دلا رسید موسم نغمه و ما هر دو خامشیم
گویی ز خیل نغمه سرایان فرامشیم
شاید که برف کهنگی بر ما نشسته است
چون کهنه باده ایم، بی جنب و جوششیم
یا در جهان بماندیم نفرین جاودان
طوقی به گردن از خون سیاوشیم
شاید در انتظار غنی گشته ایم تمام
زآنرو کنون نه در جنب و کوششیم
صد تهنیت به ما که با گنج غنای فقر
بر هر چه غیردوست یاغی و سر کشیم
زینرو شکسته دل، سنگین و بردبار
بر پینه های دوش دارهایی که می کشیم.
بیست و هفتم دسامبر 2004
اتاوا