا خواهد کرد”!

فاعتبروا یا اولی الابصار!

اگر مغز دانشمندی که این “حدیث” یا “خبر” یا “نقل قول” را ساخته، به اندازه ی مغز گنجشگ باشد، لابد فکری هم برای خراب کردن این خانه ها در جهنم کرده است! مثلن این که زن یا مرد، چه اعمالی انجام بدهند تا خانه هاشان در جهنم خراب شود، یا خانه ای در بهشت تدارک ببینند. وگرنه سرانجام چنین پروژه ای که “خروجی” هم ندارد، چه می شود؟ گیرم تمام تاریخ را ول کنیم و فقط همین 1400 سال اخیر را بچسبیم، با یک حساب سرانگشتی هم تعداد خانه ها در جهنم سر به خدا می زند. تخفیف هم که بدهیم، و به جای خانه، آپارتمان بگذاریم، قاعدتن “برج سازی” باید در جهنم هم رواج داشته باشد. تنها حسنش این است که با این گرانی وحشتناک خانه در این دنیا، آدم می تواند دلخوش باشد که در آن دنیا از بابت “خانه” دلی از عزا در می آورد!

راستی این جهنم چه جای وحشتناک بزرگی باید باشد. فکرش را بکن فقط یک “براد پیت” چند تا آسمانخراش، که چه عرض کنم، چندتا “کهکشان خراش” در جهنم دارد! این خانم “آنجلینا جولی” چند بار خود را “آراسته”، “خوشبو” کرده، از منزل خارج شده و چندین هزار “قدم” برداشته که شوهر بی غیرتش هم به آن راضی بوده؟ یا شوهر فعلی خانم “نیکول کیدمن” چند تا کهکشان خراش در جهنم دارد؟ این طور که پیش بروی می فهمی که تمام جاهای خوش آب و هوای جهنم را هم از سال ها پیش اشغال کرده اند! حالا گیرم “برابری” و “مساوات” و نمی دانم چه و چه هم در جهنم باشد، آخر “کارلوپونتی”(شوهر سوفیالورن) با آن همه ثروت و آنهمه کهکشانخراش در جهنم، چطور راضی می شود همسایه ی مردی باشد که زنش فقط یک بار آراسته و خوشبو از منزل خارج شده و تنها “یک قدم” برداشته و بعد هم از ترس کمیته و آیت الله حسنی و کمیته و صغرا بندانداز و رهبر و غیره و غیره، فوری به خانه برگشته و بکل از لوندی و دلبری پشیمان شده است؟

مشکل دیگر صنعت خانه سازی در جنهم است و وضعیت اشتغال و نهاربازار بنایی و عمله گی و بساز بفروش! این همه کارگر و این همه ملات و مواد اولیه از کجا تهیه می شود؟ حتی اگر از “خانه های پیش ساخته” هم استفاده شود، و کارخانه ی مورد نظر هم همیشه جنس حاضر داشته باشد، از وقتی که یک زن “قدم” اول را بر می دارد، کلی منشی و حسابرس و حمال و کامیون و راننده و جراثقال و … باید بجنبند تا خانه ی اول سر پا شود در حالی که خانم مربوطه در این فرصت کلی “قدم” دیگر برداشته و به احتمال قوی کارش به “رختخواب” هم کشیده است! یعنی اگر تا رختخواب، فقط 20 قدم ناقابل هم باشد، زمانی که خانم به رختخواب می رسد، دستگاه باریتعالی خیلی زود هم که بجنبد 19 واحد مسکونی به شوهر خانم بدهکار است! مثلن همان آقای “براد پیت”، بدبینانه هم که نگاه کنیم تا سی سال دیگر قصد مردن ندارد! تا آن وقت چند آپارتمان به اسمش ساخته شده؟ سند مالکیت و آدرس و مشخصاتشان چیست و در کدام کامپیوتر ثبت شده؟ بالاخره این حضرت براد پیت وقتی وارد جهنم می شود، از کجا بداند چند تا آپارتمان دارد؟

می بینید که همین یک تکه پارچه ی زرد، وسط میدان انقلاب اصفهان، خودش مصداق ضرب المثل معروف؛ “آمدی ابرویش را درست کنی، زدی چشمش را هم کور کردی” شده. شما آمده اید زن ها را مطیع و سر به راه کنید، ولی اینجوری برای مردها مشکل درست کرده اید. هر زنی، هر چقدر هم که مطیع و پذیرا و مومن باشد، مثلن همسر آقای الهام، بالاخره در سراسر زندگی، هیچی هم که نباشد، یکی دو باری از دست مردش کلافه می شود، نه؟ خوب، اگر این خبر را بخواند، هوس می کند آرایشی بکند و خودش را “خوشبو” کند و “چند قدمی” بردارد و برای روز مبادا، چند آپارتمان مرتب و تمیز برای مردش در جهنم تدارک ببیند، نه؟ در حالی که اگر این خبر را نخوانده بود، به همان بوی گند راضی بود و به فکر “خوشبو” شدن و “قدم” برداشتن نمی افتاد، بهررو هر بلایی سر خودش می آورد، اما تن به گناه نمی داد!

مشکل دیگر این که این خانه ها بالاخره اسباب و اثاثیه هم لازم دارد، نه؟ لابد اگر زن موقع عمل باد در کند، یک دست مبل استیل هم به خانه اضافه می شود. یا اگر خانم با یک حرکت ناشیانه، تخم “آقا” را لگد کند، لابد یک ماشین رختشویی به خانه اضافه می شود! این خانم ها عجب موجودات “ساید بای ساید”ی هستند ها! اگر قدم خوب بر دارند (بخوان حمالی از صبح تا شب در خانه) به نفع شوهرشان است، قدم ناخوب هم که بردارند، باز برای “آقا” خانه می سازند. نمی شد دستگاه خداوندی خانه را به خود “صاحب قدم”، یعنی خود خانم می داد؟ عجب روزگاری ست، به علی. کون یکی پاره می شود تا چند “قدم” بردارد، آن وقت مزدش را به دیگری می دهند!

بعد هم، گیرم صد و پنجاه هزار آخوند به جهنم نمی روند، بقیه چی؟ آقای ا.ن. چه؟ او هم بهشتی ست؟ آقای الهام هم بهشتی ست؟ آنهایی که بهشتی نیستند و بنا هم نیست خانمشان خانه ای در جهنم برایشان تدارک دیده باشد، وقتی وارد جهنم می شوند، بی خانه چه خاکی بسرشان بریزند؟ آدم از مغز متفکر “حدیث ساز” در تعجب می ماند. آخر یک آدم گناهکار بی غیرت و بدبخت جهنمی، اگر قرار است در آتش جهنم بسوزد، این همه خانه را می خواهد به کجای نه بدترش فرو کند؟ لابد باید یک معاملات ملکی هم باز کند و خانه ها را اجاره بدهد، یا چه؟ اصلن فرض کنیم که قرار است هر جهنمی بعد از سر و کله زدن با یک مشت جک و جانور و آتش و کوره ی آدمسوزی و غیره، شب ها به خانه برود، استراحت کند تا فردا با روحیه ای بهتری برگردد سر کار.

خوب، با آن همه آتش و تازیانه و شکنجه و بلا که به پس و پیشش وارد شده، طرف های عصر یا غروب، اگر وسط خشتک اژدهای هفت سر یا در رختخواب مار غاشیه از حال نرفته باشد و میلش هم بکشد به خانه برود (بالاخره در جهنم که حوری و غلمان نیست که آدم شوق به خانه رفتن داشته باشد، هان؟). با این اوصاف، همان یک خانه برای هفت پشتش کافی ست، نه؟ چرا این همه بودجه و نیروی دستگاه خداوندی باید خرج ساختن خانه هایی بشود که این همه سال، بی سرنشین و خالی افتاده اند، آن هم با این همه آدم بی خانه!

انگلیسی ها یک جوک قدیمی در مورد ایرلندی های آبجو خور دارند، می گوید؛ یک ایرلندی به یک چراغ جادو رسید، زد و شکست و غول جادو آزاد شد و به ایرلندی گفت؛ سه آرزویت را بگو تا برآورده کنم. ایرلندی فکری کرد و گفت؛ یک لیوان پر از آبجو می خواهم که هرچه بنوشم، چیزی از سرش خالی نشود. غول هم فوری لیوان را به دستش داد و گفت دو آرزوی دیگر مانده. ایرلندی گفت؛ همین برایم کافی ست. غول گفت؛ نمی شود، باید سه آرزویت را برآورده کنم. زودباش، باید بروم و از آزادی ام استفاده کنم. ایرلندی مدت درازی فکر کرد و آرزوی دیگری به ذهنش نرسید. چون غول هم عجله داشت، ایرلندی گفت؛ باشد، دو تا لیوان دیگر هم از این نوع بده!

Ali-ohadi.com

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!