فیلم تکراری؟

اینروزها که تنور انتخابات در حال گرم شدن است بسیاری در مورد کاندیداتوری رهبران نهضت اصلاحات سخن میگویند.  نوشتار های بسیار جالبی هم از دست مقالات آقایان جلائی پور و ملکیان در دعوت از آقای خاتمی به انتخابات نگاشته شده است که ویترین بسیار گویائی از فرهنگ سیاسی این دوران را تشکیل میدهند.  در این میان برخی از اصلاحطلبان هراس دارند که رقابت ماقبل انتخاباتی موجب شکستن رای شود و البته بسیاری از امکان عدم توافق نهائی و تقسیم رای نگرانند.  در مور گروه حاکم هم شایعات زیاد است و البته شایعه چیزی است که در خلاء خبر، مثل قارچ در تاریکی، تولید مثل میکند:”میگوئی احمدی نژاد پرچمدار محافظه کاران خواهد بود یا قالیباف یا لاریجانی و یا احیاناً کس دیگری! میگویند…”   در این شرایط عدم شفافیت است که صرف “خبر داشتن” در حلقه های مماس با قدرت، بجای اینکه مقدمه واجب هر گونه تحلیل باشد، به نوعی سرمایه اجتماعی تبدیل شده است.  خبر برای عموم نیست بلکه خاص خواص است و خبر دار بنا بر تعریف از ما بهتران است.  در حال حاضر سوال اینست که زعمای قوم چه کسانی را برای انتخابات نامزد خواهتد کرد حال آنکه سوال باید این باشد که مردم که را میخواهند.  

بنظر من یکی از نقائص قابل رفغ مردمسالاری در ایران عدم شفافیت مبارزات ماقبل انتخاباتی است.  محافظه کاران و اصلاحطلبان هردو از اصلاح فرایند های پیش انتخاباتی سود خواهند برد.  در حال حاضر انتخاب نامزد ها به صلاحدید نخبگان و قدرتمندان و ریش سفیدان در اطاقهای دربسته واگذار شده است.  مرحله پیش انتخاباتی ما در واقع بیشتر به یک الیگارشی می ماند تا یک دموکراسی.  آیا بهتر نیست دوره ای را رسماً برای انتخاب مرشحین هر طرف اختصاص دهیم تا در آن نامزدها ی شرکت در انتخابات درطرفین با رای مردم انتخاب شوند؟  این فرایند بار نظارت استصوابی را نیز از دوش نظام برخواهد داشت چه استصواب (که لازمه انتخابات است) نیز توسط مردم و حزب در چار چوب قانون اساسی انجام خواهد شد.  

قبل از انتخابات طرفداران اقلیت باید تعیین کنند که کدام نامزد از میانشان بهتر میتواند عملکرد اکثریت را تحت سوال ببرد و برای موضع سیاسی خود رای بیاورد، چه کسی میتواند سخن، خوب بگوید و سخنِ خوب بگوید.  اکثریت در قدرت هم همینطور: آنها هم باید به طریقی دریابند که میان همفکران خود اصلح برای دفاع از عملکرد حزب حاکم کیست.  البته اگر رئیس جمهوری در دوره اول خوب عمل کرده باشد طبعاً انتخاب او از طرف حزبش بسیار آسان خواهد بود ولی کسی که در دوره نخست ضعیف عمل کرده باشد قطعاً مورد چالش درونی قرار خواهد گرفت.  همینطور وقتی که شاغل پست سیاسی دو دوره را گذرانیده باشد باز تعیین جانشین او توسط حزبش مستلزم ارزیابی جدی درون حزبی خواهد بود.  مبارزات قبل از انتخابات مثل اردوی ورزشی قبل از مسابقات بین المللی، باعث آمادگی طرفین برای صحنه مبارزه واقعی نیز خواهد شد.  در جریان چنین فرایندی است که میتوان فهمید از میان واجدان شرایط کدام بیشتر مناسب رهبری یعنی هوشمند، متعهد، معتدل و فرهمند است.  

این تصحیح ساختاری میتواند یکی از مسائل سیاسی ما را هم که همان قحط الرجال باشد حل کند.  هرچند من خودرا از طرفداران کاندیداتوری آقای خاتمی میشمارم ولی لزومی نمیبینم که گزینه فقط بین ایشان و دو سه نفر دیگر باشد.  دلیلی ندارد که در یک نظام سالم همه اش بدنبال معمرینی که دو دوره رئیس جمهور بوده اند بدویم.   کجای دنیا برای پذیرش بالاترین مقام مملکت اینهمه خواهش و تقاضا از یکسو و ناز و کرشمه از سوی دیگر وجود دارد؟  تعارف در صرف چای و شیرینی و عبور از در ضرری ندارد ولی جای آن در سیاست نیست.  اگر ما مبارزات ماقبل انتخاباتی آزاد می داشتیم شیفتگان خدمت از جوان و دنیا دیده با کمال میل وارد گود میشدند و در راه کسب نامزدی حزب خود و مبارزه برای کسب قدرت و امکان خدمت پنجه در پنجه رقبا میانداختند.  اگر گزینه ها تنگ نمیبود دیگر لازم نمیشد که اینهمه به یکنفر رو بیاندازیم و التماس کنیم و او را به جد اطهرش قسم بدهیم و در محضور اخلاقی بگذاریم که رهبری را بپذیرد.  این همان فیلم تکراری دوره دوم آقای خاتمی است که نتایجش را هم دیدیم.  نامزد شدن یک قول است نه یک لطف.  کسی که نامزد مبارزات انتخاباتی میشود با مردم پیمان میبندد که که به آرمانهای تفکرسیاسی خاصی متعهد خواهد بود و در راه اعمال آنها حد اکثر سعی خود را خواهد نمود.  آنچه عملکرد یک کاندید را در دوران خدمتش تعیین میکند تنها مزایای اخلاقی او نیست.  نحوه نامزدی و تعهدهائی که شخصی برای رسیدن به مقام سیاسی کرده (یا نکرده) است  نیز در ایفای این نقش موثرند.  

خلاصه اینکه ما در ایران به یک تغییر اساسی در ساختار انتخاب نامزدها نیازمندیم و علت اصلی این نیاز هم شفاف سازی فرایند تعیین نامزدهاست.  اگر از من بخواهند که هدف جنبش اصلاحات در ایران را در یک کلمه خلاصه کنم خواهم گفت که در یک کلمه نمیتوانم ولی در دو کلمه هدف اصلاحات شفاف سازی است که تنها راه مبارزه با فساد است.  نورآفتاب که جهان را روشن میکند و موجب معرفت ما از دنیاست در آن واحد حیاتبخش و پاکساز هم هست. مبارزه با فساد به غروم غروم و بگیر و ببند نیست.  مبارزه با فساد یعنی شفاف سازی و شفاف سازی یعنی شب زدائی و شب زدائی یعنی اصلاحات.  کما اینکه ملای روم هم میگوید: “روز خفاشک نیارستی پرید —  شب برون آمد چو دزدان و چرید.”  واما جوهره شفاف سازی، و در واقع هر گونه اصلاح،  پذیرش تغییر است.  تصحیح دائم در هر زیستواره ای نشانه زندگی آنست.  در مورد ساختار های سیاسی نیز تصّلب و “سخت گیری و تعصب خامی است!”

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!