درد دل یک ایرانی بهائی

طوطی
امروزه فریاد گروهی به آسمان بلند شده است که بهائیان می خواهند رسمیت بگیرند. نمی دانم این فکر از کجا به ذهن آنان راه یافته است. به هر حال، من در اینجا می خواهم نظر شخصی خود را به عنوان یک فرد بهائی مطرح کنم. به نظر من اقلیت رسمی بودن اگرچه بهتر از نادیده گرفته شدن است اما مشکل چندانی را حل نمی کند.

اولاً در ایران همان اقلیتهای دینی و مذهبی که آزادی آنان در اصول 12 و 13 قانون اساسی تضمین شده است نیز با تبعیض مواجهند. پس مشکل، اساسی تر از این حرفهاست.
به علاوه، فرض کنیم نام دیانت بهائی نیز به اصل چهاردهم قانون اساسی اضافه شد. اگر عده ای از پیروان یک دین دیگر تصمیم بگیرند برای زندگی به ایران بیایند یا گروهی از مردم ایران بخواهند به دین دیگری درآیند چه؟ آیا دوباره باید جنجال و غوغایی برپا شود و عده ای فدا گردند تا اسم آنها هم در اقلیتهای دینی رسمی وارد شود؟

بعضی معتقدند که اصولاً باید دین رسمی از قانون اساسی حذف شود و نظامی سکولار و لائیک به وجود آید. اما به عقیدهء من چون اکثر ملت ایران مسلمانند (یا ظاهراَ مسلمانند) هیچ اشکالی ندارد که دین رسمی کشور اسلام باشد. اما محدود کردن اقلیتهای رسمی به چند دین و تبعیض قائل شدن بین افراد ملت بر اساس دین مشکلی است که باید و می توان بر آن غلبه کرد. چه اشکالی دارد که در قانون اساسی ما، مانند بسیاری از کشورهای اسلامی دیگر، مثل افغانستان یا سوریه، ذکر شود که همهء انسانها صرفنظر از دین و مذهبشان از حقوق مساوی و آزادیهای قانونی برخوردارند؟

من نمی گویم در ایران مثل کشور برزیل در پارلمان به تجلیل از مقام حضرت بهاءالله بپردازند، اما چرا مقامات رسمی ایران به مقدسات شهروندان بهائی خود توهین می کنند؟
نمی گویم در ایران مثل کشور افریقای جنوبی در تصویب قانون اساسی از جامعهء بهائی نظرخواهی شود، اما چرا کسانی که نامه ای از طرف جامعهء بهائی به یکی از مقامات تقدیم می کنند باید بازداشت شوند؟

نمی گویم هیچ فرد بهائی بازداشت نشود، اما چرا باید آنان را از داشتن وکیل و حتی ارتباط با خانواده های خود محروم کرد؟ نمی گویم مثل کشور مالزی که بعضی از تعطیلات اقلیتهای مذهبی (مثل سال نوی مسیحی، سال نوی چینی، یا دیپاوالی هندی) را جزو تعطیلات رسمی کشور قرار داده است، ایران هم کریسمس مسیحیان و رضوان بهائیان و غیره را تعطیل رسمی اعلام کند، اما چرا اجازه نمی دهد که پیروان هر دین تعطیلات رسمی خود را تعطیل کنند؟

نمی گویم ایران مثل کشور استرالیا آموزشهای دینی ادیان گوناگون را (که توسط خود آنها تهیه شده باشد) در برنامهء درسی مدارس جای دهد، اما چرا به پیروان ادیان مختلف اجازه نمی دهد که آموزشهای دینی خود را در مدارس داشته باشند؟ نمی گویم روزنامه های رسمی دولتی دست از اتهاماتی که به بهائیان وارد می کنند (و حتماً به آن باور دارند) بکشند، اما چرا به آنها اجازهء پاسخگویی نمی دهند؟

من می گویم اینکه جوانان بهائی را از حق قانونی خود، یعنی تحصیل در دانشگاههای دولتی، محروم کرده اند بس نیست؟ دیگر چرا هر روز برای دانشگاه بهائی مشکل ایجاد می کنند؟

بهائیان را از مشاغل دولتی اخراج کردن بس نیست؟ دیگر چرا به آنها جواز کسب نمی دهند؟
اماکن مقدسهء بهائی را مصادره و تخریب کردن بس نیست؟ دیگر چرا قبرستانهای بهائیان را تخریب می کنند؟

من به عنوان یک فرد بهائی ایرانی می گویم به من رسمیت نمی دهید، ندهید! حقوقی مساوی اکثریت نمی دهید، ندهید! اما حداقل حقوق اساسی ام را بدهید!

مطلب مرتبط انفجار شیراز ، بهانه برای سرکوب بهائیان ایران

http://khandaniha.eu/items.php?id=513

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!